سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
چرا امروز بیش از هر زمان دیگر به مارکس نیاز داریم؟

کارل مارکس، اندیشمند انقلابی آلمانی، در پنجم ماه مه ۱۸۱۸ زاده شد، اما آثار و افکار او هنوز یکی از بحثبرانگیزترین و پرخوانندهترین متون سیاسی و اقتصادی جهاناند. در سالهای اخیر، بار دیگر شاهد فروش بالای کتابهایی چون سرمایه و مانیفست حزب کمونیست هستیم؛ اما این استقبال گسترده از مارکس، صرفاً یادبودی تاریخی یا حس نوستالژی نیست. بلکه بازگشت به مارکس، پاسخی عقلانی به بحران جهانی سرمایهداری در روزگار ماست.
در شرایطی که فقر و نابرابری در حال گسترشاند، بحرانهای محیطزیستی، تورم و جنگهای امپریالیستی زندگی میلیونها انسان را نابود میکنند و اقلیتی کوچک از سرمایهداران، بیش از نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارند، این سخن مارکس بار دیگر طنینانداز میشود:
«انباشت ثروت در یک سو، به معنای انباشت فقر، رنج، و انحطاط در سوی دیگر است.» (سرمایه، جلد اول)
مارکس، با تئوریهای بنیادین خود از جمله «ماتریالیسم تاریخی»، «ارزش اضافی» و «مبارزهی طبقاتی»، ماهیت بهرهکشی در جامعه سرمایهداری را برملا کرد. او نشان داد که سرمایهداری، بهرغم ظواهر آزادی، بر پایهی بیگانگی کارگر از کار و زندگی خویش بنا شده است؛ جایی که انسانها به ابزار تولید سود برای اقلیت صاحب سرمایه تبدیل میشوند.
امروز نیز بحرانهایی نظیر جنگ در اوکراین و فلسطین، بحران اقلیمی، فروپاشی خدمات عمومی در غرب و گسترش فقر در جنوب جهانی، همگی نمودهایی از همان تضادهای درونیاند که مارکس آنها را «تناقضات انکارناپذیر سرمایهداری» مینامید. به تعبیر مارکس:
«سرمایهداری خود گورکنان خویش را میپرورد. فروپاشی آن نه امری تصادفی، بلکه ضرورتی تاریخی است.»(مانیفست حزب کمونیست)
فراخوان جهانی مارکس، یعنی «پرولتاریای جهان، متحد شوید!»، دیگر یک شعار آرمانگرایانه نیست. با گسترش اعتراضات کارگری، جنبشهای مردمی ضد جنگ و آگاهی فزاینده درباره بنبستهای سرمایهداری، این شعار به نیازی فوری بدل شده است. در جهانی که هنوز آلترناتیوی سازمانیافته در برابر سرمایهداری موجود نیست، بازخوانی مارکس نه تنها ضرورتی تئوریک، بلکه وظیفهای سیاسی است.
مارکس به ما یادآور میشود که دنیایی فراتر از سود، رقابت و ستم ممکن است. اما این جهان فقط از طریق سازمانیابی آگاهانه طبقهی کارگر و پیوند آن با دیگر جنبشهای اجتماعی میتواند محقق شود. به تعبیر خود او:
«فلاسفه تاکنون تنها جهان را به شیوههای گوناگون تفسیر کردهاند؛ اما مسئله بر سر تغییر آن است.» (تزهایی دربارهفوئرباخ)
در عصر تاریک بحرانهای پیدرپی، اندیشههای مارکس چراغی است که هنوز روشن میتابد؛ نه برای بازگشت به گذشته، بلکه برای ساختن آینده.
صدای فدایی