اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

فیلم 13 گُل رُز؛  مرثیه‌ای سرخ بر خاکستر دیکتاتوری فرانکو

فیلم «۱۳ گل رز» ساخته‌ی ایمیلیو مارتینز لازارو روایتی تلخ، انسانی و در عین حال خشم‌برانگیز از سرنوشت سیزده زن جوان است که پس از پایان جنگ داخلی اسپانیا و پیروزی نیروهای فاشیست به رهبری فرانکو، به جرم وفاداری به آرمان‌های جمهوری‌خواهانه و عدالت‌طلبانه، در سال ۱۹۳۹ اعدام شدند. فیلم بر پایه‌ی ماجرایی واقعی بنا شده و با لحنی انسانی، اما بی‌آنکه از نقد اجتماعی‌ـ‌سیاسی غافل شود، تصویری از سرکوب سیستماتیک در دوران پسافاشیسم در اسپانیا ارائه می‌دهد.

در مرکز داستان، «زن» نه تنها به‌عنوان سوژه‌ای تاریخی، که به‌مثابه فاعلی سیاسی به تصویر کشیده می‌شود؛ زنانی که در کشاکش خون‌بارترین دوران تاریخ معاصر اسپانیا، نه تنها نظاره‌گر نبودند، بلکه دوشادوش مردان در صفوف مقاومت، مبارزه و سازمان‌یابی چپ مشارکت داشتند. ۱۳ گل رز نه داستان قربانیان، بلکه روایت مبارزان است؛ زنانی که در سلول‌های تنگ و شکنجه‌گاه‌های مخوف، همچنان از حقیقت، آزادی و برابری دفاع کردند.

کارگردان با هوشمندی از روایت‌های تک‌بعدی پرهیز می‌کند. در کنار صحنه‌های بازجویی و شکنجه، لحظاتی شاعرانه و انسانی نیز خلق می‌شود که نشان می‌دهد مقاومت الزاماً در میدان نبرد یا شعارهای انقلابی خلاصه نمی‌شود، بلکه در همدلی، دوستی، امید و حفظ کرامت انسانی در دل تاریکی نیز معنا پیدا می‌کند.

ویژگی مهم فیلم این است که تاریخ را نه از زبان فاتحان، که از زبان بازندگان روایت می‌کند؛ بازندگانی که اگرچه در برابر ماشین سرکوب فرانکو سر خم کردند، اما روایت‌شان، شور و آگاهی تازه‌ای را به بیننده امروز منتقل می‌کند. لازارو با پرهیز از شعارزدگی و در عین حال، با تعهد به حقیقت تاریخی، ما را به دل واقعیتی می‌برد که بسیاری کوشیدند آن را در گردوغبار زمان دفن کنند.

فیلم در جای‌جای خود یادآور این پرسش کلیدی‌ست که چرا پس از شکست نظامی جمهوری‌خواهان، خشونت علیه مخالفان ادامه یافت؟ چرا رژیم فرانکو این‌چنین با ترس، حتی از نوجوانان مبارز، مواجه بود؟ پاسخ نهفته در ترسی‌ست که هر دیکتاتوری از خاطره‌ی مقاومت دارد. آنچه فرانکو را می‌ترساند، نه اسلحه، که خاطره‌ی امید، سازمان‌یافتگی و همبستگی طبقاتی بود.

فیلم ۱۳ گل رز بخشی از موجی در سینمای اسپانیاست که به بازخوانی انتقادی دوران فرانکویسم می‌پردازد. این موج، در برابر سیاست سکوتی شکل گرفت که پس از مرگ فرانکو بر فضای عمومی کشور حاکم شد. فیلم، نقدی تلویحی بر این فراموشی تحمیل‌شده نیز هست: اگر فراموش کنیم، تاریخ دوباره تکرار می‌شود.

در این میان، جایگاه سینما به‌مثابه ابزار بازگویی روایت‌های حاشیه‌نشین و حاشیه‌رانده‌شده، اهمیتی دوچندان می‌یابد. لازارو نه تنها روایتی مستندوار از جنایتی تاریخی ارائه می‌دهد، بلکه با زبان هنر، ما را با وجدان‌مان رودررو می‌کند: آیا ما هنوز در برابر سرکوب سکوت می‌کنیم؟

از منظر فرم، فیلم با دوربین ملایم، نورپردازی سرد و طراحی صحنه‌ای وفادار به دهه‌ی ۳۰، فضایی متناسب با موضوع خلق می‌کند. موسیقی فیلم، ترکیبی از اندوه و مقاومت است. بازی‌ها، به‌ویژه بازی پیلار لوپز د‌آیالا در نقش یکی از زنان اصلی، عمیق و باورپذیر است. کارگردان توانسته حس ترس، امید و پیوند خواهرانه میان شخصیت‌ها را در فضایی محدود، ملموس و تأثیرگذار به نمایش بگذارد.

فیلم ۱۳ گل رز بیش از آن‌که تماشاگر را به اشک یا اندوه فرابخواند، او را به تفکر و خشم بیدارکننده دعوت می‌کند. این فیلم، ستایش‌نامه‌ای‌ست برای زنانی که به‌رغم شکنجه و اعدام، تسلیم نشدند. گل‌هایی که هرچند در خاک اسپانیا دفن شدند، اما از خاکسترشان نهال‌های تازه‌ای از مقاومت، یادآوری و آزادی رویید.

در زمانی که فاشیسم نوین در اقلیم‌های گوناگون در حال احیا شدن است، تماشای ۱۳ گل رز نه تنها مروری بر گذشته، که هشداری برای اکنون ماست.

صدای فدائی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.