سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
نه به اعدام؛ اگر سکوت کنیم، فردا نوبت کیست؟

بار دیگر، رژیمی که حیات خود را از سرکوب و مرگ تغذیه میکند، خون یک انسان زحمتکش دیگر را بر زمین ریخت. حمید حسیننژاد حیدرانلو، کولبر و پدرسه کودک، در سکوت و تاریکی، بیدادگاه علنی و بدون فرآیند دادرسی شفاف و عادلانه، اعدام شد. رژیم جمهوری اسلامی، زیر بیرق «عدالت اسلامی»، جان این انسان شریف را گرفت.
حمید، نه اولین است و نه آخرین. نامش به فهرست بلند قربانیانی افزوده شد که در دهههای اخیر زیر تیغ بیرحمانهی اعدام جمهوری اسلامی به قتل رسیدند؛ فهرستی که نام نوید افکاری، مصطفی صالحی، محسن شکاری، و صدها نفر دیگر را در خود دارد. رژیم، با تکیه بر دستگاه قضایی سرکوبگر، ماشین مرگ خود را به راه انداخته تا با ایجاد رعب و وحشت، هر روزنهی امید برای اعتراض و مبارزه را ببندد. اما آیا اعدامها، صدای دادخواهی را خاموش میکنند؟
نه. سکوتی که در پی هر اعدام ایجاد میشود، سکوت قبرستان نیست؛ آتش خشم و بغضی است که در دلها انباشته میشود. روناهی، دختر خردسال حمید، در تمام این روزها به جای کودکی کردن، فریاد دادخواهیاش را سر داد. اما فریادها تنها وقتی کارساز خواهند بود که از صدای فردی به صدای جمعی تبدیل شوند؛ به فریادی که در خیابان، در اعتصاب، در تجمع و در مبارزه برای برچیدن دار و درفش متبلور شود.
جمهوری اسلامی، اکنون در وضعیتی بحرانی است: بحران مشروعیت، بحران اقتصادی، بحران در سیاست خارجی و بحران انسجام درونی. اعدامها، پاسخی است به این وضعیت رو به زوال. با هر اعدام، رژیم میخواهد پیام بدهد: «ما هنوز کنترل را در دست داریم.» اما در واقع، این اعدامها نشانهی ضعف است، نه قدرت.
چرا اعتراض سراسری ضرورت دارد؟
تا زمانی که واکنش به اعدامها محدود به بیانیه، پستهای شبکههای اجتماعی یا عزاداریهای پراکنده باشد، ماشین مرگ همچنان بهکار خود ادامه خواهد داد. جمهوری اسلامی تنها زمانی عقبنشینی میکند که مردم به شکلی سراسری و سازمانیافته علیه آن برخیزند. تجربهی جنبش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که اعتراضهای گسترده میتوانند رژیم را وادار به عقبنشینی کنند. اما این بار، هدف باید مشخصتر باشد: توقف کامل اعدامها و برچیده شدن دستگاه قضایی و امنیتی قاتلان.
این خشم عمومی باید به نیرویی متشکل بدل شود. شوراهای مردمی، کمیتههای مبارزه با اعدام، پیوند میان جنبشهای کارگری، دانشجویی، زنان و ملیتهای تحت ستم، همه میتوانند پایههای یک اعتراض سراسری واقعی باشند. بدون سازمانیابی، خشم ما به سکوت بدل میشود؛ اما با سازمانیابی، میتواند به نیرویی تبدیل شود که طناب دار را از دست رژیم بیرون بکشد.
مرگ حمید حسیننژاد تنها با فریاد «اعدام نکنید» جبران نمیشود. باید این فریاد را به حرکت بدل کرد. به اعتراضی سراسری، متشکل، آگاهانه و هدفمند. اگر سکوت کنیم، حمیدهای دیگری اعدام خواهند شد. و حقیقت تلخ این است که در همین لحظه، دهها نفر دیگر در صف اعدام ایستادهاند، در سلولهای تنگ و تاریک، زیر سایهی طناب دار.
هر اعدام، زنگ خطری است برای همهی ما. نه فقط برای فعالان، بلکه برای هر انسانی که به حق زندگی باور دارد. باید این زنجیرهی مرگ را شکست و پلی ساخت به سمت خیزشی انسانی و جمعی برای پایاندادن به اعدام.
زمان آن رسیده که نهفقط فریاد بزنیم، بلکه برخیزیم.
نه به اعدام، آری به زندگی، آزادی و عدالت.
صدای فدائی