سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
“درسهایی از مائو”
سانسور گسترده،پروپاگاندا و وارونه جلوه دادن حقایق از جمله مواردی است که در بورژوازی به وفور یافت میشود.هر کس علیه اقلیت ثروتمند و قدرتمند،بنویسد،حرف بزند یا اقدام کند قربانی دستگاه لجن پراکنی سرمایه داران میشود.و در این بین،مارکسیست ها اصلی ترین هدف اند!برای نمونه کافیست نام مائو،رهبر انقلاب بزرگ چین را در اینترنت جستجو کنید.با انبوهی از اتهامات،قتل عام ها،فسادها و فجایع روبرو خواهید شد که مقصر همگی آنها کسی نیست جز مائو تسه تونگ!هرچند بورژوازی همیشه سعی در تخریب شخصیت و عملکرد چپ ها داشته و دارد و در این راه از هر ترفندی استفاده کرده و میکند اما این در مورد برخی از مارکسیست ها بسیار شدیدتر بوده و متاسفانه باید گفت تا حد زیادی نیز موفق بوده است!یکی از مهم ترین این افراد مائوست.تلاش برای لکه دار ساختن رهبر انقلاب چین،به حدی زیاد بوده که بسیاری از چپ ها نیز پذیرفته اند که او یک قاتل بالفطره بوده و کاری جز خونریزی و کشتار زنان و کودکان نداشته!پاسخ به لاطائلات قلم بدستان بورژوازی خصوصا در موردِ خاص مائو،نیازمند چندین جلد کتاب است که علیرغم تلاشهایی در این زمینه که لازم است صورت گیرد.اما در این جا به صورت خلاصه مروری خواهیم کرد بر چند درس بزرگ که میتوان بعد از حدود نیم قرن از مرگ رهبر خلق چین آموخت.بازخوانی و بازنویسی مارکسیسم-لنینیسم از مهم ترین اقدامات مائو بود.تسه تونگ،هرچند شدیدا به مارکسیسم و اصولش وفادار و معتقد بود اما همچنان که خودش میگفت:دگماتیسم را از تپاله ی گاو هم بی ارزش تر میدانست و این انعطاف پذیریِ علمیِ وی سبب شد آنچه بعنوان مارکسیسم-لنینیسم تلقی میشد را بومی سازی کند و منطبق با شرایط و وضعیت چین دوباره نویسی کند.از مهم ترین تفاوت هایی که چین آن دوره با روسیه پیش از انقلاب داشت،نوع و پراکندگی کارگران بود.کارگران شهری در روسیه و کارگران روستایی یا همان دهقانان در چین در اکثریت بودند و این خود یک تضاد بین جامعه چین و اصول مارکسیسم-لنینیسم تلقی میشد.مائو اما با تیزهوشی این تضاد را بخوبی درک و حل کرد.او کانون مبارزه را از کارگران شهری به دهقانان روستایی منتقل ساخت.جمعیت بالای روستانشین چین سبب شد این انتقال مبارزاتی به عنوان نیروی پیشران عمل کرده و در انقلاب چین نقش بسزایی داشته باشد.یکی دیگر از اقدامات مهم و درخشان مائو،توجه و اهمیت دادن به جنگ چریکی بود.موضوعی که تا همین حالا به یکی از بغرنج ترین و بحث برانگیز ترین مسائل درونی چپ ها بدل شد.مائو،ترکیب جنگ چریکی با اتحاد دهقانان روستایی را محرک اصلی جنبش انقلابی میدانست.او معتقد بود “از یک جرقه،حریق برمیخزد.”برخلاف نظر سوسیالیست هایی که یگانه نیروی انقلابی را توده ی مردمِ آگاه از وضع طبقاتی میدانستنند،مائو اعتقاد داشت در نهایت قدرت سیاسی،از لوله ی تفنگ خارج میشود و این به معنای تعریف نیرویی جدید برای مبارزه با بورژوازی بود.نبردهای چریکی نقش مهمی در انقلاب چین ایفا کرد و بعد تر دومینو وار در بسیاری از نقاط جهان نیز شکل گرفت.از انقلاب کوبا به رهبری فیدل و ارنستو تا شکل گیری نهضتهای مسلحانه مخالف رژیم شاه در ایران نظیر فداییان خلق.در مورد میزان موفقیت رژیم های سرکار آمده از طریق جنگ چریکی و نیز دلایل عدم موفقیت بسیاری از این نهضت ها بحث طولانی و مفصل است که در فرصت مناسب بررسی خواهد شد اما جریان سازی و موتور محرک بودن انقلاب چین پس از انقلاب روسیه،انکار ناپذیر است.مائو همچنین به بهتر و بهتر شدن در همه موارد اعتقاد راسخ داشت.او بهبود در تئوری و پراتیک را اوجب واجبات میدانست.مائو بر این مَثَل چینی تاکید داشت:”پاشنه ی در هرگز موریانه نمیزند!”یعنی حرکت دائم و پرهیز از سکون،مانع فساد است!بازخوانی دوباره و دوباره تزهای موجود،اصلاح امور و سعی دائم در بهبود وضع پراتیک از خواسته های مائو بود.مائو به خوبی یادآوری میکرد که:”هرجا ظلم هست،مقاومت نیز هست”او میگفت تنها باید مقاومت را تحکیم بخشید و آنرا تشدید ساخت.تسه تونگ در پاسخ به اپورتونیست ها و چپ و راستهایی که به اصطلاح خودشان را ضد جنگ و مخالف خشونت میدانستند،گفت:”جنگ را بوسله ی جنگ میتوان برانداخت،برای اینکه دیگر تفنگی در میان نباشد،باید تفنگ به دست گرفت!”مائو بخوبی میدانست اگر دستت خالی باشد نمیتوانی در یک جنگ نابرابر،از دشمن انتظار صلح داشته باشی!تاریخ این گفته ی مائو را بخوبی تایید کرد و نشان داد در برابر دشمنان انسان و انسانیت نمیتوان دست خالی ماند و برای نابودی ظلم و ستم دعا کرد!مائو،بخوبی میدانست تمام جامعه فرودست چین را باید با انقلاب همراه سازد از این رو برای کارگران صنعتی،هشت ساعت کار و برای دهقانان،اصلاحات ارضی را به ارمغان آورد.علیرغم تمام تلاش های مذبوحانه رسانه های جریان اصلی،اکنون میراث بزرگی از مائو برجای مانده است که میتواند برای هر انقلابی،هر مارکسیست و هر انسانی که از جور و ستم های سرمایه داری به ستوه آمده،همچون چراغ راهی درخشان عمل کند و راهنمای وی باشد.هرچند همانطور که خود مائو نیز میگفت:”عمل کننده،اشتباه کننده نیز هست!”و این نشان میدهد هیچ شخص،فکر یا عملی را نباید بری از خطا و مقدس پنداشت!همین حالا و با آنکه سالها از نگارش نوشته های نظامی مائو میگذرد،یکی از اصلی ترین منابع تئوریسین های نظامی همین نوشته هاست.و واپسین نکته اینکه باید مائو خواند،آموخت و نقد کرد و نیز با دستگاه عریض و طویل لجن پراکنی بورژوازی که دائما سعی در تخریب مارکسیسم و مبارزینش دارد به مبارزه برخاست…
“کاوه دهقان” 16خرداد 1403
محتوای این نوشته همچنین، نقد ضدیت رسانه های امپریالیستی با تاریخ کمونیسم است. به این دلیل این مقاله ارزش دارد. با هر اقدام امپریالیسم علیه جمهوری خلق چین باید مخالفت کرد و علیه آن دست به آگاهگری زد. بی بی سی، رادیو فردا، یورو نیوز، دویچه وله، صدای آمریکا، سایت خبرنامه گویا، سایت ایران امروز و بقیه را که فقط مبلغ ضد کمونیسم افراطی هستند، باید مداوما رسوا و افشا کرد. سیستم کنونی جمهوری خلق چین بمراتب انسانی تر از غرب است.