سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
۲۶ اعدام در پنج روز- قیام علیه اعدام، قیام برای زندگیست
اعدام ۲۶ زندانی در پنج روز، اعلام جنگیست علیه انسانیت
در هیاهوی اخبار زرد و سرگرمیهای مبتذل بیپایانِ شبکههای اجتماعی، جایی میان جدایی شاهین چرخنده ( نجفی ) از همسرش، کلیپ ساسی مانکن و سایز آلت سپهر حیدری، و تبلیغات پر زرق و برق ، خبر اعدام ۲۶ انسان در پنج روز، بیسر و صدا از مقابل دیدگان ما عبور میکند. گویی مرگ، آنگاه که بهدست حکومت اجرا میشود، دیگر جذابیت خبری ندارد. اما همین سکوت و عبور روزمره از خبرِ کشتار، خود نشانهی وخامت اوضاع است؛ مرگ عادی شده، و طناب دار، به ابزار دائمی صاحبان قدرت و ثروت گشته است.
در همین پنج روز، دستکم ۲۶ زندانی در زندانهای مختلف ایران ــ از قزلحصار کرج تا سپیدار اهواز ــ اعدام شدهاند. برخی متهم به قتل، برخی به جرایم مواد مخدر و پنج نفر با اتهامات سیاسیـامنیتی. اما هیچکدام از این واژگان نباید چشم ما را بر حقیقت اصلی ببندد. آنچه اهمیت دارد نه نوع اتهام، بلکه اصل مسئله این است: هیچ نهادی، هیچ حکومتی، هیچ ایدئولوژیای حق گرفتن جان انسان را ندارد. حتی اگر آن انسان، جنایتکار جنگی باشد؛ چه رسد به کسی که تنها خلاف نظم حاکم فکر میکند.
اگر قرار است در حیات اجتماعیمان تنها یک خط قرمز داشته باشیم، این خط قرمز باید مخالفت بیقید و شرط با مجازات اعدام باشد. در اینجا، پرسش از اتهام و جرم، فرعی و انحرافی است؛ چون دقیقاً همین پرسش است که میتواند قتل سازمانیافتهی دولتی را مشروع جلوه دهد. باید در برابر عادیسازی اعدام بایستیم، حتی اگر در رسانهها از آن بهعنوان «اجرای عدالت» یا «حفظ امنیت» یاد شود.
در شرایطی که فقر، ناامنی، بیکاری، گرانی و گرسنگی هر روز ابعاد تازهای مییابند، جمهوری اسلامی همانگونه که در طول عمر ننگین خود بارها نشان داده، باز هم به همان اسلحه قدیمی پناه برده: کشتار در زندانها. اعدامهای اخیر نه پاسخ به جرم، بلکه ادامهی حکمرانی با ترس است. این رژیم میداند که در مواجهه با خشم گرسنگان، مبارزات کارگری، جنبش زنان، و انفجار خشم فرودستان، تنها برگ برندهاش سرکوب عریان است. و اعدام، شکل نهایی و خالصِ این سرکوب است.
اعدام، پیش از آنکه پایان یک زندگی باشد، نمایش وحشیانهایست برای ارعاب، برای پیامی به جامعه که میگوید: “اگر بخواهید برخیزید، اگر فکر کنید، اگر فریاد بزنید، ما آمادهایم که جانتان را بگیریم”.
صدای مقاومت از دل زندان: سهشنبههای نه به اعدام
با وجود فضای سیاه و خفقان، شعلهی امیدف مبارزه و مقاومت خاموش نشده است. کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، که از درون زندانها شکل گرفته، گواهیست بر این حقیقت: حتی در تاریکترین سلولها هم امکان ایستادگی هست. زندانیانی که خود در صف اعدام یا تحت تهدید دائمی آن هستند، از پشت میلهها از ما خواستهاند که سکوت نکنیم. آنها خواستهاند که به هر شکل ممکن در خیابان، رسانه، شبکههای اجتماعی، در جمعهای کوچک و بزرگ، برخیزیم، سخن بگوییم، بنویسیم، فریاد بکشیم.
نه فقط برای نجات خودشان، بلکه برای شکستن این چرخهی کشتار. برای شکستن دیواری که هر بار با یک نام جدید، یک «اتهام» تازه، یک «دلیل قانونی» رنگ میشود.
زمان آن رسیده که برخیزیم
ما باید این حقیقت را با صدایی بلند اعلام کنیم:
اگر خاموش بمانیم، شریک قتل هستیم.
اگر به جرم و اتهام خیره شویم، وجدانمان را فروختهایم.
اگر از همصدایی با محکومان به مرگ هراس داشته باشیم، پیشاپیش در برابر دیکتاتوری زانو زدهایم.
قیام علیه اعدام، فقط وظیفهی فعالان اجتماعی یا خانوادهی زندانیان نیست. این قیامیست برای دفاع از حیات انسانی در برابر ماشین مرگ. قیامیست برای شکستن ماشین مرگ که رژیم به آن تکیه دارد.
باید این ماشین را متوقف کرد. با صدایی واحد. با بدنی متحد. از درون زندان تا خیابان، از قلم تا تصویر، از فریاد تا مقاومت مدنی.
صدای فدائی