اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

مرگ ده‌هزار کارگر در سکوت؛ جنایت بی‌صدا در محیط‌های کار ایران

در جمهوری اسلامی، جان کارگران به حاشیه رانده شده است؛ گویی مرگ در محیط کار، بخشی پذیرفته‌شده از روند اشتغال است.

جمهوری اسلامی طی سال‌ها نه‌تنها سازوکاری مؤثر برای حفاظت از جان و ایمنی شغلی کارگران ایجاد نکرده، بلکه با رها کردن مقررات ایمنی، حذف نظارت‌های مستقل، بستر لازم برای تداوم این مرگ‌های پنهان را فراهم کرده است. در شرایط امروز که بحران اقتصادی، بیکاری و ناامنی شغلی گسترش یافته، کارگران ناچارند در محیط‌هایی کار کنند که نه ایمنی دارند و نه چشم‌اندازی برای بهبود. و در این میان، مسئولیت هیچ‌کس روشن نیست.

وقتی سالانه ده‌هزار کارگر در اثر حوادث شغلی جان می‌بازند، نمی‌توان آن را نتیجه‌ٔ خطاهای فردی یا اتفاقات ناگهانی دانست؛ این آمار نشان‌دهنده‌ی مشکلی ساختاری است که در آن حفظ جان کارگر، اولویت هیچ نهادی نیست و مسئولیت‌ها نیز میان وزارتخانه‌ها و دستگاه‌ها پاس‌کاری می‌شود.

روزنامه‌ی «کار و کارگر»، وابسته به خانه کارگر جمهوری اسلامی، گزارشی منتشر کرده که خود اعتراف‌نامه‌ای است علیه ساختاری فاسد و بی‌اعتنا به جان کارگران. در این گزارش آمده که سالانه ده‌هزار کارگر در ایران به علت نبود ایمنی در محیط کار جان خود را از دست می‌دهند. این عدد، اگرچه خود تکان‌دهنده است، اما تنها نوک کوه یخی است که دولت با سانسور، انکار و تحریف سعی در پنهان‌کردنش دارد. فعالان مستقل کارگری بارها اعلام کرده‌اند که آمار واقعی بسیار فراتر از ارقامی‌ست که رسانه‌های رسمی و نهادهای وابسته منتشر می‌کنند.

در این میان، علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت، با خونسردی اعلام کرده که مسئولیت ایمنی محیط‌های کار با وزارتخانه‌ی او نیست! گویی جان انسان‌ها میان چرخ‌دنده‌های بروکراسی دفن می‌شود و خون کارگران در جدول شرح وظایف گم می‌گردد. این بی‌مسئولیتی نهادی، خود نشانه‌ای از یک نظم طبقاتی‌ست که هم‌زمان با سرکوب هر گونه تشکل مستقل کارگری، راه را برای غارت، استثمار و بی‌حقوقی مطلق کارگران هموار کرده است.

طبق گزارش‌های بین‌المللی، ایران در میان ۱۸۹ کشور جهان رتبه ۱۰۲ را در رعایت ایمنی کار دارد. این رتبه نازل، انعکاس مستقیم سیاست‌هایی‌ست که جان کارگر را به سود شرکت‌های خصوصی، پیمانکاران بی‌ضابطه و ارگان‌های نظامی و امنیتی فدای سود بیشتر می‌کنند.

نظامی که اعتراض کارگران را با باتوم پاسخ می‌دهد، به همان نسبت در مرگ بی‌صدای آنان نیز شریک است. و در این بستر، نه تنها نظام قضایی پاسخگو نیست، بلکه سازمان‌هایی که نام کارگری بر خود دارند (نظیر خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار) عملاً بازوی سرکوب و پنهان‌کاری در برابر فریادهای طبقه‌ی کارگر شده‌اند.

ما با نظامی روبه‌رو هستیم که نه تنها کارگران را می‌کشد، بلکه از سوگواری برای آنان نیز جلوگیری می‌کند؛ نه تنها تشکل‌یابی آنان را سرکوب می‌کند، بلکه فاجعه‌ها را «اتفاق» و قربانیان را «اشتباه‌کار» می‌نامد. این جنایت است. جنایتی ساختاری و سیستماتیک.

راه نجات، بازگشت به مفاهیم بنیادین سوسیالیستی‌ست: سازمان‌یابی مستقل کارگران، بازسازی همبستگی طبقاتی، و مبارزه برای ایمنی، کرامت و زندگی شایسته، بخشی از مبارزه‌ای بزرگ‌تر است علیه تمام نظم موجود. آری، آنچه در محیط‌های کار ایران می‌گذرد نه یک فاجعهٔ تصادفی، که برآمدی از همان نظمی‌ست که ما را به بند کشیده است. مبارزه برای امنیت کار، بخشی از مبارزه برای رهایی است.

صدای فدائی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.