سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
زندگی، مرگ و اثری که از خود به جا میگذاریم – بهمناسبت پنجاهوششمین سال جاودانه شدن صمد بهرنگی
صمد بهرنگی یکی از نویسندگان برجسته و متفکران اجتماعی ایران بود که پنجاهوشش سال پیش، در یستونه سالگی به آبهای ارس پیوست. او با آثار ساده و عمیق خود، به مبارزه با فقر، محرومیت و بیعدالتی اجتماعی پرداخت. صمد که معلم کودکان و نوجوانان مناطق محروم آذربایجان بود، زندگی خود را وقف شناخت و تبیین مشکلات جوامع طبقاتی کرد. بهرنگی با زبان ساده و بیپیرایه، در قصههایش تصویری از زندگی تودهها و زحمتکشان جامعه به نمایش میگذاشت و تلاش میکرد تا از طریق این آثار، به نسل جوان درک عمیقی از علت ستم و استثمار ارائه دهد.
آثار صمد بهرنگی تنها برای نسل دوران خود او نبودند، بلکه در طول زمان به نسلهای بعد نیز نفوذ کردند و به یک نیروی آگاهیبخش برای مبارزه با نابرابریهای اجتماعی تبدیل شدند. او با بررسی دقیق و عینی زندگی مردم فقیر، توانست به سادگی و روانی، ریشههای بیعدالتی را آشکار سازد و راهی برای رهایی از این وضعیت به تصویر بکشد.
در میان آثار برجسته صمد بهرنگی، داستان “ماهی سیاه کوچولو” جایگاه ویژهای دارد. این داستان که نماد تلاش برای آزادی و فرار از قید و بندهای تحمیلشده است، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار او به شمار میآید. “ماهی سیاه کوچولو” با پیام عمیق خود درباره جستوجوی حقیقت و مقابله با سرکوب، نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان به عنوان نماد مقاومت و آزادیخواهی شناخته میشود.
این اثر جاودانه صمد بهرنگی، حکایتی از آزادی و شجاعت است که در دریای بیکرانِ ادبیات کودکان، همچون موجی خروشان جایگاه ویژهای یافته است. کتابی که اگر هم نخوانده باشید حتمن اسمش را شنیدهاید، این داستان نه تنها قصهای ساده از سفر یک ماهی کوچک است، بلکه نمادی از ارادهای سرسخت، جستجوی بیپایان حقیقت، و سرکشی در برابر محدودیتهای تحمیلشده است.
ماهی سیاه کوچولو با عبور از رودخانههای ناشناخته و دل سپردن به دریای بزرگتر، در هر قدم مخاطب را به تأمل در ماهیت زندگی و مبارزه دعوت میکند. او در این سفر حماسی، با طغیان و خطرات روبرو میشود، اما همواره امید و آرزوی دستیابی به دنیایی بزرگتر را در دل دارد. این اثر ماندگار، صدای تمامی کسانی است که خواستار شکستن زنجیرهای جهل و محدودیتاند و با شجاعت، به سوی ناشناختهها گام برمیدارند. از این رو «ماهی سیاه کوچولو» تنها یک قصه نیست؛ بلکه آوایی است از ایستادگی و آرزوی بلندپروازی برای همه کسانی که در جستجوی افقهای تازهاند.
گفتههای صمد بهرنگی در کتاب “ماهی سیاه کوچولو” پر از فلسفههای عمیقی است که با کلمات ساده و داستانی دلنشین بیان شده است. این جملات، بر خواستهای عمیق از انسانها برای کشف معنای واقعی زندگی و ارزش آن در برابر مرگ تأکید دارد. زندگی و مرگ در نگاه بهرنگی نه به عنوان تضادی سرد و ترسناک، بلکه به عنوان دو روی یک سکه مطرح میشوند، اما با یک تفاوت کلیدی: اینکه زندگی ارزشمند است زمانی که تاثیری در اطرافیان و جهان ما داشته باشد.
وقتی ماهی سیاه کوچولو به این فکر میکند که زندگی آیا فقط به معنای تکرار روزها و شبها و رسیدن به پایان است یا نه، دغدغهای بسیار انسانی را بیان میکند که بسیاری از ما در زندگی روزمره با آن روبرو هستیم. آیا زندگی فقط این است که صبح از خواب بیدار شویم، اگر کاری داشته باشیم، سر کار برویم، برگردیم، و شب را با افکاری سطحی بگذرانیم؟ یا زندگی معنای عمیقتری دارد؟ این سوالی است که بسیاری از ما در لحظات خاصی از زندگی از خود میپرسیم، مثلاً زمانی که با سختیها، ناامیدیها یا حتی لحظات ناب شادی روبرو میشویم.
مثالی ملموس از زندگی روزانهمان این است که بسیاری از ما ساعتهای طولانی در محل کارمان میگذرانیم، اما آیا به تأثیری که کارمان بر زندگی دیگران دارد فکر میکنیم؟ ممکن است یک معلم کوچک در یک مدرسه دورافتاده باشد که شاید درآمد بالایی ندارد، اما میداند که تاثیر بزرگی بر زندگی دانشآموزانش میگذارد. ی
از طرف دیگر، ماهی سیاه کوچولو با نگاهی جسورانه به ما یادآوری میکند که ترس از ناشناختهها مانع ما میشود. بسیاری از ما در زندگی روزمرهمان از قدم برداشتن به سوی ناشناختهها میترسیم. مثلاً تصمیم برای ترک شغلی که دوست نداریم، مهاجرت به شهری جدید یا حتی پیگیری یک رویا که همیشه آن را به تأخیر میانداختیم. و یا ایستادگی در برایر ظلم و ستمی که روزانه خود و اطرافیانمان با آن روبهرومیشویم در چنین لحظاتی، مثل ماهی سیاه کوچولو، نیاز داریم به خودمان یادآوری کنیم که ترسهایمان فقط در ذهن ماست. کافی است شروع کنیم و قدم به جلو بگذاریم؛ آنگاه خواهیم دید که چطور ترسهایمان از میان میرود و افقهای جدیدی برای ما نمایان میشود.
زندگی، همانطور که صمد از زبان ماهی سیاه کوچولو بیان میکند، محدود به جغرافیای کوچک پیرامون ما نیست. دنیا وسیعتر از آن است که بخواهیم به باورهای تکراری و محدود کننده پیرامونمان بسنده کنیم. شاید برای برخی، «دنیا» به معنای محله و شهر کوچکشان است، اما برای کسی که دل به دریا میزند و مرزهای ترس و عادت را پشت سر میگذارد، دنیا به معنای تمام فرصتها، تجربهها و لحظات ناب زندگی است که هنوز کشف نشدهاند.
در داستان “ماهی سیاه کوچولو”، سفر برای کشف معنای واقعی زندگی فقط یک جستجوی فردی برای معنا نیست؛ بلکه نمادی از مبارزه با محدودیتها و ساختارهای تحمیلشده است. این ماهی کوچک که به دنبال کشف دنیای بزرگتر از برکهی کوچک خود است، در واقع نماد انسانی است که از بند روزمرگی، ترس و محدودیتهای تحمیلی میگریزد.
او در برابر همه آنچه که به او آموخته شده تا تنها راه و تنها دنیای ممکن باشد، سر بلند میکند و به سوی آزادی حرکت میکند.
وقتی ماهی سیاه کوچولو از مادرش میپرسد که آیا زندگی فقط به معنای تکرار روزهای مشابه و پیر شدن است، در حقیقت او به وضعیتی اشاره دارد که بسیاری از انسانها در جوامع تحت سلطه و استبداد تجربه میکنند. در چنین جوامعی، حکومتها با ایجاد ترس کاذب، مردم را به سکون وادار میکنند و این احساس را به آنها القا میکنند که هیچ دنیای بهتری وجود ندارد و نباید تلاش کرد که تغییری ایجاد شود. بهخصوص در حکومتهای مستبد، این ترس کاذب ابزاری است برای کنترل و جلوگیری از هر گونه شورش یا تلاش برای بهبود وضعیت موجود. مردم را طوری تربیت میکنند که باور کنند آزادی خطرناک است و برابری غیرممکن.
اما ماهی سیاه کوچولو، با جسارت خود، نماد کسانی است که این ترس را پشت سر میگذارند. او با آغاز سفری به سوی ناشناختهها، از مرزهایی عبور میکند که به او القا شده غیرقابل عبورند. این رفتار، بیانگر ارادهای است که برای مبارزه با ناعدالتی و تلاش برای آزادی و برابری باید در وجود همه ما باشد. ترس از حکومتهای مستبد و نظامهایی که آزادیها را محدود میکنند، همانند ترسی است که ماهی سیاه کوچولو در ابتدا از ناشناختهها دارد. اما او به ما نشان میدهد که ترس از میان میرود وقتی که قدم اول را برداری و به سوی آزادی و برابری حرکت کنی.
در واقع، هدف نهایی زندگی ماهی سیاه کوچولو چیزی فراتر از بقا است؛ او به دنبال تأثیرگذاری، تغییر، و باز کردن راهی برای دیگران است تا آنها نیز از این ترس رهایی یابند. همانطور که او در نهایت با مرگ روبرو میشود، اهمیت مرگ او به اندازه تأثیرات زندگیاش است. این موضوعی است که برای همه کسانی که به دنبال تغییرات اجتماعی و سیاسی هستند، معنا دارد: مرگ در راه آزادی و برابری ارزشی دارد وقتی که به زندگی دیگران معنای جدیدی ببخشد و به ساختن دنیایی جدید بیانجامد؛ دنیایی که در آن دیگر ترس بر مردم حکومت نکند و همه فرصت زندگی بهتر و برابر را داشته باشند.