اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

عملیات سیاهکل چگونه آغاز شد؟

بعد از سال‌ها تلاش وکوشش عده اى انقلابى و کمونیست در یکى از روز هاى سرد زمستان ١٩ بهمن ماه ۱۳۴۹، یک واحد از فداییان خلق به‌منظور آغاز مبارزه مسلحانه از جنگل هاى شمال به خاطر اتفاقى پیش بینى نشده باحمله به پاسگاه زاندارمرى سیاهکل موجودیت سازمان چریک‌هاى فدایى خلق ایران را اعلام کردند.

عملیات سیاهکل، که در دل تاریکی زمانه شعله‌های فروزانی برافروخت و هنوز هم گرمای آن الهام‌بخش مبارزان راه آزادی و سوسیالیسم است، محصول اقدام مشترک دو گروه از مبارزانی بود که سال‌ها پیش از آن، در جستجوی راهی برای خروج جنبش کمونیستی و آزادی‌خواهانه از بن‌بستی بودند که از یک‌سو به‌دلیل سرکوب و خفقان رژیم و از سوی دیگر، به‌واسطه سازش‌کاری و بی‌عملی احزاب و سازمان‌های سیاسی، گریبانگیر آن شده بود.

یکی از این گروه‌ها، گروه معروف به «جزنی-ظریفی» و دیگری گروه «پویان-احمدزاده» بود. عملیات مسلحانه سیاهکل، نتیجه سال‌ها گفت‌وگو و تبادل نظر میان این دو گروه بود که نخستین‌بار تحت نام «چریک‌های فدایی خلق ایران» و پس از حماسه سیاهکل، اعلام موجودیت کردند.

از گروه رفیق جزنی-ظریفی، که پیش‌تر در سال ۱۳۴۲ بسیاری از اعضای آن، ازجمله رفیق جزنی، دستگیر شده بودند، تنها تعداد اندکی باقی مانده بود. این گروه، به رهبری رفیق حمید اشرف، در سال ۱۳۴۸ با بازگشت رفیق صفایی فراهانی، یکی از اعضای قدیمی، از فلسطین تقویت شد و بعدها به «گروه جنگل» معروف گشت. هم‌زمان، با تقسیم نیروهای این گروه به «گروه کوه» و «گروه شهر» و ارتباط آن‌ها با گروه احمدزاده و پویان، عملیات جنگل‌های شمال نیز طرح‌ریزی شد.

در پاییز ۱۳۴۹، گروه جنگل، که پس از ضربه‌ای که به یاران جزنی وارد شده بود، با هشت کادر سازمان‌دهی شده بود، ظرف کمتر از دو ماه به ۲۳ نفر افزایش یافت. در شهریور ۱۳۴۹، «گروه کوه» برای آغاز عملیات، پس از تدارکات سخت و سنگین، عازم جنگل‌های شمال شد، اما به دلایل امنیتی، عملیات در تاریخ پیش‌بینی‌شده اجرا نشد و به تعویق افتاد.

در بهمن همان سال، ابتکار عمل از دست رفقا خارج شد. در همین ماه، ساواک رژیم شاه حمله‌ای گسترده و ازپیش‌طراحی‌شده را آغاز کرد و در فاصله ۲۴ ساعت، بیش از هشت نفر از رفقا و پایه‌گذاران سازمان را دستگیر کرد. در روز نخست این حمله، سه نفر در گیلان و چهار نفر در تهران بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفتند.

رفیق هوشنگ نیری از گروه جنگل، پیش از آغاز عملیات، دستگیر شد. رفیق هادی بنده‌خدا لنگرودی، که از بازداشت او بی‌خبر بود، به سراغش رفت و در خانه‌ای که نیری در آن حضور داشت، با نیروهای ساواک مواجه شد. او پس از درگیری مسلحانه، به اسارت درآمد. با این ضربه، گروه جنگل به هشت نفر کاهش یافت. هم‌زمان، دو رفیق دیگر نیز در تهران ضربه خوردند.

در چنین شرایطی، روز ۱۹ بهمن ۱۳۴۹، اعضای گروه کوه به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله کردند. در آن زمان، شاید هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که رژیم شاه در برابر این اقدام مسلحانه، واکنشی به‌شدت بی‌سابقه و سرکوبگرانه نشان دهد. اما تاریخ نشان داد که اقدامات گسترده رژیم بی‌دلیل نبود. حمله انقلابی رزمندگان سیاهکل، آتش خشم فروخفته مردم را شعله‌ورتر کرد و مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی را در قلب جوانان جاری ساخت.

به همین دلیل، رژیم شاه، با صلاحدید اربابان امپریالیست خود، برای سرکوب انقلاب سیاهکل، هزاران نیروی نظامی و تمامی امکانات ساواک را بسیج کرد. ژنرال اویسی، فرمانده کل ژاندارمری وقت، شخصاً در سیاهکل ستاد عملیاتی تشکیل داد و غلامرضا پهلوی، برادر شاه، در مقام ناظر و هماهنگ‌کننده عملیات سرکوب، وارد صحنه شد.

بدین ترتیب، هزاران نیروی نظامی و ساواکی، با آخرین تجهیزات نظامی، به جنگل‌های سیاهکل اعزام شدند. جنگل‌های سیاهکل به میدان نبردی نابرابر تبدیل شد، جایی که ۹ فدایی در برابر هزاران نیروی مسلح رژیم ایستادند. طی دو روز نبرد خونین، رفقا مهدی اسحاقی و رحیم سماعی به شهادت رسیدند، هفت رفیق دیگر دستگیر و به شکنجه‌گاه‌های ساواک اعزام شدند. اما شکنجه‌های وحشیانه دشمن، راه به جایی نبرد و سحرگاه ۲۷ اسفند ۱۳۴۹، ۱۳ فدایی، با حکم دادگاه‌های نظامی شاه، سرافرازانه در برابر جوخه‌های اعدام ایستادند.

این ۱۳ فدایی عبارت بودند از:
علی‌اکبر صفایی فراهانی، هادی بنده‌خدا لنگرودی، اسماعیل معینی عراقی، جلیل انفرادی، ناصر صیف، دلیل صفایی، محمدعلی محدث قندچی، عباس دانش بهزادی، غفور حسن‌پور، اسکندر رحیمی مسجی، هادی فاضلی، هوشنگ نیری، شجاع‌الدین مشیدی و احمد فرهودی.

پس از اعدام این رفقا، رژیم شاه، با بسیج نیروهای سرکوبگر خود و راه‌اندازی کارزار تبلیغاتی گسترده، تلاش کرد چنین وانمود کند که جنبش نوین کمونیستی را در نطفه خفه کرده است. اما این جنبش نه‌تنها سرکوب نشد، بلکه با پیوستن صدها و هزاران انسان آگاه و مبارز، هشت سال تمام، تا قیام توده‌های رنج‌دیده و فرار شاه، یک لحظه از مبارزه باز نایستاد و صدها شهید در راه آزادی و سوسیالیسم تقدیم کرد.

از سیاهکل تا انقلاب ۱۳۵۷ و پس از آن

دقیقاً در هشتمین سالگرد حماسه سیاهکل بود که جرقه قیام دوباره از سوی همین فداییان زده شد و مراسم سالگرد سیاهکل در بهمن ۱۳۵۷، به نقطه آغاز قیام عمومی و سرنگونی رژیم سلطنتی تبدیل شد.

از ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ تا قیام ۱۳۵۷ و از قیام ۵۷ تا امروز، هزاران فدایی در راه آرمان‌های انسانی، آزادی و سوسیالیسم پیکار کرده‌اند. در این نبرد سخت و سترگ، بسیاری از رفقای ما، در شهرها، روستاها، کارخانه‌ها و مزارع، در دفاع از منافع زحمتکشان و در راه آزادی، از هیچ تلاشی دریغ نکردند. بسیاری در شکنجه‌گاه‌ها و زندان‌ها بر سر آرمان‌های خود ایستادند و هزاران نفر جان خود را فدا کردند.

با گذشت ۵۴ سال از حماسه سیاهکل، امروز با کوله‌باری از تجربه ایستاده‌ایم و خود را در برابر وظایفی می‌بینیم که شرایط حساس زمانه بر دوش ما گذاشته است. ما بر مسئولیتی که بر عهده داریم، آگاهیم و پرچمی را که در سیاهکل برافراشته شد، هرگز بر زمین نخواهیم گذاشت.

یاد و خاطره همه آزادگان و مبارزانی که در این سال‌ها، پرچم مبارزه برای آزادی و سوسیالیسم را برافراشته نگه داشتند و در این راه جان خود را فدا کردند، گرامی باد!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.