اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

از آبان تا آبان

منتشر شده در نشریه کار کمونیستی شماره ۱۸۶

یدی شیشوانی – آبان99


امروز اولین سالگرد خیزش عمومی توده های بجان آمده در24 آبان 98 است. یکی از گسترده ترین وخونین ترین اعتراضات عمومی درسده اخیرتاریخ ایران. رژیم جمهوری اسلامی تاکنون از اعلام  تعداد جانباختگان و زخمی ها و نیز آن تعداد که دستگیرشده اند و یا مفقودالاثرهستند، خودداری کرده است اما طبق گزارش خبرگزاریها تاکنون « سازمان عفو بین‌الملل » مشخصات ۳۰۴ جان ‌باخته را منتشر کرده است. »خبرگزاری فرانسه« ۷۵۰ تصویر و ویدیوی تیراندازی نیروهای امنیتی را بررسی کرده و  »خبرگزاری رویترز « به نقل از منابع آگاه تعداد قربانیان وقایع آبان ۱۳۹۸ را ۱۵۰۰ نفر اعلام کرده است. منابع رسمی جمهوری اسلامی نیز کشته شدن ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر را به طور تلویحی تایید کرده‌اند.»

حتی کمترین این اعداد چند برابر بیشتر از آمار کشته‌ شدگان ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و آمار مورد همین منبع ذکر میکنند که “استناد منابع مورد تایید جمهوری اسلامی از جان ‌باختگان ۱۵خرداد ۱۳۴۲ است که خونبارترین اعتراض‌های خیابانی پیش از انقلاب محسوب می‌شوند.”

آتش اعتراض‌های آبان ۱۳۹۸ با افزایش قیمت بنزین شعله‌ور شد. اما هیمنه این آتش درپی تشدید فقر و نابرابریهای اجتماعی آن بخش از زحمتکشان فراهم شده بود که درپی ناامیدی به هرگونه اصلاح از درون رژیم  در دیماه 96 برای دستیابی به مطالبات شان به خیابانها آمدند. اگر خیزش “سبز” در 88 عمدتا در توهم به اصلاح طلبان شکل گرفت و توسط رهبران آنها هم در پیشگاه ولایت فقیه قربانی شد اما دیماه 96 خیزش خود انگیخته توده های کار و زحمتی بود که از هیچ طریقی از جمله اعتصابات و اعتراضات و تجمعات در برابر ارگانهای قانونگذاری و اجرائی به نتیجه نرسیده بودند.

 بعد از سه دهه، خیزش دیماه 96 اعتراضات عمومی ساختارشکنانه و بر علیه کلیت نظام مستقر را  در سپهر سیاسی ایران را کلید زد و آنرا بازگشت ناپذیر نمود.

اعتراضات  دی 96 هرچند درخصلت عمومیت یافته و شعارها و مطالبات رادیکال اش تا آن تاریخ بی بدیل بود، اما هنوزبخش مهمی از توده های مردم، بویژه در مناطق اتنیکی تحت ستم را پوشش نمی داد و خواست ها ومطالبات مشترک و همبستگی سراسری شکل نگرفت.

اما خیزش عمومی توده های زحمتکش مردم در آبان 98 بسیاری از نقاط ضعف وشکافها را پر کرد و سرایت سریع اعتراضات به بیش از صد شهر نشان داد که بلحاظ عینی  جامعه برای خیزش عظیمتر و سراسری تر با خواست ها و مطالباتی فراگیرتر و مشترک آمادگی دارد.

در اعتراضات عمومی آبانماه برای اولین بار در تاریخ چهار دهه اخیر و حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی  شهرهای بزرگ و کوچک و حاشیه و مرکز بهم پیوستند و علاوه بر کارگران و زحمتکشان، اقشاری از لایه های میانی جامعه نیز که درحال رانده شدن به رده اقشار پائینی جامعه هستند، در این اعتراضات شرکت کردند و در شعارها و مطالبات پایه ای، نظیر اعتراض به فقرو فساد و سرکوب و سرنگونی رژیم حاکم زبانی مشترک یافتند. اما برغم گستردگی اعتراضات و از خود گذشتگی بی نظیرتوده های بپاخاسته، بدلیل نبود تشکل و تحزب و رهبری منسجم و مورد اعتماد و وثوق توده های زحمتکش مردم  با سرکوب خونین رژیم مواجه شده و از رسیدن به اهداف خویش ناکام ماندند.

اگرخواست ها و مطالبات و شعارهای رادیکال و پایداری و از جان گذشتگی معترضان آبان 98 نشاندهنده تعلق طبقاتی این توده عظیم به طبقه کارگرو متحدان آن بود. اما ازیک طرف عدم حضور و پشتیبانی کارگران شاغل و از طرف دیگر فقدان یک جبهه چپ انقلابی که مورد اعتماد توده ها بوده و بتواند اقشار مختلف از گارگران و زحمتکشان و جوانان  را زیر یک چترگرد آورده و آنها را در پیچ و خم مبارزه و فراز و نشیب های آن هدایت کند، با

سرکوب و شکست مواجه شد. نبود تشکل و تحزب و سازمانیافتگی  یک ضغف غیر قابل انکار در مقطع کنونی محسوب میشود ضعفی که بدون برطرف کردن آن جنبش خود انگیخته توده های بی شکل ره بجائی نخواهد برد.

اما جنبشهای اجتماعی توده های مردم که زیر بارسنگین ستم و استثمار و زور و سرکوب طبقه حاکم جانشان بلب رسیده است منتظرنمیمانند و هر شکاف درون حاکمیت، هر روزنه و جرقه ای  آتش خشم نهفته آنها را شعله ور خواهد کرد .

زمین خوردگان بار دیگر برخواهند خواست وآیا آبان ماه دیگری در راه است؟

ازآبان 98 که خیزش توده های تحت ستم واستثمار به خونین ترین شکلی سرکوب شد، تا آبان 99 شاهد تداوم اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای اما بشکل پراکنده بودیم . و این واقعیت را نمیتوان انکار کرد طبقه کارگر بعنوان یک طبقه آگاه به منافع طبقاتی خود هنوز بشکل گسترده وارد عرصه مبارزه نشده است و در مقطع کنونی درفقدان تشکل و تحزب کارگری و وجود شرایط عینی چنین انتظاری هم بیمورد است. اعتصابات متعدد در کارخانه ها و صنایعی  نظیرهفت تپه، فولاد و غیره بیشتر در صنایع خصوصی سازی شده ای است که بدلایل مختلف با بحران مواجه شده اند که این نوشته جای پرداختن به آنها نیست. اما با وجود بی تشکلی کارگران، تداوم اعتصابات و تداوم اعتراضات کوچک و بزرگ گروه های مختلف اجتماعی نشاندهنده این واقعیت است که برغم سرکوب بی رحمانه خیزش آبان اما حرکتهای اعتراضی و اعتصابات کارگری به محاق نرفته است و با توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی  جامعه اعتراضات با سرکوب خیزش آبان نمیتوانست متوقف شود .همانطور که در دیماه 96 متوقف نشد.

خیزش آبان 98 بمثابه سرفصلی ماندگار در تاریخ مبارزه طبقات ستمکش در برابر طبقه حاکم درتاریخ معاصرایران، دلایل عینی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داشت که با سرکوب خونین این خیزش ازمیان نرفته است. آنچه که توده های زحمتکش مردم را به اعتصابات واعتراضات و خیزشهای توده ای میکشاند برآمده ازسیاست های اقتصادی طبقه حاکم و بطور ویژه سیاست اقتصادی نئولیبیرالی است که درسایه حکومت مذهبی سرکوبگر بی رحمانه توده های مردم را به فقر و نداری و محرومیت میراند. سرکوب آزادیهای سیاسی، حقوق صنفی و مدنی، حق تشکل و تحزب و دستگیری و شکنجه و اعدام فعالین کارگری، روشنفکران و هنرمندان مدافع آزادیهای سیاسی و حقوق زحمتکشان، ثروت اندوزی اقلیتی از مافیای قدرت و ثروت را ممکن میسازد و تداوم این وضعیت شکاف طبقاتی را هر چه عمیق ترکرده و میکند. در فاصله یکسال گذشته تشدید زمینه ها و عوامل موجد خیزش آبانماه به تداوم اعتراضات و اعتصابات بیشمار کارگران و زحمتکشان منجر شده و ادامه اعتراضات  و چه بسا خیزشهای دیگری را رقم خواهد زد .

این فرایند به هیچ وجه نمیتواند با مانع سرکوب متوقف شود اما این واقعیت را نباید فراموش کرد که در این فرایند خیزش و سرکوب، تا مادامیکه توازن قوا به نفع کارگران و زحمتکشان نچرخیده است،  اعتراضات و خیزشهای

دیگر نیز ممکن است با سرکوب مواجه شوند  و همچون خیزشهای پیش ازاین به ناکامی بیانجامند.

تجربیات تاکنونی نشان میدهد که فقط با اعتصابات پراکنده و اعتراضات  خیابانی هرچند با خصوصیت و محتوای انقلابی و گسترده، اما  نمیتوان  رژیم ددمنش حاکم را سرنگون کرده و سرنوشت خویش را در دست گرفت. باید تدابیری اندیشید و سیاست ها و روشهای انقلابی را بکاربست که شرایط  را برای اتحاد نیروهای کارگران و زحمتکشان و آزادیخواهان جامعه آسان نماید و نیز موقعیت و توانائی را برای فلج کردن دستگاه های اقتصادی و نظامی رژیم  فراهم سازد.

آبان 98 گفتمان سیاسی  و مبارزات اجتماعی را وارد فاز نوینی  کرده است، ادامه سیاست تشدید ستم وسرکوب، تشدید تحریمهای اقتصادی آمریکا، گسترش شکاف طبقاتی، فساد اداری و افول اقتدار سیاسی کلیت نظام جمهوری اسلامی، کم رنگ شدن خطرجنگ و ازسکه افتادن “خطرسوریه ای شدن” ایران، کنترل ناپذیربودن شیوع ویروس کرونا بدلیل عدم توجه به سلامت مردم از سوی رژیم، آغاز نارضایتی و ریزش در نیروهای پایه نظام  که خامنه ای را مجبوربه تبری جستن از مستضعف پناهی “اسلام عزیز” نمود، همه اینها  توده های مردم از اقشار مختلف جامعه  و بخشی از طیف های میانی در حال خورد شدن زیر سیاست های اقتصادی و سرکوبگریهای رژیم را بجای دلبستن به کرامات جناح های متنازع رژیم  و یا توسل به قدرت های خارجی به سمت راهجوئی ازطریق اعتصابات و اعتراضات خیابانی سوق داده است. طبقه کارگر وبخش های هرچه بیشتری از توده های کار و زحمت و اقشار محروم جامعه  درمقابل اقلیتی استثمارگر و ستمگر که با تکیه برسرنیزه و سرکوب حکومت میکند، در تک و تای مبارزه باین نتیجه میرسند که بدون تغییرات بنیادی درساختار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کنونی  راه حلی برای معضلات گسترده اقتصادی اجتماعی و سیاسی وجود ندارد. بنابراین تردیدی نیست که اعتصابات و اعتراضات ادامه خواهد داشت و چه بسا جرقه ای بار دیگر  آتش خشم و نفرت توده های مردم را شعله ور سازد و خیزشهای بمراتب وسیعتری را بوجود آورد .

اما معضل کنونی همانطور که گفتیم نه کمبود اعتراضات و اعتصابات و یا محتمل بودن خیزش های توده ای، بلکه در شرایط کنونی سازمان نیافتگی  این اعتراضات  و نبود بدیلی است  که توده های معترض را در مقابل رژیم استبدادی و سرکوبگر حاکم سازمان داده و مبازات آنها را هدایت کند.

یدی شیشوانی – آبان99

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.