اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان: صدای ایستادگی در برابر بیداد

در سحرگاه ۲۹ بهمن ۱۳۵۲، دو نام جاودانه در تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانه ایران با خونشان بر صفحات تاریخ حک شدند: خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان. دو مبارزی که در دادگاه رژیم ستم‌شاهی، نه برای جان‌ به‌ در بردن، که برای گفتن حقیقت، برای افشای چهره استبداد و دفاع از آرمان‌های مردم زحمتکش ایستادند.

خسرو گلسرخی، شاعر و نویسنده‌ای که در کلماتش فریاد درد و امید توده‌ها موج می‌زد، در دادگاه نظامی ایستاد و گفت:
“من یک کمونیستم. جانم را می‌توان گرفت اما اندیشه‌ام را هرگز.”
او در میان دیوارهای سنگی دادگاه، در برابر قاضیان سرسپرده و مزدوران سلطنت، از آزادی و عدالت اجتماعی گفت، از مردمانی که در گرسنگی و رنج زندگی می‌کنند، از کودکی که در خیابان‌های شهر نان می‌جوید، از آرزویی که تنها در سرخی مبارزه و مقاومت محقق می‌شود.

کرامت‌الله دانشیان، دانشجوی مبارز، شاعری که به جای ستایش ظالمان، به عشق و رهایی مردم اندیشید، کنار او ایستاد. لبخند بر لب، استوار و مصمم، بی‌آنکه در برابر طناب دار سر خم کند. او می‌دانست که مرگ پایان نیست، که خون ریخته‌شده‌شان روزی درخت آزادی را بارور خواهد کرد.

رژیم شاهنشاهی گمان می‌کرد با گلوله و طناب می‌تواند حقیقت را خاموش کند. اما صدای گلسرخی و دانشیان، نه در لحظه اعدام که در تمامی این سال‌ها، در شعرها، در خیابان‌های اعتراض، در قلب جوانانی که به آزادی می‌اندیشند، زنده ماند.

ما امروز، در سالگرد شهادت این دو مبارز، به یاد می‌آوریم که مبارزه برای آزادی، برابری و عدالت، راهی است که با خون بهترین فرزندان این سرزمین آبیاری شده است. یادشان نه فقط خاطره‌ای از گذشته، که چراغی برای آینده است.

“ای آزادی، تو را در زنجیر نیز دوست دارم!”
(خسرو گلسرخی)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.