سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
واقعیتهای پس پرده بحران زیست محیطی
کیومرث منصوری
منتشر شده در نشریه راه سرخ شماره 15
واقعیتهای پس پرده بحران زیست محیطی
مدتهاست که آتش سوزیهای گسترده از یک سو و سیلهای ویرانگر از سوی دیگر به همراه گرمای بی سابقه بخشهای وسیعی از کره زمین را در بر گرفته و ویرانیها و خسارات مالی وانسانی بسیاری به بار آورده است . آنچه قابل توجه است نحوه پرداختن به این بحران زیست محیطی در رسانه های بورژوایی است که در موارد بسیار فقط به نقل اخبار و ترسیم عمق فاجعه میپردازند هر زمان هم که پی علت گشتند به این نتیجه رسیدند که بشر با دخالتهای نابجا خود درطبیعت سبب وقوع این فجایع شده است تا جایی که سازمان ملل رسما اطلاعیه میدهد و ضمن هشدار از همه مردم جهان میخواهد به حفظ محیط زیست توجه جدی داشته باشند ، اما رسانه های بورژوایی و اطلاعیه سازمان ملل هیچ کدام نمیگویند که چگونه شد جهان به این نقطه رسید ؟ چه عواملی باعث این وضع اسفناک شدند؟ افزایش گرمای زمین تحت چه عاملی رخ داد ؟ اینها سوالاتی است که یا پاسخی به آن نمیدهند و یا با دادن آدرس غلط سعی در پنهان کردن حقایق میکنند . چنانچه پاسخی به این سوالات داده نشود هیچ راهکاری بدست نخواهد آمد و نابودی کره زمین محتملترین نتیجه این روند خواهد بود .
در مناسباتی که بر اقتصاد کره زمین حاکم است این روند و نتیجه بدست آمده تاکنونی کاملا طبیعی و منطقی است . مناسبات تولیدی سرمایه داری حاکم بر جهان و دولتهای کارگزار این مناسبات متهم اصلی و قطعی این بحران هستند در حالی که کمترین اشاره ای به نقش این دولتها نمیشود . واقعیت غیر قابل انکار این است که اقتصاد سرمایه داری که به همه چیز نگاهی کالایی دارد و فقط به کسب سود و سود وسود بیشتر آنهم به هر قیمتی حتی نابودی محیط زیست و طبیعت کره ، و حفظ این مناسبات میاندیشد . فقط به دنبال افزایش تولید است ، این حجم از مواد غذایی ، پوشاک ، ماشین آلات و لوازم خانگی و صنعتی ، ملزومات پزشکی و درمانی ، لوازم اداری و تحصیلی ، ……. بسیار بیشتر از نیاز جمعیت ساکن بر روی کره زمین تولید میشود و یکی از دغدغه های دائمی سرمایه داران افزایش تولیدات و ایجاد بازار فروش آنهاست ، بدین منظور مردم همیشه آماج تبلیغات گسترده با سبک و سیاق و شگردهای متفاوت و جذاب و مدام به روز شده قرار میگیرند و از سویی میبینیم شرایطی را فراهم میآورند که فی المثل در برخی از کشورها تعمیر یک لباسشویی یا تلویزیون یا خودروشخصی گرانتر از خرید نوی آن تمام میشود ، یا در آمریکا مازاد غله تولید شده را به دریا میریزند اما همزمان در برخی از کشورها به دلیل کمبود گندم و غلات گرسنگی و سوء تغذیه ساکنین این مناطق را به شدت تهدید میکند ، بدین طریق عملا همیشه برای خرید محصول جدید شرایط مهیاست . طبیعتا کاهش هزینه تولید و ارزان تمام شدن آن از دیگر دغدغه های بورژوازی است و انرژی ارزان و بی دردسر برای تداوم فعالیت کارخانجات و صنایع از ضروریات مسلم این روند است که دست یابی به آن خود یکی از مهمترین عوامل برهم زننده چرخه طبیعی محیط زیست و حیات موجودات است ، استفاده از سوخت های فسیلی مانند ذغال سنگ و نفت و گاز ارزان آن هم با حجمهای بالا که مطابق مطامع بورژوازی صورت میگیرد ، بزرگترین عامل نابودی هوای کره زمین و جو آن است ، در کنار آن نابودی جنگلها ، خشک کردن دریاها ، استخراج بی رویه از معادن که به هیچ وجه برمبنای نیاز واقعی انسانها صورت نمیگیرد از جمله اقدامات ویرانگرانه بورژوازی است ، در مالزی هکتارها جنگل بکر و تاریخی را زیر کشت درخت نخل میبرند تا برای تهیه روغن پالم از آن بهره گیرند و زندگی مشتریهای صنایع غذایی و آرایشی اروپایی و آمریکایی مختل نگردد ، با این کار هم طبیعت مالزی نابود شده هم بومیان و روستا نشینان بی شماری آواره و بی رزق و روزی راهی شهرهای بزرگ میشوند که خود معضل دیگری میآفریند . در برزیل دولت بولسونارو اجازه میدهد که جنگلهای آمازون تخریب شده و به جای آن مزارع کشاورزی توسعه یابد که فقط اندیشه صادر کردن این تولید و منتفع شدن از آن توسط سرمایه گذاران برزگ مد نظر است و عملا حیات وحش و بخشی از ریه زمین ( جنگلهای آمازون به ریه زمین موسوم است ) از بین میرود و انبوهی از بومیان ساکن این مناطق گرسنه و بی خانمان آواره مناطق مختلف میشوند . برندهای به اصطلاح معتبر هتلداری و توریسم یکی از عوامل موثر در نابودی محیط زیست هستند ، تصاحب جزایر متروک ولی خوش آب و هوا در اقیانوس اطلس و تغییر بافت گیاهی و حیوانی آن به منظور ایجاد منطقه ای بکر برای تفریح و خوشگذرانی های عده ای متمول غارتگر از اقداماتی است که در دهه های اخیر پی گرفته شده همچنین ایجاد جزایر مصنوعی در دریاها که دولت امارات آغاز گر آن بوده و چین یکی از فعالین مهم در این عرصه است به منظورایجاد تفرجگاه و سکونتگاه برای سرمایه داران یکی از بزرگترین عوامل تهدید حیات در دریاهاست وناگفته نماند که صید ماهی به روش کرال توسط کشتی های ژاپنی و فیلیپینی و بخصوص چینی به شدت به زندگی موجودات دریایی لطمه وارد میکند . و هزاران موارد دیگر که تنها سودجویی سرمایه داران محرک و عامل است .
اما ایران ما از این قائده نه تنها مستثنی نیست بلکه به شکل فاجعه بار و شرم آوری این روند دنبال میشود . از آنجا که جمهوری اسلامی به عنوان حاکمیتی قشری و ارتجاعی با عناصر کثیفی که تا قبل از به قدرت رسیدن حتی رادیو را حرام اعلام کرده بودند و دختران نه ساله را مستعد ازدواج و آمیزش میدانند ، برسر کار آمد ، اساسا با آبادانی و توسعه و تمدن سازی حتی بورژواگونه هیچ مناسبتی نداشته همه ایران را حریصانه مانند پول و مناسب برای لذت جویی میبیند که از دوران بر منبر رفتنها و فریب مردم و کلاشی از آنها به ارث برده اند . در سایه حاکمیتی که ارزشی به نام جان انسان مفهومی ندارد چگونه میتوان انتظار داشت محیط زیست و بقاء کره زمین و صیانت از آن معنا و مفهوم داشته باشد . کاملا طبیعی است که به قرارگاه خاتم اجازه داده میشود بر روی رودهای ورودی به دریاچه ارومیه 35 سد بزند در حالی که به هیچ وجه رونق و توسعه کشاورزی این منطقه مد نظر نبوده و رونقی هم به بار نیاورده نتیجه این میشود یکی از بزرگترین دریاچه های شور جهان رو به مرگ میرود ( وقاحت را به جایی رساندند که اخیرا این دریاچه به محل مانور نظامی و انجام انفجارهای متعدد ! توسط سپاه بدل شده ) دریاچه ای که با مرگ خود بزرگترین بحران زیست محیطی را در اکوسیستم منطقه شمال غربی ایران بوجود آورده و بادهای نمکی آن کشاورزی منطقه را به نابودی خواهد کشاند ، در حالی که محصول سیب باغداران منطقه در نبود بازار گندیده شده و از بین میرود و دولت در طی این سالها هیچ کاری برای ایجاد صنایع بالا دستی برای تبدیل به احسن کردن این محصول و صادرات آن صورت نداده . علیرغم هشدارهای متعدد کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی قرارگاه خاتم بر روی رود کارون سد مخزنی گتوند را احداث میکند که نه تنها رونق کشاورزی پایین دست سد را به همراه ندارد بلکه با شستن کوه نمکی حاشیه دریاچه سد تمام منابع آبی پایین دست را به شورآبه ای بدل کرده که عملا مرگ هزاران نخل را و زمینگیر شدن هزاران خانواده کشاورز را به بار آورده به علاوه این که تعداد زیادی آثار باستانی که میتوانست منبعی برای جذب توریسم و گردشگری و رونق اقتصادی منطقه باشد در دریاچه پشت سد مدفون شد . به گفته ” معصومه ابتکار ” در جلسه شورای امنیت کشور در سال 85 مصووب میشود به منظور فراهم کردن زمینه استخراج نفت در تالاب هورالعظیم توسط چینی آب ورودی به این تالاب قطع و تالاب خشکانده شود و چنین عمل کردند نتیجه نابودی اکوسیستم منطقه و افلاس و نابودی اقتصاد هزاران کشاورز و دامدار ساکن اطراف تالاب حاصل شد . مجوز کشت هندوانه در منطقه خشک و کم بارش یزد و کشت برنج در خوزستان داده میشود و همدان به قطب سیب زمینی ایران بدل میگردد در حالی که همه این محصولات آب برهستند و با شرایط اقلیمی این مناطق که کم بارشند سازگار نیستند نتیجتا به برداشت بی رویه از سفره های زیرزمینی آب و زدن چاههای عمیق روی آورده میشود و با کاهش ذخایر زیرزمینی آب فروچاله ها رخ مینمایند که اکنون بزرگترین بحران زیست محیطی و تهدید حیات انسانی در فلات مرکزی ایران را موجب شده . زمینهای کشت پنبه استان گلستان که مهمترین قطب کشت پنبه بود به ورطه نابودی کشیده شده و یرای احداث ویلاهای اشراف و آقازاده اختصاص یافته و به یکباره استان فارس کشتگاه پنبه کشور میشود و مدیر کل جهاد استان آن را قطب پنبه کشور معرفی میکند در حالی که حتی نیمی از منابع آبی استان گلستان را دراختیار ندارد . برداشت چوب از جنگلهای مازندران و گلستان انحصارا توسط باندهای مافیایی وابسته به فرزندان طبرسی امام جمعه سابق مازندران و نورمفیدی امام جمعه گلستان موجب از بین رفتن بافت جنگلی منطقه و سست شدن زمین میشود که به همراه عدم لایروبی رود خانه ها سیل ویرانگر آق قلا و گمیشان بوجود میاید و هزاران میلیارد تومان خسارت به محیط زیست و ساختارهای شهری و روستایی زده میشود . استان سیستان و بلوچستان که زمانی انبار غله ایران محسوب میشد در معاملات و مماشات رژیم با حاکمان افغانستان و عدم مطالبه حق آبه رود هیرمند که تفاهم نامه ای بین المللی را دارد ، به بیابانی لم یزرع بدل گشته که ساکنانش در حسرت لقمه ای نان و جرعه ای آب به سر میبرند . احداث بی رویه پالایشگاهها آنهم در مناطقی که به شدت مشکل آب دارند مانند سبزوار یا از بافت طبیعی و حساس برخوردارند که پساب های پالایشگاه میتواند آسیبی جدی به محیط زیست وارد کند مانند گیلان ، از شاهکارهای رژیم است . واردات بی رویه برنج به فصل برداشت برنج در کشتزارهای گیلان که هر ساله تکرار میشود عملا برنجکاران گیلانی را وادار کرده با خشک کردن زمینها را به نوکیسه ها و بورژواها برای احداث ویلا بفروشند که اکنون مناطق وسیعی از روستاهای گیلان به باغ ویلاهای رنگارنگ و بی تناسب با بافت این مناطق اختصاص یافته است . ایران یکی از وسیعترین و بزرگترین منبع ارزان و پاک انرژی تجدید پذیر بادی و خورشیدی را در اختیار دارد ولی رژیم فاسد میلیاردها دلار و طی بیست سال صرف احداث نیروگاه اتمی میکند که سایه بحرانی همچون چرنوبیل همواره بر ایران و کشورهای منطقه حاکم باشد در حالی که این نیروگاه فقط یک درصد برق مورد نیاز ایران را تامین میکند ( البته بگذریم که تولید برق بهانه ای بیش نیست و بر همگان مشهود است که رژیم به زعم خود نهایت تقیه و فریب را به کار بسته ) . این اعتراف ” عیسی کلانتری ” است که – در گذشته وضع دریاچه های ایران خوب بود اما با سیاستهای غلط و سوء مدیریت اغلب خشک شده اند یا رو به خشک شدن هستند – خشک شدن یا طی کردن آخرین روزهای حیات تالابها و دریاچه های ارومیه ، بختگان ، طشک ، هامون ، گاو خونی ، جازموریان ، ارژن ، مهارلو ، چغاخور ، صالحیه ، میانکاله ، هورالعظیم ، شادگان ، انزلی ، نمک قم در طی این چهار دهه باعث نابودی گونه های ارزشمند حیوانی و گیاهی نقاط مختلف ایران شده و عملا حق زندگی و حیات را از ساکنین اطراف این دریاچه ها گرفته و خود به منبع بزرگی از کرد و غبار در مناطق مختلف ایران بدل گشته اند . همه این فجایع در اثر سد سازیهای بی رویه و بی دلیل قرارگاه خاتم یا ملاحظات و زد وبندهای باندی و سیاسی رخ داده و هیچ طرح و برنامه ای برای اصلاح این وضعیت وجود ندارد و چنان خواهد شد که طی سالهای آتی بخش اعظم ایران به صحرایی غیر قابل سکونت بدل گشته و موج مهاجرت به کشورهای همسایه از بدیهیات آن است . آنچه بیان شد مشتی از خروار است و ذکر یک به یک فجایع ریز و درشت زیست محیطی که جمهور اسلامی آفریده حدیث مفصلی است که در این مجمل نمیگنجد .
کیومرث منصوری