اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

“صدها زن مانند من با سیلی صورت خود را سرخ نگه می‌دارند“

پای صحبت‌های یک زن فروشنده:

مصائب کارِ کارمزدی/ صدها زن مانند من با سیلی صورت خود را سرخ نگه می‌دارند


ماه‌ها در یک مانتوفروشی در مرکز شهر تهران کار کرده و «کارمزدی» دستمزد گرفته؛ قبل‌تر نیز در یک مغازه مشابه، مانتوو روسری می‌فروخته. این زن کارگر که اکنون بیش از ده روز است بیکار شده؛ می‌گوید: به تعداد مانتوهایی که به مردممی‌فروختم، مزد می‌گرفتم؛ بخشی از سود فروش را کارفرما به من می‌داد اما نه قرارداد مکتوب داشتم و نه بیمه بودم. منچند سال است که در مغازه‌های فروش البسه زنانه کار می‌کنم اما هیچ وقت بیمه نداشته‌ام.

در جریان دو هفته تعطیلی، کارفرما به من و یک خانم دیگر گفت اوضاع بازار کساد است و فعلاً نیایید! ما هم دست‌مان بهجایی بند نیست و امکان شکایت نداریم.

به گفته این کارگر بیکارشده، بسیاری از زنان و دختران شاغل در بخش توزیع پوشاک، به همین شیوه کار می‌کنند یعنیکارمزدی، بدون قرارداد و بدون بیمه.

در ماه‌هایی که فروش خوب باشد، مثلاً شب عید، درآمد خوبی داریم وقتی بازار کساد می‌شود، اولین ترکش‌های کسادی بهما می‌خورد؛ چند سال پیش هم با کسادی بازار بیکار شدم؛ حالا مشخص نیست چند ماه باید بیکار بمانم.

اگر به مغازه‌های مانتوفروشی در تهران بروید، صدها زن مانند من را می‌بینید که اگر قوم و خویش صاحب مغازه نباشند،مثل من کارمزدی یا نهایتاً روزمزدی حقوق می‌گیرند؛ این زنان هیچ ملجا و پناهی ندارند و دائماً با سیلی صورت خود راسرخ نگه می‌دارند.

این زن، سرپرست خانوار نیست اما می‌گوید همکاری که با او بیکار شده، یک زن مطلقه و مادر تنهای یک فرزند سه‌سالهاست؛ او در انتها می‌گوید: خدا را خوش می‌آید امثال من که هیچ پشت و پناهی نداریم، تاوان کرونا و کسادی را بدهیم؛چرا بر صنف فروشندگان نظارت نمی‌شود؛ چرا آن‌ها را مجبور به بیمه کردن کارگران نمی‌کنند و چرا مجبورشان نمی‌کنندبه ما حقوق ماهانه بپردازند؟!

این زنان هیچ تشکل، اتحادیه یا نهاد مشارکتی ندارند تا بتوانند از حقوق خود دفاع کنند؛ به گفته او، فضای بیرحم کار بهشیوه کارمزدی، آدم‌ها را رقیب هم کرده است: ما نه توان ایجاد تشکل داریم و نه حوصله‌ی آن را!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.