سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم؛ بازگشت شبح جنگ و مسئولیت تاریخی چپ

نهم ماه مه 1945، پرچم سرخ با داس و چکش، بر فراز رایشتاگ در برلین به اهتزاز درآمد؛ لحظهای تاریخی که نه تنها پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی بود، بلکه نماد پیروزی کارگران، زحمتکشان و نیروهای انقلابی اتحاد شوروی بر یکی از هولناکترین اشکال سلطه سرمایهداری، یعنی فاشیسم، است. فاشیسمی که با ترکیبی از میلیتاریسم، نژادپرستی، ترور و توهم ناسیونالیستی، اروپا را به خاک و خون کشید و جهان را وارد دومین جنگی خانمانسوز کرد که بیش از ۸۰ میلیون قربانی گرفت.
در آن روز باشکوه، کمتر کسی گمان میبرد که فاشیسم، این هیولای خونریز و ضدبشری، بار دیگر مجال سر برآوردن یابد؛ همانگونه که تصور نمیشد در آستانه قرن بیستویکم، استبداد و ارتجاع بتوانند در جامهای دینی یا با نقاب ناسیونالیسم افراطی، بر سرنوشت ملتهایی از آمریکای لاتین تا غرب آسیا، از شمال آفریقا تا جنوب آسیا چنگ اندازند. اما تجربه نشان داده که هرگاه بحرانهای ساختاری سرمایهداری ژرفتر میشوند، اشباح دفنشده تاریخ دوباره از خاک برمیخیزند. امروز، جهان بار دیگر با رشد نژادپرستی، میلیتاریسم، سرکوب آزادیها، نفرت از مهاجران و گسترش جنگهای نیابتی روبهروست.
جنگ جاری میان روسیه و اوکراین – دو کشوری که زمانی از ارکان اتحاد شوروی سوسیالیستی بودند، نمونهای تراژیک از این بازگشت تاریخ است. این جنگ نه جنگی “ضد نازی”، آنگونه که دولت روسیه ادعا میکند، و نه “جنگ آزادی”، آنگونه که ناتو و دولتهای غربی آن را تصویر میکنند، بلکه نماد شکست تاریخی پروژه سوسیالیستی در شوروی و پیامدهای تلخ آن است. روسیه امروز، وارث ساختاری سرمایهداری و الیگارشیک، در پی بازسازی یک امپراتوری است و اوکراین، به قربانی رقابتهای ژئوپولیتیک غرب و شرق تبدیل شده است. آنچه در این میان گم شده، صدای مستقل ملیتها و منافع طبقه کارگر دو کشور است.
اگر بخواهیم جنگ دوم جهانی را در بستر تاریخیاش تحلیل کنیم، باید بهروشنی بگوییم که فاشیسم نه پدیدهای صرفاً سیاسی، بلکه شکلی از حاکمیت سرمایهداری در بحران بود؛ پاسخی هولناک به بحران دهه ۱۹۳۰ که با نابودی کامل آزادیهای دموکراتیک، نابودی اتحادیههای کارگری، تبعیض نژادی و جنگافروزی جهانی همراه شد. در برابر آن، اتحاد شوروی، برخاسته از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، نماینده پروژهای دیگر بود: پروژهای که گرچه ناقص، اما با هدف نابودی بهرهکشی انسان از انسان و ایجاد نظمی سوسیالیستی، در عرصههای آموزش، بهداشت، صنعت، علم و فرهنگ به پیشرفتهایی عظیم دست یافت.
اما چرا اتحاد شوروی، علیرغم پیروزی در جنگ و دستاوردهای سترگ داخلی، نهایتاً فروپاشید؟ در میان تبیینهای گوناگون، یک حقیقت محوری وجود دارد: شکست در حفظ و تعمیق مبارزه طبقاتی در دوران ساخت سوسیالیسم. با کنار گذاشتن اصول دیکتاتوری پرولتاریا، تمرکز قدرت در دست اقلیتهای بوروکرات، سرکوب آزادیهای سیاسی و ایدئولوژیک در درون خود حزب، و زدودن روح انتقادی از جامعه، اتحاد شوروی به تدریج از درون تهی شد. اعلام پایان طبقات و استقرار “دولت عموم خلق” در دوران خروشچف، عملاً راه را برای تسلط عناصر فرصتطلب و فاسد هموار کرد، تا آنجا که علیرغم مخالفت مردمی، انحلال شوروی با توافق چند سیاستمدار در پشت درهای بسته اعلام شد.
از پس این انحلال، جهانی برخاسته که بار دیگر فاشیسم با چهرههایی نو بازمیگردد: در چهره جنگهای امپریالیستی تحت نام “مبارزه با تروریسم”، در ویرانی عراق، افغانستان و لیبی، در نسلکشی بیرحمانه مردم فلسطین به دست سازهی فاشیستی اسرائیل، در تحریک تنشهای قومیـمذهبی، و در حرکت جهان بهسوی یک فاجعه هستهای.
با این حال، وظیفه ما در هشتادمین سالگرد این پیروزی، تنها گرامیداشت گذشته نیست. ما باید از تاریخ بیاموزیم. باید بار دیگر پرسشهایی اساسی را پیش بکشیم: چرا پروژه سوسیالیستی، علیرغم پیروزیهای نظامی و اقتصادی، شکست خورد؟ چرا چپ جهانی، نتوانست بدیلی منسجم و مستقل در برابر سرمایهداری امپریالیستی پس از جنگ سرد ایجاد کند؟ و چگونه میتوان امروز، در برابر جنگطلبیهای نوین، فاشیسم مدرن و تسلط سرمایهداری مالی، جبههای نوین، انقلابی و پرولتاریایی سازمان داد؟
یاد و خاطره سربازان ارتش سرخ، و همه رزمندگانی که در برابر فاشیسم جنگیدند، گرامی باد. اما بزرگداشت حقیقی آنها، تنها با نهادن گل بر مزارهایشان ممکن نیست. بزرگداشت آنها، با احیای مبارزه انقلابی، با بازسازی سازمانهای کارگری، و با پیریزی جبههای جهانی از ملل ستمدیده و طبقه کارگر علیه جنگ، نژادپرستی، استثمار و استبداد، معنا پیدا میکند.
روز نهم مه، نه تنها روز پایان یک جنگ، بلکه یادآور امکانی تاریخی است: امکان جهانی رها از سلطه سرمایه و فاشیسم. این امکان، بار دیگر باید احیا شود.
پیروزی ارتش سرخ، به کارگران جهان تعلق داشت. امروز، بازسازی آن امید، در گرو سازمانیابی و همبستگی بینالمللی پرولتاریاست.
صدای فدائی