سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
در اهمیت شعار کار، مسکن، آزادی، جمهوری فدراتیو شورایی

نظام سرمایهداری در ایران طی دههها تحت سایه دیکتاتوری، اختناق، و تبعیض شکل گرفته و تکامل یافته است. بورژوازی ایران، که تحت حکومت متمرکز و سرکوبگرانه شاه، امکان تشکلهای کارگری و تودهای را از بین برد و راه را برای قدرتگیری جمهوری اسلامی هموار کرد، اکنون به عنوان طبقهای مسلط بر اقتصاد، سیاست، و فرهنگ کشور، مانع اصلی تحقق آزادی، برابری، و شکوفایی انسانها به شمار میرود.
انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، که میتوانست افقی برای آزادی و عدالت اجتماعی بگشاید، با ظهور جمهوری اسلامی به یکی از ارتجاعیترین شکلهای سیاسی سرمایهداری در تلفیق با مذهب بدل شد. از همان آغاز، جمهوری اسلامی نشان داد که دشمنی با آزادی، مدنیت، و دموکراسی در مرکز سیاستهای آن قرار دارد. طی دههها، سیاست سرکوب، زندان، اعدام، و تبعیض جنسیتی، به همراه نفی ابتداییترین حقوق انسانی، فضای سیاسی و اجتماعی ایران را به شدت محدود کرده است.
در ایران، اقلیتی کوچک از سرمایهداران توانستهاند از راه تشدید استثمار، احتکار، و رانت، ثروت خود را افزایش دهند. در مقابل، اکثریت مردم در محرومیت و فقر به سر میبرند. خواست آنان برای آزادی و عدالت اجتماعی اغلب با سرکوب نیروهای امنیتی و دولتی مواجه میشود. این تضاد طبقاتی نشاندهنده این واقعیت است که نظام سرمایهداری ایران، با هر شکلی که در قالب سیاسی ظاهر شود، از حل مسائل بنیادی جامعه ناتوان است.
شرایط فعلی ایران نیازمند تحولی بنیادین در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی است. تنها یک انقلاب اجتماعی که هدف آن براندازی سلطه اقلیت ثروتمند و استقرار نظمی شورایی و دموکراتیک باشد، میتواند راهحلی پایدار برای مشکلات جامعه ارائه دهد. نخستین گام در این مسیر، سرنگونی جمهوری اسلامی و انحلال دستگاههای سرکوبگر آن است. تنها از طریق دخالت مستقیم و فعال اکثریت مردم از فرهنگها و ملیتهای گوناگون در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت اجتماعی است که میتوان جامعهای آزاد و عادلانه ساخت.
یک جمهوری فدراتیو شورایی، که بر پایه مشارکت مستقیم مردم در شوراهای شهری و روستایی استوار باشد، نماد حاکمیت واقعی کارگران و زحمتکشان خواهد بود. در این ساختار، شوراها هم نقش قانونگذاری و هم نقش اجرایی را ایفا میکنند و نمایندگان آنها مستقیماً توسط مردم انتخاب و قابل عزل هستند. این شکل از حکومت به دنبال حذف کامل استثمار انسان توسط انسان، از میان برداشتن تبعیضهای جنسیتی و نژادی، ملی و مذهبی و تضمین حقوق برابر برای تمامی شهروندان است.
این شعار، تبلوری است از تضادهای عمیق سرمایهداری در ایران و پاسخی انقلابی به بحرانهای ساختاری نظام موجود. جامعهی ایران در مرحلهای قرار گرفته که بحران انباشت سرمایه، سرکوب سیاسی و استثمار نیروی کار، ضرورت عبور از مناسبات سرمایهداری را بیش از پیش آشکار کرده است. این شعار نه فقط مجموعهای از خواستههای پراکنده، بلکه برنامهای برای سازماندهی طبقاتی و انقلابی پرولتاریا و تودههای فرودست است.
کار: پایان به استثمار نیروی کار
در نظام سرمایهداری، کار به ابزاری برای سودآوری سرمایهداران تبدیل شده است. ارزش اضافی که کارگران تولید میکنند، توسط طبقهی حاکم غارت میشود، در حالی که خود کارگران در فقر به سر میبرند. ”کار“ در این شعار به معنای پایان دادن به مناسبات کارِ مزدوری و تضمین شغل برای همه بر اساس توانایی و نیاز است. این خواسته به معنای مالکیت اجتماعی بر ابزار تولید و برنامهریزی دموکراتیک اقتصادی است تا تولید نه برای سود، بلکه برای رفع نیازهای انسانی انجام شود.
مسکن: مالکیت جمعی بر زمین و پایان کالاییسازی زندگی
سرمایهداری، مسکن را به کالایی برای انباشت سرمایه و ابزار کنترل طبقاتی تبدیل کرده است. در ایران، میلیونها نفر زیر بار اجارههای سنگین یا در حاشیهنشینی و شرایط اسفبار زندگی میکنند، در حالی که ساختمانهای خالی در دست سرمایهداران خاک میخورند. «مسکن» در این شعار بیانگر ضرورت الغای مالکیت خصوصی بر زمین و مسکن و سازماندهی جمعی برای تأمین سرپناه شایسته برای همه است. این خواسته تنها از طریق سرنگونی مناسبات مالکیت سرمایهداری و جایگزینی آن با کنترل کارگری ممکن است.
آزادی:
آزادی در چارچوب نظام سرمایهداری، چیزی جز آزادی سرمایه برای استثمار طبقهی کارگر نیست. سرکوب سیاسی، خفقان و نبود آزادی بیان در ایران، ابزاری برای حفظ سلطهی طبقاتی است. «آزادی» در این شعار به معنای آزادی واقعی طبقهی کارگر و زحمتکشان از قیدهای استثمار و سلطه است. این آزادی تنها از طریق انقلاب اجتماعی و ایجاد یک دیکتاتوری پرولتاریا بهدست میآید که طبقهی کارگر را به نیروی حاکم جامعه تبدیل کند و راه را برای نابودی طبقات و برقراری آزادی کامل هموار سازد.
جمهوری فدراتیو شورایی: دموکراسی کارگری و همبستگی ملیتها
”جمهوری فدراتیو شورایی“ بازتاب عمیقترین اصول مارکسیسم در زمینهی سازماندهی قدرت سیاسی است. در شرایطی که ساختار دولت سرمایهداری ایران بر پایهی تمرکز قدرت، سرکوب ملیتها و انحصار سیاسی بنا شده، این شعار خواستار نابودی دولت بورژوایی و جایگزینی آن با شورایی از نمایندگان مستقیم کارگران و زحمتکشان است. «فدراتیو» به معنای تضمین حق تعیین سرنوشت برای همهی ملیتها و خلقهاست، اما نه در چارچوب تقسیم سرمایهداری، بلکه در همبستگی آزادانه و داودطلبانه زیر چتر قدرت شوراهای کارگری است.
ایران برای رهایی از بحرانهای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی خود، به یک تحول بنیادین و اساسی نیاز دارد. نظام شورایی با تأکید بر مشارکت مستقیم مردم، حذف مالکیت خصوصی ابزار تولید، و برقراری برابری و عدالت اجتماعی، مسیری عملی و انسانی برای گذار از سرمایهداری به سوسیالیسم ارائه میدهد. انقلابی اجتماعی که از سوی کارگران، زحمتکشان، و نیروهای مترقی رهبری شود، تنها راه ممکن برای تحقق آزادی، برابری، و شکوفایی واقعی جامعه ایران است.