اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

کارگران در محاصره‌ی مرگ: ضرورت مبارزه‌ برای ایمنی و تأمین اجتماعی همه‌شمول

۲۸ آوریل، روز جهانی ایمنی و بهداشت در محل کار، امسال در شرایطی فرامی‌رسد که ایران بار دیگر شاهد یکی از مرگبارترین فجایع صنعتی خود در بندر شهید رجایی بندرعباس است؛ انفجاری که جان دست‌کم ۴۶ تن را گرفت و بیش از هزار زخمی برجای گذاشت. این حادثه، همچون فاجعه‌های پیشین، بار دیگر پرده از واقعیتی تلخ برداشت: غیاب حداقل‌های ایمنی کار در ایران، که هر روز جان صدها کارگر را می‌گیرد و هزاران خانواده‌ی کارگری را در سوگ و بی‌سرپرستی فرو می‌برد.

آمارها به روشنی گواه‌اند: طی پنج سال گذشته، آمار مرگ ناشی از حوادث کار در ایران روندی صعودی داشته است. از ۱۶۵۵ کشته در سال ۱۳۹۸ تا ۲۱۱۵ نفر در سال ۱۴۰۲. این افزایش ۱۱.۳ درصدی تنها مربوط به جان باخته‌گان است؛ آمار مصدومان که گاه با قطع عضو، نقص دائم یا بیماری‌های شغلی روبرو می‌شوند، بسیار فراتر از این ارقام است. در سال گذشته، ۲۰۹۴ مرد و ۲۱ زن کارگر جان خود را به علت نبود ایمنی مناسب از دست دادند.

ایران در میان کشورهای جهان از نظر رعایت ایمنی کار، در رتبه‌ی شرم‌آور ۱۰۲ قرار دارد. این جایگاه نه تنها یک آمار سرد، بلکه ترجمه‌ی واقعی سیاست‌های جمهوری اسلامی است که جان کارگران را ارزان و بی‌ارزش می‌شمارد. دولت‌ها، بی‌اعتنا به زخم‌های عمیق طبقه‌ی کارگر، همچنان با تصویب قوانین سهل‌گیرانه‌تر، معافیت سرمایه‌داران و کارفرمایان از بیمه‌ی مسئولیت و چشم‌پوشی از رعایت حداقل استانداردهای ایمنی، نقش مستقیم در کشتار خاموش کارگران ایفا می‌کنند.

حادثه تصادف نیست، نتیجه‌ی سیاست است

حادثه در محیط کار را نمی‌توان به «تصادف» یا «خطای فردی» تقلیل داد. کارگران جان خود را از دست می‌دهند زیرا در نظام سرمایه‌داری ، جان آنان کم‌ارزش‌تر از سود است. در ایران، این منطق مرگبار در بالاترین شدت خود عمل می‌کند: در پروژه‌های عمرانی، در کارگاه‌های فرسوده، در معادن، بنادر، کارخانجات و حتی در ساده‌ترین محیط‌های کارگری، حفظ جان انسان‌ها قربانی سود سرمایه‌داران و پیمانکاران رانت‌خوار می‌شود.

فاجعه اخیر در بندر رجایی نیز از این قاعده مستثنا نیست. بندری که بارها به خاطر استانداردهای پایین ایمنی مورد انتقاد قرار گرفته بود، بدون اصلاحات اساسی، در نهایت به گور دسته‌جمعی کارگران تبدیل شد. مسئولیت این جنایت نه بر دوش چند فرد خاطی، که بر عهده‌ی کل ساختار اقتصادی و سیاسی‌ای است که جان کارگران را به نفع منافع شرکت‌ها و رانت‌خواران قربانی می‌کند.

فقدان ایمنی در محیط کار تنها یکی از وجوه فقر سیستماتیک حمایت از کارگران است. در کشوری که بیش از ۷۰ درصد نیروی کار یا فاقد بیمه‌ی اجتماعی‌اند یا تحت پوشش‌های حداقلی و بی‌اثر قرار دارند، مرگ یا نقص عضو ناشی از کار، اغلب به فاجعه‌ای خانوادگی بدل می‌شود. کارگری که جان می‌بازد یا از کار افتاده می‌شود، خانواده‌اش بدون هیچ پشتوانه‌ای رها می‌شود تا در فقر، سرگردانی و بی‌سرپناهی به حاشیه‌ی جامعه رانده شود.

در چنین شرایطی، مبارزه‌ی طبقه‌ی کارگر برای ایمنی در محیط کار، گسسته از مبارزه برای حق برخورداری از تأمین اجتماعی همه‌شمول و رایگان نیست. حق حیات، حق سلامت، حق امنیت در کار، همه بخشی از حقوق طبیعی کارگران‌اند که در چارچوب نظام سرمایه‌داری  حاکم به‌طور سیستماتیک نقض می‌شوند.

مبارزه‌ی کارگری برای ایمنی و سلامت، مبارزه برای زندگی است

بر خلاف تصویر قالبی رسانه‌های رسمی، کارگران ایران تنها قربانی نیستند. آن‌ها در سال‌های اخیر با اعتصاب‌های پی‌درپی، اعتراضات خیابانی، طومارها و کمیته‌های خودسازمان‌یافته بارها خواسته‌اند که حقوق ابتدایی خود را بازستانند. شعار «نان، کار، آزادی، حق مسلم ماست» که بارها در تجمعات کارگری طنین‌انداز شده، حامل همه‌ی این مطالبات است: حق کار در شرایط انسانی، حق برخورداری از تأمین اجتماعی، حق حیات و کرامت.

ضرورت امروز جنبش کارگری در ایران، گسترش این مبارزات و پیوند زدن آنها به جنبشی فراگیر علیه ساختارهای فاسد و مرگبار اقتصادی و سیاسی است. بدون تغییر بنیادین در مناسبات تولید، بدون برچیدن سلطه‌ی سرمایه‌داران و  که بر جان و امنتیت و رفاه طبقات فرودست سایه افکنده است، نمی‌توان انتظار بهبود واقعی شرایط کار و زندگی کارگران را داشت.

به سوی اتحاد طبقاتی و سازمان‌یابی مستقل

اکنون که در آستانه‌ی اول ماه مه، روز جهانی کارگر، ایستاده‌ایم، روز جهانی ایمنی و بهداشت در محل کار نیز همچون زنگ خطری بلندتر از همیشه در گوش‌مان طنین می‌اندازد. این روز تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ پژواکی است از رنج‌های بی‌پایان کارگرانی که هر روز جان خود را بر سر بی‌عدالتی، بی‌توجهی و سودجویی سیستماتیک می‌نهند.

اما در دل این حقیقت تلخ، امیدی عمیق نهفته است: راه نجات از این چرخه‌ی مرگ، تنها از مسیر سازمان‌یافتگی آگاهانه و سراسری کارگران و زحمتکشان می‌گذرد. برای ایمنی، برای سلامت، برای حق مسلم زندگی، کارگران باید با اتکا به نیروی خود، به ایجاد کمیته های کارخانه، تشکلات مستقل کارگری، کمیته‌های ایمنی محیط کار، و تشکل‌های قدرتمند و ریشه‌دار روی آورند.

تشکل‌هایی که از دل خود کارگران بجوشند و مستقل از ساختارهای حکومتی و فرمایشی، بتوانند اراده‌ی جمعی طبقه‌ی کارگر را متجلی سازند. تنها از رهگذر چنین سازمان‌یابی‌هایی است که می‌توان سرمایه‌داران و دولت را به عقب‌نشینی واداشت، استانداردهای ایمنی را از یک خواست مبهم به یک الزام قانونی و عملی بدل کرد، و بیمه‌های اجتماعی فراگیر، رایگان و بدون تبعیض را به امری بدیهی در زندگی کارگران تبدیل ساخت.

اول ماه مه امسال، باید نه فقط یادآور مبارزات تاریخی کارگران برای هشت ساعت کار و حقوق برابر، بلکه ندای بلندتر و مصمم‌تر کارگران ایران برای حق زندگی، حق امنیت شغلی، و پایان دادن به کشتار خاموش در محیط‌های کار باشد.

جهان به ما نشان داده است که حقوق کار، ایمنی محیط کار، و بیمه‌های اجتماعی دستاوردهای لطف یا صدقه‌ی هیچ دولتی نبوده‌اند؛ این حقوق، نتیجه‌ی دهه‌ها مبارزه‌ی بی‌امان طبقه‌ی کارگر بوده‌اند. امروز نیز کارگران ایران باید این سنت مبارزاتی را بازآفرینی کنند:
با همبستگی، با آگاهی طبقاتی، با ساختن قدرتی که بتواند نظم فرسوده‌ی استثمار و بی‌حقوقی را در هم بشکند و دنیایی بنا کند که در آن، جان کارگر بی‌ارزش‌ترین کالا نباشد.

صدای فدائی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.