سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
زن – زندگی – آزادی – آتشی که خاموش نمیشود
وارد دومین سالگرد جنبش « زن – زندگی _ آزادی » شدیم . در پی اعتراضات و اعتصابات مداوم کارگران و زحمتکشان و زنان وجوانان، بهویژه خیزشهای سالهای96 ، 97 و98، در شهریور سال 1401 شاهد یک خیزش عظیم این بار با پیشگامی زنان این ستم دیدهترین بخش جامعه ایران بودیم که همچون جرقهای آتش خشم تودههای مردم بهویژه جوانان را برافروخت و در اندک مدتی دامنه آن به سراسر کشور گسترش یافت و پایههای رژیم فرتوت مذهبی و سنتهای ارتجاعی در جامعه را به لرزه درآورد . این خیزش هر چند با سرکوب بی رحمانه رژیم مواجه شد و هزاران نفر زن و مرد و کودک و جوان بهدست جلادان رژیم کشته و زخمی شدند و هزاران تن دیگر دستگیر و به زندانها و شکنجه گاهها برده شدند اما این خیزش چشم اندازهای جدیدی را در افق مبارزات تودههای مردم بهویژه زنان گشود و انقلاب تودههای زحمتکش مردم ایران را گامها به جلو سوق داد.
ترکیب طبقاتی خیزش زن – زندگی- آزادی
اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هرجامعهای در شرایط معین تاریخی ترکیب طبقاتی نیروهای شرکت کننده در اعتراضات و اعتصابات و خیزشها و انقلابات را تعین میکند. اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در ایران که قرنها استبداد شاهنشاهی و دههها استبداد و حکومت مذهبی را تجربه کرده، بهگونهای است که علاوه بر تضاد کار و سرمایه بهمثابه اصلیترین و مهمترین تضاد در جامعه سرمایهداری امروز ایران، تضادهای دیگری، نظیر ستم ملی، تبعیض جنسی و جنسیتی، مذهبی فقدان آزادیهای سیاسی و حقوق دموکراتیک، شکاف عظیم طبقاتی بهموازات فساد گسترده دولتی، رانتخواری، چپاول أموال عمومی توسط مافیای قدرت و ثروت بدون اینکه به کسی پاسخگو باشند، اعمال قوانین ارتجاعی مذهبی با زور سرکوب و کشتار و موارد متعدد دیگر باعث شده اکثریت بزرگی از اقشار و طبقات مختلف مردم رودرروی رژیم حاکم قرارگرفته و خواستار بر انداختن آن و تغییرات بنیادی درجامعه شوند. از این روی در رویداد خیزش زن – زندگی آزادی علاوه بر طبقه کارگر، سایر زحمتکشان، از جمله زنان دانشجویان، جوانان و خلقهای تحت ستم واستثمار و دیگر اقشار مترقی و آگاه جامعه در آن شرکت بکنند ویا اگر مشارکتی فعال نداشتند اما با آن اظهار همدلی میکردند و خواستها و مطالبات وشعارهای مبارزین در خیابان را از آن خود میدانستند . از این روی تفکیک طبقاتی دقیق شرکت کنندگان در خیزش زن زندگی آزادی کاری است بسیار سخت و پیچیده، در واقع ما با یک خیزش عموم خلقی مواجه بودیم که در آن زنان نقش اصلی برعهده داشتند. با توجه به ستم مضاعف بر زنان این ستمدیدهترین و بی حقوقترین بخش جامعه در نظام ارتجاعی اسلامی ایران شعار زن – زندگی – آزادی که سالها قبل ازاین در چهار پارچه کردستان مطرح بوده است، بهدلیل انطباق با شرایط ایران خیلی زود در کردستان محل تولد ژینا همه گیر شد و سپس به شعار عمومی زنان و جوانان در سراسر ایران تبدیل شد. در این خیزش بدون تردید زنان وجوانان اقشار متوسط و نیز بخش نسبتا مرفه جامعه بهواسطه سطح تحصیلات و تسلط بر شبکههای اجتماعی و طیف گستردهای از همگنان و طرفداران خود در خارج از کشور نقش مهمی در این خیزش برعهده داشتند . اما شعار زن زندگی آزادی فقط ستم جنسی را بازتاب نمیداد بلکه همزمان ستم جنسیتی ملی وطبقاتی را نیز بازتاب میداد . با توجه به نبود انسجام سازمانی وتشکیلاتی در جامعه اقشار متوسط اجتماعی عملا نقش هژمون را بازی کردند و بازتاب آن هم در داخل و هم در خارج کشور قابل مشاهده بوده و است.
خواستها، مطالبات و دستاوردها
خیزش “زن – زندگی – آزادی” ساختارهای عقب مانده وارتجاعی جامعه و حاکمیت سرکوبگری که به زور سرنیزه و کشتار در صدد تحمیل سنتهای عقب مانده بر جامعه بود، را هدف قرارداد و خواستار دگرگونی بنیادی آن شد. پرچمداری زنان در این خیزش که بیشترین ستم و تبعیض و نابرابری بر آنها تحمیل میشد از همین واقعیت سرچشمه میگیرد . جنبش زن – زندگی – آزادی خیلی از مطالبات، خواستهای جنبشها، نظیر ستم ملی، محیط زیست و .. را از حاشیه به متن آورد . و دستاوردهای بی بازگشتی را درعرصههای مختلف اجتماعی از جمله اتکّا به نفس زنان در مبارزه علیه مردسالاری و زنستیزی و قوانین ارتجاعی تحمیلی از سوی نظام مذهبی حاکم و کشاندن هرچه بیشتر زنان اقشار مختلف به صحنه مبارزه و تغییر توازن قوا در محل زیست و کار به نفع زنان ، تحمیل حجاب اختیاری در حد گسترده ای به رژیم و بخش سنتی جامعه و مقاومت روزمره در برابر تعدیات دستگاههای مختلف سرکوب و مبارزه علیه تبعیضات جنسی و ملی و طبقاتی در ایران را، گامها به جلو سوق داد و مبارزه علیه ستم و تبعیض و نابرابری در جامعه مرد سالار ایران را تا اندازه ای قابل روئیت و موثر و درونی کرد. رژیم جمهوری اسلامی با کشتار و سرکوب بیرحمانه هر چند بعد از شش ماه توانست این خیزش را مهار کند اما نه توانست دستاوردهای آنرا پس بگیرد و نه از تداوم آن جلوگیری کند و آنرا از نفس بیاندازد. این خیزش بهمثابه یکی از موتورهای محرکه انقلابی آتی ایران در زیر پوست جامعه جریان دارد .
ضعف ها و انحرافات
اینکه فقدان سازمانهای سراسری که این مبارزات مطالبات و خیزشهای تودههای مردم را سازمان داده و براساس برنامهای مدون و استراتژی و تاکتیکهای درست هدایت کند و نیز فقدان تشکلهای کارگری و پراکنده بودن اعتصابات و اعتراضات از ضعفهای بارز جنبشها و خیزشهائی است که هراز گاه هم چون ققنوس از خاکستر خود برمیخیزند، امری است واقع و تغییر این واقعیت مستلزم تلاشهای بسیاری است که باید انجام بگیرد . اما نبود این شرایط لازم برای پیروزی، اقدامات تودهای و خیزش های عمومی و یا مبارزات روز مره را متوقف نمیکند .این خیزشهای ناگهانی و توده وار ناشی از اعمال سیاست سرکوب طولانی مدت و تلنبارشدن خشم فروخفته تودههای بهجان آمده اقشار مختلف مردم است که هرکدام به نحوی ازاعمال ستم و استثمار و تبعیض و نابرابری بهجان آمدهاند . ارزیابی از نقاط ضعف این خیزشها را از امر معلومی نظیر فقدان تحزب و تشکل در جامعه ایران که متاسفانه هنوز ناممکن شده است، آغاز کردن در واقع هیچ نگفتن است . ارزیابی از نکات قوت و ضعف و یا انحراف را باید از خیزش معین درشرایط مشخص و نیروهای شرکت کننده و حامی آنها مشاهده کرد ضعفها و انحرافات و دستاوردی که منافع نیروهای شرکت کننده در جنبش را منعکس میکند ودرستی و یا نادرستی سیاستها، شعارها و تاکتیکهای مبارزاتی آنها را مشخص میکند . البته چنین ارزیابی به کار جدی تحقیقی وعلمی و مستند نیاز دارد که این مطلب جای پرداختن به انها نیست . در اینجا مختصرا از دو انحراف عمده نام میبرم که در روند خیزش و ونتایج و چشم اندازهای آن تاثیر بسیار منفی برجای گذاشت. یکی انحراف راست که از طریق بخشی از اپوزیسیون خارج کشور با اتکا به رسانههای امپریالیستی حمایت وتقویت میشد . به این تصور بود که رژیم در حال سقوط است و تلاش میکرد با جلب حمایت مادی و معنوی و نظامی و تدارکاتی کشورهای امپریالیستی و دول مرتجع منطقه رهبری خیزش را بهدست گرفته، رژیم را سرنگون کرده و بهقدرت برسند. گرایش دوم انحرافی از سمت چپ و سوسیالیسمِ خرده بورژوائی بود که از هر خیزش و شورش و اعتصاب و تجمعات شرایط انقلابی و انقلاب قریب الوقوع را نتیجه میگیرد. بهواسطه عمومی بودن و فقدان تعیین طبقاتی در این خیزش هردو گرایش در درون آن حضوری پررنگ داشتند و انعکاس گسترده ای نیز در احزاب اپوزیسیون داخل و خارج کشور داشت. هر دو گرایش بهمثابه دو روی یک سکه تاثیر مخربی در خیزش زن- زندگی و آزادی برجای گذاشتند که تجزیه تحلیل عملکرد این گرایشات و نقد آنها میتواند به ارتقاء سطح آگاهی زنان ، جوانان و تودههای زحمتکش مردم ایران در مبارزه با طبقه حاکم و قدرت سیاسی آن یاری رساند.
در دوسالگی خیزش زن- زندگی- آزادی یاد همه زنان، مردان و جوانان و نوجوانانی را گرامیداریم که با نثار خون خود درخت تنومند آزادی و سوسیالیسم را در ایران آبیاری کردند. جنبشی که آنها آغاز کردند اگرچه با افت و خیز اما تا پیروزی نهائی همچنان ادامه دارد.
خ- عمواوغلی شهریور 1403