سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
ادامه ی عوامفریبی رژیم یا واپسین زوزه ها!
ادامه ی عوامفریبی رژیم یا واپسین زوزه ها!
رهبران و گردانندگان رژیم ملایان، بدون توجه به اینکه طشت رسوایی و بی آبرویی شان مدت هاست که از بام افتاده، کماکان به عوامفریبی و خرید وقت ادامه می دهند!
انذاختن گناه ویرانی کشور، فقر و فساد و فحشاء روزافزون و به سوی انقراض کشاندن ملتی باستانی و ریشه دار در تاریخ، به گردن این جناح و آن جناح، تازه ترین شگردهای این تبهکاران حرفه ای و غارتگران جنایتکار است!
به راستی آنان چه فکر می کنند و به چه می اندیشند؟ آیا جایی برای عوامفریبی و دروغ های شاخدارشان باقی مانده است؟ آیا توقع دارند تا مردم ایران، پس از گذشت سی سال از عمر ننگین و سراپا تبهکاری و جنایت رژیم، هنوز هم باورشان کنند و مُهر سکوت بر لب بزنند؟
زهی خیال باطل! برای تک تک آحاد مردم روشن شده که نظام اسلامی در کلیت خود، جنایتکار، غارتگر، مدافع تروریسم، ضد حقوق بشری و … دشمن سرسخت اقلیت های قومی و مذهبی در ایران است!
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، بعد از ظهر روز دوشنبه، سی اردیبهشت ماه 1387 خورشیدی، روحالله ( خسرو ) حسینیان، یار غار سعید اسلامی ( امامی ) و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در نشست « آنسوی دوم خرداد » که از سوی بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، در نقد مبانی تفکر و اندیشه اصلاحات ( دار و دسته ی سید خندان یعنی محمد خاتمی ) گفت: « در جریان دوم خرداد طیفی وجود داشت متشکل از کسانی که به مبانی فکری آنها التقاطی با رگ و ریشههای لیبرالیسم بود و طیف دیگری نیز وجود داشتند که اصولاً از مبانی فکری و اندیشهای اطلاعی نداشتند. »
وی در ادامه ی سخنان تهوع آور و مبتذل خود افزود: « اتفاق عجیبی که در جریان اصلاحات بوجود آمد این بود که کسانی شعار لیبرالیسم را سر دادند که پیش از این در اوایل انقلاب با دیدگاه و مبانی چپگرایانه و گرایشهای مارکسیستی داشتند..»
وی ضمن نقد دیدگاه و عملکرد اصلاح طلبان در زمینه های سیاست خارجی و داخلی، استقلال کشور، پلورالیسم، سکولارسیم و غیره ریاکارانه و وقیحانه به پای بندی و عدم رویگردانی مردم از اسلام اشاره کرد و افزود: « دلیل این افراد برای جدا شدن دین از سیاست در ایران این بود که با مغالطه سعی میکردند این چنین وانمود کنند که پس از حاکمیت اسلام بر ایران، ارزشهای دینی میان مردم کمرنگ شده است، حال آنکه این گفته دروغی واضح و آشکار است. »
این مزدور تبهکار و ضد بشری که بر خلاف جامه ی سفید، قلبی سیاه و تیره در سینه داشته و خدعه و نیرنگ و عوامفریبی را از استادان اعظمش حاج روح الله خمینی و سید علی حسینی خامنه و دیگر شیطان صفتان تاریخ به ارث برده است، در پاسخ به سؤال دانشجویی مبنی بر اینکه اگر شما اطلاعات داشتید چرا هم اکنون به فکر حرف زدن در این باره افتادهاید و در گذشته چنین سخنانی را نمیگفتید؟، وقیحانه و بیشرمانه ادعا نمود که: « من هیچگاه سکوت نکردهام بلکه همواره سخنان خود را حتی در دوران حاکمیت دوم خرداد گفتهام و به همین دلیل بود که مورد حمله و تخریب قرار گرفتم.»
این مزدور جنایت پیشه و بی آبرو، بدون اشاره به نام و مشخصات جنایتکار یا جنایتکارانی که سناریوی فاجعه ی قتل های زنجیره ای را نوشته و اجرا نمودند و نقش رهبری نظام و فتوا دهندگان دستار بر سر خونخوار، تنها به بیان این نکته اکتفا نمود که:
« عامل قتلهای زنجیرهای وابسته به جریان دوم خرداد بود و کسی است که قبل و بعد از آقای خاتمی در وزارت اطلاعات مورد حمایت جبهه دوم خرداد است..»
وی افزود: « کسانی باید در ماجرای قتلهای زنجیرهای دست داشته باشند که در آن دوره کارهای بوده باشند و یا معاون وزیری بوده و یا اینکه در مقام قضاوت بوده باشند.»
این تبهکار و جانی بالفطره، که در همه ی زمینه ها و از جمله کشتار بیرحمانه ی زندانیان سیاسی و وابستگان اقلیت های مذهبی و قومی فعالانه شرکت داشته و به پاس خیانت های رذیلانه اش به پست و مقام رسیده، مذبوحانه دست و پا می زند و ضمن بفراموشی سپردن فتوای دجال جماران در باره ی کشتار سال 1367، ادعا می کند که:
« پس از آنکه بنده در برنامه چراغ به این موضوع پرداخته و سخنانی در مورد عوامل آن مطرح کردم، عدهای مرا به دست داشتن در این ماجرا متهم کردند..»
وی، مجددأ به دفاع از سعید امامی، سردار بزرگ اسلام و سرباز گم نام امام زمان که در دامان امپریالیسم امریکا( شیطان بزرگ ) و دشمن صهیونیستی پرورش یافته بود تا اسلام ناب محمدی را با زور شکنجه و ترور و اعدام به مردم ایران و جهانیان حقنه نماید و راه ظهور حضرت ولی عصر را فراهم نماید، پرداخت و گفت:
« بنده بعد از برنامه چراغ نیز گفتم که عامل قتلهای زنجیرهای وابسته به جریان دوم خرداد بوده و کسی است که قبل و بعد از آقای خاتمی در وزارت اطلاعات مورد حمایت دوم خرداد است.»
ادعاهای مسخره، عوامفریبانه و مذبوحانه ی حسینیان، واپسین زوزه های نطامی خون آشام و ددمنش است که آخرین نفس های متعفن خود را می کشد و به زودی به زباله دانی تاریخ سپرده می شود! آن روز دیر نخواهد بود که حسینیان ها و پیشوایان ابلیس خوی شان در برابر تاریخ و مردم ستم دیده ی ایران بایستند و با شرمساری به همه ی تبهکاری ها و جنایات ضد بشریشان اعتراف نمایند! به امید آن روز!
ا.م. محمودی
سه شنبه 31 اردیبهشت ماه 1387