سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
اعدام تجاوز به حقوق انسانی است
اعدام به هر دلیلی که توجیه شود انکارِ پایه ای ترین حق انسانی است و نقض مهمترین اصلِ قانون حقوق بشر، که مورد قبول بسیاری از کشورهای دنیا هم قرار گرفته، است. اگرچه، به یُمن جنبش های علیه اعدام، بسیاری از دولتهای دنیای سرمایه داری مجازات مرگ را لغو کرده اند ولی در عین حال، با رژیم هایی که هر روزه، نه فقط بزهکاران بلکه زندانیان سیاسی، اقلیتهای ملی و مذهبی، و کودکان را هم سیستماتیک به جوخه های اعدام میسپارد، مدارا میکنند و به آنها مشروعیت بخشیده است.
در حال حاضر فقط 23 کشور در دنیا زندانیانش را مشمول مجازات مرگ میکنند و ایران یکی از معدود کشورهایی است که درصد بالایی از اعدامها در آن هر ساله صورت میگیرد. در ایران و دیگر کشورهای دیکتاتور زده و مرتجع، همواره از اعدام بعنوان ابزار سرکوب سیاسی و مرعوب کردن توده های ناراضی استفاده شده است. سیستم سرمایه داری اساسا اعدام و زندان را برای ایجاد وحشت و ترس در جامعه بوجود آورده است و مشکلی ندارند از اینکه کشورهایی همچون ایران از آن برای ایجاد انضباظ طبقاتی و اطاعت سیاسی استفاده کنند مادامی که چرخۀ سودآوری اش مختل نگردد.
در ایران انکار حق زیستن همواره با نفی حقوق دیگری که توامأ یا در پروسۀ اجرای اعدام اتفاق میافتد، همراه بوده است، از جمله: فرض بر بیگناهی، برخورداری از مشاوره و وکیل اختیاری، ممنوعیت شکنجه، ممنوعیت اعتراف اجباری و کلا امکان یک محاکمۀ منصفانه و عالانه. وابستگی تمام نهادهای اجتماعی به دستگاه سیاسی-مذهبی به رژیم ارتجاعی در قدرت، نه تنها این حقوق را غیرممکن میسازد بلکه خود در خدمت مستقیم مصلحت های سیاسی رژیم برنامه ریزی شده اند.
مبارزه برای لغو اعدام، مبارزه برای حق زیستن است و حق زیستن برای هر انسانی، حق مبارزه برای نان، مسکن، رفاه، کار، عدالت اجتماعی و برابری هم هست. اعدام فعالین این جنبشها، اقدام تبهکارانۀ رژیمهای مستبد است جهت خلع سلاح کردنِ جنبشهای حق طلبانۀ توده ها و ایجاد ترس برای شورشهای احتمالی و پتانسیلی آینده. حتی در مورد جرائم بزهکاری هم، سیستم در قدرت در راس تمامی جرائم و جنایاتی قرار دارد که به مراتب، بسیار وسیعتر و خطرناکتر است. در واقع جرمی بالاتر از این نیست که تمام دم و دستگاه قضایی، انتظامی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی را طوری قانونمند کنند که به خشونت طبقۀ در قدرت جواز عبور داده و هر آنکه جرمی بمراتب سبکتر از آن انجام داده مشمول مجازات و بویژه مرگ کنند.
اگر ما قبول میکنیم انکار حق حیات و پاره کردن رشتۀ زندگی فرد و یا انسانهایی جرم و خشونت علیه انسانیت است، سرمایه داری در تاریخ حیاتش در اشکال و ابعاد مختلف جنایات بسیاری مرتکب شوده است که در بخش اعظم این اعمال از عقوبت و دادخواهی در رفته است.
ما با تمام قوانین و ضوابطی که حق حیات را به هر شکلی نقض می کنند بشدت مخالفیم و با تمام قوا برای از بین بردن و لغو این قرانین ضد بشری همچنان مبارزه خواهیم کرد. سیستمی که انسان را قابل تحقیر می بینه و مثل کالایی آنان را میخرد، میفروشد و دور می اندازد قادر نیست زنجیرۀ جرم و جنایت را پاره کند. پایان دادن به این خشونت نیازمند خشکاندن ریشه های جرم است .فقط در این صورت است که عدالتی را خواهیم دید که به نیازهای انسانی پاسخ میدهد نه منافع و امتیازات اقلیتی معدود.
وظیفۀ پیش روی ما بسیج میلیونها انسان آزادیخواه حول این حق پایه ای و انسانی برای لغو اعدام است.