اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

جنگ میان جنگ و موضع سوسیالیست انترناسیونالیست

جنگ میان جنگ و موضع سوسیالیست انترناسیونالیست

مقدمه : جنگ و کشتار و ویرانی در منطقه از 7 اکتبر 2023 آغاز نشده است. سال‌های متمادی است که این منطقه شاهد استعمار و استثمار، جنگ و کشتار، ویرانی و آوارگی توده‌های مردم تحت ستم و استثمار بوده است. جنگ‌ها و درگیری‌های متناوب اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی فلسطینی جنگ در عراق، لبنان، سوریه، لیبی، مصر، تونس، الجزیره، افغانستان و پاکستان، سومالی، اتیوپی، سودان، ایران و… زندگی  میلیون‌ها انسان را با فجایع بی‌شماری مواجه کرده است.

از هفتم اکتبر سال گذشته با حمله بی‌سابقه حماس به نیروهای اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین بار دیگر شاهد ادامه و تشدید جنگ و کشتار در فلسطین  و گسترش آن به سایر نقاط خاورمیانه هستیم. طبق آمارهای رسمی تا کنون بیش از 40 هزار نفر در غزه  توسط ارتش اسرائیل کشته شده‌اند که نزدیک به نیمی از آنها زنان و کودکان هستند و بیش از صد هزار نفر زخمی دو میلیون آواره و محروم  در شرایط فقدان بهداشت و مسکن، گرسنه و ناتوان زیر بمباران‌های مداوم در حال زجرکش شدن هستند. روزهای اخیر حملات هوائی به لبنان هزاران کشته و مجروح و میلیون‌ها آواره دیگر بر جای گذاشته است. در حالی‌که  مسئله حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین که این همه زجر و ستم را متحمل می‌شوند، در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است .ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانان‌اش از یک طرف از راه حل دیپلماتیک حرف می‌زنند از طرف دیگر با حمایت‌های بی چون چرای خود از اقدامات رژیم نتانیاهو در اسرائیل را پوشیده می‌دارند و سیل دلار و سلاح‌های کشتار جمعی را در اختیار ارتش اسرائیل گذاشته و می‌گذارند، روزهای اخیر علاوه بر افزایش حضور ناوگان دریائی مجهز به آخرین نوع پیشرفته تجهیزات کشتار جمعی، ده‌ها هزار سرباز آمریکائی به منطقه اعزام  شده‌اند. 

نتانیاهو این نمایند بلاستحقاق سرمایه داری هار اسرائیلی – امپریالیستی، کف بر دهان همه پیشنهادات آتش بس سازمان ملل و حتی برخی از متحدین‌اش را به باد تمسخر گرفته و فریاد جنگ جنگ تا پیروزی سر می‌دهد. و در خطابه‌ای رو به مردم ایران اعلام کرده است که “آزادی شما نزدیک است” !!

از طرفی در پی کشته شدن حسن نصرالله و شماری از رهبران حزب الله ارزیابی بسیاری از کارشناسان این بود که  ضربات سنگین  اسرائیل توان رزمی این سازمان را حداقل در کوتاه مدت از او گرفته است و زمینه  برای آغاز حملات زمینی اسرائیل به لبنان و نابودی کامل آن فراهم شده است.

اما حزب‌الله برغم ضربات سنگینی که متحمل شده است خیلی زود خود را باز یافته و حملات راکتی و موشکی به اسرائیل را از سر گرفته است، حملات موشکی و بهپادی نیروهای موسوم به ”محور مقاومت“ از عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه و شلیک موشک‌های دور برد توسط حوثی‌های یمن به اسرائیل نیز شدت یافته است.

 اخیرا جمهوری اسلامی نیز در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در تهران و حسن نصرالله در لبنان و برخی از فرماندهان سپاه به‌دست ارتش اسرائیل،  ده‌ها موشک بالستیک به داخل اسرائیل پرتاب کرد که برخی از آنها توسط گنبد آهنین اسرائیل سرنگون و برخی دیگر بنا به گفته خبرگزاری‌ها به اهداف مهمی در خاک اسرائیل اصابت کردند، و احتمال به یقین پاسخگوئی متقابل اسرائیل، این جنگ و درگیری را وارد فاز جدیدی خواهد کرد .

 نتانیاهو از مدت‌ها قبل در تلاش است تا پای ایران را مستقیما به جنگ با اسرائیل به تبع آن آمریکا بکشد تا با دامنه گرفتن جنگی بزرگ‌تر افکار عمومی را از تمرکز بر فلسطین منحرف نموده موقعیت آبرو باخته خود را در سطح جهان و داخل اسرائیل ترمیم و کار فلسطین را از غزه تا کرانه باختری یک‌سره کند تا بتواند نقشه توسعه طلبانه خود را تحت عنوان خاورمیانه جدید بر خون و رنج طبقه کارگر و توده های رنجدیده مردم منطقه بنا کند.

 اینکه ایالات متحده – که در لحظه حاضر با انتخابات ریاست جمهوری سرگرم است – با چنین دورنمائی موافقت بکند یا نه، هنوز معلوم نیست. توانائی موشک‌های رژیم جمهوری اسلامی در گذر از پدافند نیروهای نظامی آمریکا، انگلیس و فرانسه  و گنبد آهنین اسرائیل و اصابت آنها به مهم‌ترین مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل بدون تردید در تغییر معادلات موجود و تصمیمات آمریکا و نحوه مقابله به مثل اسرائیل و گسترش دامنه جنگ تاثیر خواهد داشت. اما تردید نباید کرد که پشت صحنه این جنگ، کشورهای امپریالیستی،  مجتمع‌های صنعتی نظامی و مالی خوابیده است.
اکنون تشدید و تداوم جنگ در منطقه و احتمال درگیر شدن مستقیم جمهوری اسلامی در این جنگ و تاثیر آن بر مبارزات طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه …اپوزیسیون جمهوری اسلامی  و نیروهای چپ و کمونیست را ملزم به روشن کردن مواضع خود در این زمینه کرده است. این مقاله در حد گنجایش خود سعی می‌کند ضمن تحلیلی مختصر از ماهیت جنگ و نقدواره ای بر موضع گیری‌های نیروهای سیاسی و نیروهای چپ و کمونیست، به برخی از سوالات در رابطه با جنگ جاری در منطقه و پیامد های آن درایران پاسخ دهد.

تحولات جهانی و بازتاب آن در منطقه

1- تحولات روزهای اخیر در منطقه مبین این واقعیت است که در آستانه سالگرد 7 اکتبر 2023 و عملیات سازمان حماس و گروه های جهادی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین جنگ و کشتار وارد فاز جدیدی شده است. و با موشک باران اسرائیل توسط جمهوری اسلامی  گسترش جنگ ویرانگر و طولانی مدت  در سراسر منطقه از جمله ایران را به چشم انداز محتمل در تحولات کنونی  تبدیل کرده است.

اما این واقعیت را نباید فراموش کرد که اهداف اسرائیل از ادامه نسل کشی در غزه و گسترش جنگ به سایر نقاط خاورمیانه به رغم مخالفت‌های بین‌المللی و داخلی، از یک‌سو و نیز جنگ ‌افروزی‌های جمهوری اسلامی از طریق نیروهای نیابتی و موشک‌پرانی به اسرائیل از سوی دیگر، در چهارچوب یک دگرگونی بزرگ‌تر و چالش‌های قدرت‌های جهانی  و رقابت‌های ژئوپلیتیک معنی پیدا می‌کند و قابل درک است.

2 – سال گذشته در چنین روزهائی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر صهیونیست و نژادپرست اسرائیل هنگام سخنرانی در نشست سالانه سازمان ملل در نیویورک، بعد از ذکر آیاتی از تورات نقشه جغرافیائی منطقه ای از غرب آسیا را به حضار نشان داد که خط سرخی از بنادر هند آغاز و بعد از گذشتن از کشورهای حاشیه خلیج فارس و لبنان و اُردون وارد اسرائیل می‌شد و تا کرانه‌های غزه و دریای مدیترانه امتداد می یافت. نتانیاهو با تبختر تمام این نقشه را به عنوان طرحی که قرار است به خاورمیانه جدید شکل بدهد، از میکرفون سازمان ملل به جهانیان ابلاغ  و تاکید کرد که این تغییرات را به همراه متحدین خود عملی خواهند کرد. در این نظم نوین البته فلسطین و فلسطینیان محلی از اعراب نداشتند.

3 – به فاصله کمتر از دو هفته در هفتم اکتبر 2023عملیات حماس اتفاق افتاد که با اقدامات جنایت‌کارانه‌ای نظیر حمله به غیر نظامیان و گروگان‌گیری افراد غیر نظامی توام بود و دولت اسرائیل و هم پیمانان‌اش با ادعای ”حق دفاع از خود اسرائیل“ از فرصت استفاده کرده با حمله گسترده و اقدام به نسل‌کشی در غزه سپس گسترش آن به کرانه باختری و لبنان بر آن شدند تا کلا صورت مسئله فلسطین را  که بدون حل آن نظم نوین خاورمیانه‌ای نتانیاهو و استراتژی غرب به رهبری آمریکا برای تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه و مقابله با رقبائی نظیر چین و روسیه غیر ممکن است، به‌طور قطعی و برای همیشه پاک بکند . اما بعد از یک‌سال کشتار بی‌رحمانه و ویرانی و شقاوت و جنایاتی که ارتش اسرائیل در غزه و کرانه باختری مرتکب شد نه تنها به اهدافی که دنبال می‌کرد نرسید بلکه عملا غزه به باتلاقی برای رژیم صهیونیستی و همپیمانان آن تبدیل شد. با این وجود امسال نتانیاهو  بار دیگر در اجلاس سالانه سازمان ملل حاضر شد و بدون کوچک‌ترین شرمی از یک‌سال نسل‌کشی از فلسطینیان مجددا طرح کذائی خود را بالای سر گرفت و ادعاهای قبلی  خود مبنی بر ایجاد نظم نوین خاورمیانه‌ای را تکرار کرد، سازمان ملل را به تمسخر گرفت و به ادامه جنگ تا پیروزی تاکید کرد  و قول داد که طبق نقشه‌ای که در دست دارد به‌زودی ژئوپلیتیک خاورمیانه باز ترسیم و تغییر خواهد یافت و دالان‌های تجاری و مواصلاتی از هندوستان آغاز و از بنادر اسرائیل گذشته و به بازارهای اروپا وصل خواهند شد و منطقه به بهشتی برای ساکنین آن تبدیل خواهد گردید. البته مناطقی نیز با رنگ سیاه مشخص شده بود که همچون شر مطلق می‌باید از سر راه اجرای این طرح برداشته شوند که ایران هم یکی از آنها است.

هدف اعلام شده توسط نتانیاهو در اجلاس سازمان ملل در سال 2023 و تکرار آن در اجلاس امسال(2024)  بزرگتر از آن است که در مخیله امثال نتانیاهو بگنجد و اسرائیل خود به تنهائی بتواند با توسل به جنگ و کشتار در منطقه بدان دست یابد .

  این طرح  در ادامه همان نقشه امپریالیسم آمریکا و متحدان آن از دوره بوش پسر است که برای شکل دادن به خاورمیانه جدید با حمله نظامی به عراق کلید خورد که در تلاش برای اجرای آن میلیون‌ها انسان بی‌گناه را در عراق و افغانستان، لیبی و جاهای دیگر سلاخی کرده‌اند و در سال‌های اخیر با توجه به تحولات در سطح جهان و سر بر آوردن رقبائی چند که ایالات متحده آمریکا را با بحران هژمونی مواجه کرده است،  به‌ویژه مقابله با گسترش نفوذ چین در آسیا و آفریقا و دیگر کشورهای جهان، به این روند سرعت بخشیده‌اند. اینکه در جریان عمل چه پیش خواهد آمد، هنوز نمی‌توان پیشبینی کرد.

4 – بازیگران اصلی صحنه نبرد در خاورمیانه

در حالی‌که قدرت‌های بزرگ برای تجدید تقسیم مناطق نفوذ، دست‌یابی به بازارهای کالا ، کار ارزان ، منابع  طبیعی و راه‌های مواصلاتی و دالان‌های تجاری در رقابتی سخت به سر می‌برند جمهوری اسلامی و رژیم نتانیاهو  همچون بازیگران در تلاش‌اند تا در بهبوحه این تحولات حداکثر سهم را از آن خود کنند و ضمن مقابله با خطرات داخلی به قدرت برتر منطقه تبدیل شده و به رسمیت شناخته شوند .

هدف نتانیاهو تسلط بر منطقه همچون یک نیروی هژمون از طریق پاک‌سازی صورت مسئله فلسطین با توسل به زور و سرکوب و کشتار و آوارگی و رسیدن به سرزمین موعود ( از نیل تا فرات) است و در قطب مقابل رژیم  جمهوری اسلامی ایران است که با سازماندهی و تجهیز نیروهای نیابتی در منطقه از جیب مردم زحمتکش ایران، در سودای توسعه نفوذ خود تا شرق مدیترانه است. اکنون  تحولات منطقه که کشورهای سرمایه داری امپریالیستی کلید دار آن هستند. در درگیری بین رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و رژیم نژادپرست اسرائیل  به‌ظاهر حول مسئله فلسطین کانونی شده است  و در حالی‌که ده‌ها هزار مردم فلسطین، لبنان، یمن، عراق  و سوریه  در زیر بمباران‌ها و موشک باران‌ها جان باخته و میلیون‌ها نفر آواره و در گرسنگی و بی پناهی به‌سر می‌برند و جنگ بال‌های خود را بر سراسر منطقه گسترده است و نتایج و چشم‌انداز پایان آن را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است، سوال این است که :

5 – آیا در حال حاضر آتش‌بس و صلح پایدار میان نیروهای درگیر امکان‌پذیر است؟

ما در منطقه با جنگی  در میان جنگ بزرگ قدرت‌های اقتصادی و نظامی جهان مواجه هستیم که در آسیای غربی با محوریت دو رژیم مذهبی و ارتجاعی اسرائیل و ایران در حال تشدید و گسترش است. شاید در نتیجه تغییر توازن قوا در میدان جنگ اتش بس‌های موقتی به طرفین تحمیل شود و مقدمات مذاکرات چندین باره برای ”حل مسئله فلسطین“ نیز آغاز شود . اما جنگ و تنش به‌زودی پایان نخواهد یافت چرا که اولا تا وقتی که مسئله فلسطین به‌طور قطعی حل نشده باشد و مردم فلسطین حق تعیین سرنوشت خود را به‌دست نیاورده باشند، امکان صلح پایدار در منطقه وجود نخواهد داشت. دوم اینکه پایان این جنگ و حل مسئله فلسطین نیز با تحولات جهان و به نتیجه رقابت قدرت‌های بزرگ گره خورده است که علاوه بر خاورمیانه در مناطقی نظیر اوکراین ، تایوان و در برخی از کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین و غیره جریان دارد. دست آخر این‌که صلحی نسبتا طولانی مدت مستلزم پذیرش حداقل خواسته ها و حقوق مورد قبول فلسطینیها از سوی اسرائیل است نظیر : آتش‌بس فوری  و پایان دادن به نسل‌کشی در غزه و کرانه‌ی باختری و خروج همه نیروهای اسرائیلی از آن سرزمین‌ها، آزادی همه زندانیان فلسطینی محبوس در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های اسرائیل، آزادی همه‌ی گروگان‌های اسرائیلی باقی‌مانده در غزه، و نیز به رسمیت شناختن و ایجاد کشور کاملاً مستقل فلسطین در داخل مرزهای ۴ ژوئن ۱۹۶۷ طبق قطعنامه‌های سازمان ملل متحد است. اما دولت نژاد پرست اسرائیل با توجه به موقعیت جغرافیائی فعلی اسرائیل و اهدافی که دولت نتانیاهو دنبال می‌کند اساسا نه می‌خواهد و نه می‌تواند با چنین طرحی موافق باشد و عملا ضمن پذیرش شکستی بزرگ، بخش بزرگی از سرزمین‌های اشغالی را که در دست دارد به فلسطینیان باز گرداند. از طرفی در شرایط مشخص کنونی ایران نیز که با هدف نابودی اسرائیل و ایجاد یک دولت فلسطینی – یهودی در استانه جنگی مستقیم ایستاده است، به رغم تلاش‌های ظاهری برای اعلام آتش‌بس، با چنین صلحی موافقت نخواهد کرد. مگر اینکه با غرب و امریکا به سازش برسد و بمثابه قدرت منطقه‌ای به رسمیت شناخته شود. این هم در شرایط توازن قوای فعلی دور از دسترس است. بنابراین در شرایط کنونی آتش‌بس  منجر به صلحی پایدار در چشم انداز نیست و آتش‌بس‌های موقت هم که ممکن است در اثر تغییر توازن قوا و یا فشار بین المللی برقرار شود ، بعید است که به صلحی دراز مدت منجر شود. آنچه که در اوضاع مشخص کنونی، نه قطعی بلکه محتمل به نظر می‌رسد، تشدید در گیری و احتمال کشیده شدن پای چمهوری اسلامی  به جنگ مستقیم با اسرائیل و به تبع آن آمریکا است و یا اینکه وضع موجود تا تغییر جدی در توازن قوا و تفوق یکی بر دیگری ادامه خواهد یافت.

6 – اما فرض کنیم که جنگی مستقیم میان ایران و اسرائیل شروع  شده و ما در میان جنگ هستیم. در این صورت وظیفه نیروهای انقلابی چیست.

در این رابطه تاکنون احزاب، سازمان‌ها و جریانات مخالف رژیم جمهوری اسلامی نظرات و مواضعی اتخاذ کرده‌اند که به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم.  البته مواضع جریانات سیاسی امثال سلطنت طلبان و مشابه آنها مورد بحث مقاله نیست که با نتانیاهو و نئوکان‌های آمریکا در حمله نظامی به ایران هم آوا هستند و از طریق رژیم چنج می‌خواهند در ایران ویران شده به‌قدرت برسند. به‌قول کائوتسکی ” پرواز دسته‌جمعى لاشخورها نشانه وجود مُردارى در آن حوالى است“  در فضای جنگ و کشتار، روی صحنه آمدن چنین اشخاص و نیروهائی که حاضرند به‌خاطر یک دستمال قیصریه ای را به آتش بکشند، عادی و قابل فهم  است.

سخن ما بیشتر با احزاب و سازمان ها و افرادی است که خود را چپ و کمونیست می‌نامند. و با احتمال گسترش جنگ به ایران با آزمون جدی مواجه هستند و وظائف بزرگی بردوش دارند.

 در میان کمونیست‌ها و چپ‌های انقلابی هم شاهد نظرات و موضع گیری‌های مختلف و گاه متضادی هستیم. عده‌ای به رغم مخالفت کلی با جنگ، حمله نظامی اسرائیل به ایران را با این توجیه که حمله نظامی به ایران جمهوری اسلامی را تضعیف می‌کند و امکان قیام و سرنگونی آنرا تسهیل می‌نماید، از حمله نظامی به ایران دفاع می‌کنند . اینها نمی‌دانند و یا خود را به نادانی میزنند که کمونیست‌ها همواره مخالف جنگ‌های امپریالیستی و ارتجاعی هستند . چون طبقه کارگر و زحمتکشان در هر جنگی میان دو گروه از سرمایه داران و یا میان کشورهای سرمایه داری قربانیان اصلی هستند که همچون گوشت دم توپ بورژوازی در جبهه‌ها سلاخی می‌شوند و در این جنگ‌ها آنها هم جان‌شان را از دست میدهند هم به بهانه جنگ دستاوردهای چندین سال مبارزه‌شان را از دست میدهند. رهبران آنها دستگیر زندان و اعدام می شوند، تشکیلات‌ها و سازمان‌های آنها را بهم می‌ریزند و هر گونه اعتراضی را به بهانه دوران جنگ و شرایط جنگی سرکوب می‌نماید. در شرایط کنونی دمیدن به کوره جنگ و در خواست حمله نظامی به ایران، خیانت به آرمان‌های طبقه کارگر و کمونیسم محسوب می‌شود .

7-دسته دوم شعار ”نه به جنگ ونه به جمهوری اسلامی“ را پرچم خود قرار داده اند .

 در حالی‌که شروع و ادامه جنگ نه در ید اختیار ما و طبقه کارگر بلکه محصول تضاد و تقابل میان سرمایه داران و دولت‌های آنها است که بنا بر مصالح شان تصمیم می‌گیرند کی جنگ را آغاز بکنند و کی پایان دهند. اعتراضات توده های مردم بر علیه جنگ نیز یکی از عوامل موثر فشار به دولتها محسوب میشود . این شعار مبهم می‌تواند طبقه کارگر زحمتکشان را از ماهیت امپریالیستی و سرمایه‌دارانه جنگ و علل واقعی آن منحرف کرده و به  ارتقاء سطح آگاهی سوسیالیستی ، استقلال طبقاتی کارگران و مبارزه علیه نظام  سرمایه داری حاکم لطمات جبران ناپذیری بزند. از طرفی یخش دیگر این فورمولبندی، یعنی  شعار کلی ”نه به جمهوری اسلامی“ نیز با موضع اپوزیسیون بورژوائی از جمله سلطنت طلبان پهلو میزند و موضعی بورژوائی در قبال برخورد با جنگ است. چرا که تنها سلب جمهوری اسلامی را مد نظر دارد و می‌خواهد جمهوری اسلامی برود و حال جای‌اش را به گروهی دیگر و لو سلطنت طلب، مشروطه خواه و یا جمهوری خواه و غیره بدهد، گوئی اهمیتی ندارد. از این فورمولبندی آلترناتیو یک حکومت بورژوائی با شکل و شمایل دیگر مستفاد می‌شود که در مضمون و مفهوم آن هیچ نشانه و سمت و سوئی با جمهوری کارگری و شورائی مورد ادعای طراحان این شعار  نمی‌توان یافت . بسیج نیرو حول چنین شعاری تنها به بسیج طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه به شمشیر زدن در رکاب بورژوازی داخلی و امپریالیسم جهانی می‌انجامد. یعنی خدمت کردن به دشمنان طبقاتی است که اگر چه امروز رو در روی هم قرار گرفته‌اند، روز دیگر و در موقعیت دیگر می‌توانند به  صلح و سازش میان خود دست یابند اما جنگ آنها با طبقه کارگر و زحمتکشان هرگز روی صلح و صفا را نخواهد دید. چه در دوران جنگ و چه  در زمان صلح سرکوب و مقابله با جنبش کارگری در دستور طبقه سرمایه دار و دولت آن خواهد ماند. مادامی که طبقه کارگر بورژوازی را از قدرت به زیر نکشیده و با استقرار سوسیالیسم، به تقسیم جامعه به طبقات و از این طریق به تضاد طبقاتی پایان نداده است، این دشمنی که خود را در مبارزه طبقاتی روز مره، اعتراضات، اعتصابات و قیام ها نشان می‌دهد، به‌جای خود باقی است .

عده دیگری با جوابی ساده و در عین حال رادیکال و انقلابی خود را راضی می‌کنند. ”جنگ بین دو قطب ارتجاعی را به جنگ داخلی علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنیم.“

گوئی در لحظه حاضر که صحبت از خطر جنگ است و یا جنگی بوقوع پیوسته است ده ها بلکه صد ها هزار نیروی سازمانیافته به صف ایستاده و منتظر فرمان حمله هستند .در حالی‌که طرح هر شعاری ولو انقلابی اگر مبتنی بر تحلیل دقیق، علمی و مشخص از شرایط مشخص و توازن قوای طبقاتی، اوضاع داخلی و شرایط بین المللی و نیروی آماده نبرد فراهم نکرده باشد و طرح سیاسی و عملیاتی، یا به عبارت دیگر استراتژی و تاکتیک‌های معینی نداشته باشد که بتواند طبقه کارگر را در مبارزه با طبقه سرمایه داری داخلی و بین المللی به‌ویژه در دوران جنگ گامی به جلو سوق دهد در نهایت یک شعار آنارشیستی و فاقد تاثیر عملی در میدان نبرد است و هیچ نکته آموزنده‌ای برای طبقه کارگر در بر ندارد.

وانگهی این شعار ظاهرا بر اساس ارتجاعی دانستن طرفین جنگ فورمولبندی شده است. از این رو در مقابل دو قطب ارتجاعی خود را قطب سوم تعریف می‌کنند که کارگران و زحمتکشان را نمایندگی می‌کند. اما این شعار گویا و شفاف نیست و بسیار ابهام آمیز و قابل تعبیر و تفسیر متفاوت است . چرا؟

در اینکه هر دو قطب اسرائیل و جمهوری اسلامی با تمام متعلقات‌شان ارتجاعی هستند در آن شکی نیست اما با این وجود ما در صحنه نبرد چه در محدوده یک کشور چه در محدوده چندین کشور در منطقه و در سطح جهان علی‌الاصول با دو قطب اصلی مواجه هستیم. طبقه کارگر و سرمایه داران، حد وسطی وجود ندارد. هرچی هست و هر صف‌بندی که شکل گرفته و یا بگیرد حول محور این دوقطب شکل گرفته و یا خواهد گرفت. و نکته  بعدی این است که این دو قطب مورد نظر، یعنی طرفین جنگ، تنها به این خاطر ارتجاعی نیستند که هردو حکومتی مذهبی و آپارتاید وعقیدتی هستند . بلکه ارتجاعی بودن جنگ ناشی از ماهیت سرمایه‌دارانه و امپریالیستی جنگ است . ماهیت جنگ از طبقه‌ای که آن جنگ‌ها را هدایت می‌کند، استنتاج می‌شود نه مذهبی و غیر مذهبی بودن آن. مذهب، خرافات، و ناسیونالیسم، شوونیسم و باورهای سنتی و عقب مانده مردم  تنها پوششی برای فریب و وسیله‌ای برای بسیج مردم و هم‌چون ابزاری برای به بند کشیدن طبقه کارگر و توده‌های زحمتکش توسط  امپریالیسم و بورژوازی  به‌کار گرفته می‌شود. صحبت از دو قطب ارتجاعی بدون تعریف روشن ماهیت طبقاتی نیروهای درگیر در جنگ و علل اصلی بروز و تداوم جنگ و ماهیت سرمایه‌دارانه دولت و نیروی هدایت‌گر جنگ را مستور می‌دارد. تو گوئی این رژیم‌ها که در چهارچوب مناسبات سرمایه‌داری و امپریالیستی و تضادهای ناشی از آن با هم درگیر شده‌اند ، پدیده‌های تک افتاده وتافته  جدا بافته‌ای هستند و گوئی اگر دولت‌های مستقر این کشورها ماهیت مذهبی و ارتجاعی نداشته باشند، آنگاه ماهیت و خصلت جنگ و درگیری بین آنها هم  تغییر می‌کند. در حالیکه به‌ویژه در سرمایه‌داری تعمیم یافته کنونی هر گروه بورژوائی و ناسیونالیست خرده بورژوائی چه در قامت دولت و چه در اپوزسیون دولت‌های بورژوائی با هر پوششی، اعم از مذهبی و ناسیونالیستی و یا سکولار ، در نهایت از طرف قطبی از سرمایه داخلی و امپریالیستی  در دو سوی جنگ حمایت می‌شوند و دولت مستقر و همینطور اپوزیسیون  آن اساسا نمی‌توانند مستقل از قطب‌های سرمایه داری وجود داشته باشند و یا در انفراد به چنین جنگ بزرگ و جنایتکارانه‌ای دست بزنند.

در جامعه سرمایه‌داری قرن بیست و یکم  به‌ویژه در شرایط فعلی روابط و مناسبات بین‌الملل و کشمکش‌ها و رقابت‌های ژئوپلیتیک،  جنگ را امپریالیستی کرده و بورژوازی هر ملتی، ولو ملتی کوچک  به زنجیر غارت و استثمار امپریالیستی وصل است. برای فهم این موضوع نیازی به مغز تحلیل‌گر نیست بررسی دقیق صحنه درگیری‌های دولت‌ها و جریانات مختلف در منطقه  برای هر کسی روشن می‌کند که چگونه پشت صحنه درگیری‌های منطقه و در ورای  نبرد در میدان جنگ مدعیان دفاع از حقوق خلق، دموکراسی، تمامیت ارضی …، بورژوازی امپریالیست این و یا آن کشور و یا گروهی از کشورها خوابیده است . طرح چنین شعارهائی واقعیت پشت صحنه این جنگ‌ها را در پرده استتار باقی می‌گذارد. بی جهت نیست که در چنین فضای نظری مبهمی خرده بورژواهائی پیدا می‌شوند که خود را کمونیست می‌نامند در عین حال حمله نظامی رژیم بورژوائی و نژاد پرست اسرائیل به ایران را کمک به تحقق انقلاب کارگری  دانسته و به عروسکی در دست بورژوازی امپریالیستی  تبدیل می‌شوند. روشن است که وقتی  ضرورت تعیین خصلت طبقاتی و اجتماعی جنگ  به کناری نهاده شود کسانی هم یافت می‌شوند که در این دو سه قطبی کردنها بالاخره یک قطب را به آن دیگری ترجیح بدهند و در بین مردم متنفر از جمهوری اسلامی طرفدارانی هم پیدا بکنند. و متقابلا کسانی دیگر را بدلیل نفرت از جنایات بی پایان اسرائیل به‌ویژه دولت نژادپرست نتانیاهو علیه مردم ستمدیده فلسطین به دفاع از قطب مقابل یعنی جمهوری اسلامی بکشاند. بنا براین با فورمولبندی‌های مبهم نمی‌شود از موضع سوسیالیست انترناسیونالیست و پرولتر انقلابی  نسبت به جنگ موضعی درست گرفت و شعار ها و تاکتیک‌هائی را ارائه داد که ضمن افشاء و طرد جریانات غیر پرولتری، توده‌ها را بسیج کرده و نقش تاثیر گذاری در توازن قوا و مبارزه طبقه کارگر بر علیه نظام سرمایه‌داری و جنگ ایفا کرد.

8 – وظیفه سوسیالیست انترناسیونالیست و پرولتر انقلابی

در بالا ضمن ارزیابی از جنگ کنونی و نقد برخی از مواضع و شعارهای نیروهای سیاسی به ماهیت امپریالیستی استعمار گرانه و غارت‌گرانه جنگ اشاره کردیم . اینکه در یک جنگ امپریالیستی و جنگی که توسط امپریالیست‌ها و دول سرمایه‌‎داری و جریانات وابسته به‌راه انداخته شده و اداره می‌شود وظیفه سوسیالیست انترناسیونالیست و کارگر انقلابی مبارزه برای سرنگونی طبقه حاکم و استقرار سوسیالیسم است که هم به جنگ و غارتگری خاتمه می‌دهد و هم  میلیون‌ها و صدها ملیون انسان را از زیر یوغ ستم و استثمار و بردگی کار مزدی رها می‌سازد. فرقی هم نمی‌کند که جنگ را کی شروع کرده و کجا جریان دارد و دشمن (منظور دولتی که وارد خاک کشور دیگری شده است)  در خانه ما است یا در خانه هم طبقه‌ای‌های ما در یک جغرافیای دیگر، صد البته ممکن است شرایط مشخص هر جامعه‌ای اتخاذ تاکتیک‌ها و اشکال مبارزه متفاوتی را ایجاب بکند. اما در هر حال و صورت سوسیالیست انترناسیونالیست و طبقه کارگر انقلابی در هر دو سوی جبهه بر علیه سرمایه‌داری می‌‎جنگد خصلت انترناسیونالیستی مبارزه طبقه کارگر علیه سرمایه‌داری به‌طور کلی و علیه جنگ سرمایه‌داران وامپریالیست‌ها بخصوص، از همین جا ناشی می‌شود. در اینجا صحبتی هم از بورژوازی خودی و غیر خودی به عبارت دیگر  سه قطب متفاوت در میان نیست. همان‌طور که ماهیت و اهداف سرمایه داران در جنگ‌ها از نقطه نظر دنبال کردن  منافع آزمندانه، استثمارگرانه توام با اشغال‌گری و غیره یکی است منافع طبقه کارگر در مقابله با جنگ و سرمایه داری نیز یکی است ولو اینکه به لحاظ جغرافیائی هر کدام در کشورهای مختلف با فرهنگ‌ها و زبان‌ها و ملیت‌های متفاوت به‌دنیا آمده و زندگی بکنند. بنابراین مبارزه طبقه کارگر در هر دو سو به‌هم گره خورده است و یک هدف را دنبال میکند. البته خود بخود روشن است که طبقه کارگر هر کشوری در همان جریان سرنگونی بورژوازی کشور خود است که به طبقه کارگر سایر کشورهای در گیر در جنگ کمک می‌کند تا طبقه حاکم کشور خود را به‌زیر بکشند. اینها از اصول اولیه موضع طبقه کارگر و حزب کمونیست در برخورد به جنگ های امپریالیستی و ارتجاعی است.

اما ما کمونیست‌ها خیال‌پرداز نیستیم . پیاده کردن اصول در عمل کار ساده‌ای نیست .شرایط مشخص اقتصادی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه سطح تکامل جنبش کارگری ، سطح آگاهی سوسیالیستی و طبقاتی، استحکام تشکیلاتی و توازن قوا، میزان آمادگی، سطح قابل قبولی از حمایت سایر زحمتکشان و توازن قوا همه و همه می‌باید بطور دقیق سنجیده شوند .  شعارها هر چقدر هم درخشان و انقلابی و زیبا باشند بدون تدارک لازم، آمادگی کافی بدون اینکه تمامی جوانب حساس و پیچیده جنگ، توازن قوا در داخل و شرایط بین المللی،  خلاصه کلام همه ملزومات پیروزی بررسی و سنجیده شود، اینگونه شعارها تنها به‌درد تسکین احساسات جریحه دار فرد مستاصل و خیال‌پرداز می‌خورد که ارتشی آماده نکرده ستاد فرماندهی تشکیل می‌دهد و فرمان حمله صادر می‌کند. چنین تفکراتی فرسنگ‌ها با کمونیسم و سوسیالیسم علمی و شرایط مبارزه طبقاتی پرولتاریا چه در شرایط جنگ و چه در شرایط دیگر که برای سرنگونی انقلابی طبقه حاکم و استقرار سوسیالیسم مبارزه می‌کند، فاصله دارد .

ما در بالا برای جلوگیری از اطاله کلام به طور مختصر به برخی از اصول اولیه بر خورد کمونیست‌ها و موضع طبقه کارگر در قبال جنگ اشاره کردیم که شامل جنگ کنونی در خاورمیانه و ایران نیز می‌شود. در عین حال گفتیم که ما  خیال‌پردازی و دادن شعارها و اتخاذ تاکتیک‌هائی که هیچ انطباقی با شرایط مشخص توازن قوای موجود نداشته و امکان عملی ندارد مرزبندی داریم . ضمن پایبندی به اصول باید شرایط مشخص را به درستی سنجید و دید که اگر با شرایط  کشانیده شدن جنگ به داخل کشور مواجه بودیم از هم اکنون چه امکانات و وظائفی را در عرصه تبلیغ و ترویج سازماندهی و گرد آوری قوا و وارد شدن به عرصه مبارزه داریم . و در پیگیری موضع پرولتاریای انقلابی در شرایط جنگی چه گام‌های اولیه را می‌توان به پیش برداشت .

برای روشن شدن موضوع بگذارید از اینجا آغاز بکنیم که جنگ مدت‌ها است که شروع شده و جریان دارد . موضوعی که برای کمونیست‌های ایران و طبقه کارگر انقلابی بیش از بیش مطرح است، احتمال کشانده شدن جنگ به داخل ایران است. ما بی اما و اگر با هرگونه جنگ امپریالیستی و جنگ سرمایه داران مخالفیم اما شروع و گسترش جنگ و کشانیده شدن آن به ایران در ید اختیار ما  نیست .اوضاع در لحظه کنونی از این  قرار است . جنگ بین اسرائیل و هم پیمانان‌اش با جمهوری اسلامی و گروه های“ محور مقاومت ” کانونی شده است. این فرضیه مطرح می‌شود که با توجه به بعد مسافت بین اسرائیل و ایران حمله زمینی منتفی است و جنگ «پینک پونکی»  تا رسیدن به توافقاتی میان طرفین ادامه خواهد داشت . اما فرضیه دیگر این است  که اگر چشم انداز سازش و رسیدن به مصالحه با جمهوری اسلامی که منافع دو طرف را تامین کرده و سلطه بی چون چرای غرب و ناتو را در منطقه  تامین کند ، وجود نداشته باشد و رقابت‌های اقتصادی و ژئوپلیتیک و تضادها و درگیری‌ها بین قدرت‌های بزرگ طوری پیش برود که آمریکا با محوریت ناتو واسرائیل و هم پیمانان‌شان در منطقه را به این نتیجه برسند که برای تجدید ترسیم نقشه ژئوپلیتیک منطقه در گیری و حمله مستقیم به ایران یا همان ”کوبیدن سرمار“ اجتناب ناپذیر است . آنگاه شاهد جنگی مستقیم و ویرانگر خواهیم بود. طرفین علاوه بر استفاده ابزارهای پیشرفته کشتار جمعی و ویرانی زیرساخت‌ها و مناطق مسکونی، گسل‌های تاریخی، همچون اختلافات ملی، مذهبی، قومی قبیله‌ای و زبانی را نیز فعال خواهند کرد و سعی خواهند کرد به یک جنگ داخلی خون‌بار دامن بزنند . روشن است که وقوع جنگ به پارامترها و عوامل زیادی وابسته است که پیشبینی دقیق آن را بسیار دشوار و حتی غیر ممکن می‌کند. فرضیه بالا یک تصوری است از واقعه‌ای که هنوز عینیت نیافته است و امیدوارایم که هرگز جنگی صورت نگیرد. اما جلو چشمان ما شعله‌های جنگ منطقه را فراگرفته است همه چشم‌ها به جمهوری اسلامی به عنوان ”محور شرارات“ دوخته شده است بعد از موشک پراکنی‌ها به اسرائیل توده‌های مردم ایران در نگرانی و اضطراب به‌سر می‌برند و نمی‌دانند که پاسخ اسرائیل چگونه خواهد بود … با این احتمالات حال فرض می‌کنیم که در شرایط عینیت یافته قرار گرفته‌ایم .

8 – وظیفه ما کمونیست‌ها و چپ‌های انقلابی چیست و چه کار می‌توانیم بکنیم؟

روشن است که اگر ما در شرایط پیش از انقلاب اکتبر قرار داشتیم یعنی حزب بلشویکی داشتیم که صدها هزار عضو در میان طبقه کارگر داشت و شوراها تا جائی گسترش یافته بودند که عملا قدرتی دوگانه در کشور حاکم بود، خلاصه کلام  همه آن شرایط و آمادگی‌ها و تدارک لازم در حزب و طبقه کارگر، دهقانان، سربازان و غیره و غیره آماده می‌بود آنگاه کما بیش همان کاری را می‌بایست کرد که طبقه کارگر روسیه به رهبری حزب بلشویکی کرد. اما بهتر است این خیال‌پردازی‌های آرمش‌بخش را کنار بگذاریم . اصول‌گراها ( اگر واقعا اصول گرا باشند) می‌توانند از همان جائی که نشسته‌اند در مباحثه با همکاران شان روزی صد بار اصولیت خود را به رخ بکشند. اما برای کارگر پیشرو و کمونیست انقلابی  قضیه فرق می‌کند. مسئله عبارت از این است که در شرایط فعلی با توجه به امکانات موجود و در جریان مبارزه روز مره چه سیاست ها، تاکتیک‌ها و اصول سازمانی و روش‌های تبلیغی و ترویجی لازم است تا وضعیت حاضر را به نفع مبارزه طبقاتی کارگران علیه نظم موجود دگرگون کند.

ما در شرایطی مواجه با جنگ در منطقه و احتمال سرایت آن به داخل کشور هستیم که  طبقه کارگر ایران به‌دلایلی که اینجا مورد بحث نیست فاقد حزب انقلابی مورد لزوم است. از تشکل‌های طبقاتی  حتی از سندیکاها و اتحادیه‌ها محروم است. شرایط جنگی رسیدن به چنین تشکل‌های طبقاتی را حتی بسیار سخت‌تر از قبل می‌کند.

اما همه این وضعیت  کمونیست‌ها و پیشتازان کارگری را محکوم به این نمی‌کند که نظاره‌گر صحنه بوده و به اینده‌ای مبهم چشم بدوزند. و یا به سردادن شعارهای رادیکال و تحلیل‌های دور از واقعیت‌های زمینی دل خوش کنند. کارگران پیشرو و کمونیست‌ها به‌ویژه آنها که در جامعه به نحوی از انحاء درگیر مبارزه هستند، می‌توانند از آنجا که باید آغاز کرد کار را شروع بکنند و از هم اکنون خرده کاری‌ها را کنار گذاشته نیرو و انرژی خود را به سازماندهی هسته‌ها و گروه‌های مخفی و نیمه علنی در میان نه تنها کارگران و زحمتکشان بلکه در میان سربازان ارتش صرف کنند . آنها را نسبت به ماهیت جنگ آگاه سازند تا سلاح را نه بر علیه هم طبقه‌ای‌هایشان یعنی بردگان مزدی بلکه علیه دولت‌ها جریانات و دستجات مرتجع و ضد انقلاب کارگری به کار برند. ترویج سوسیالیسم، کمک به ارتقاء سطح آگاهی طبقه کارگر و زحمتکشان و تبلیغات گسترده بر ضد جنگ و علل و عوامل آن و ضرورت صلح و سوسیالیسم به زبان همه مللی که درگیر جنگ هستند. افشای نیات واقعی امپریالیست‌ها و سرمایه داران و دولت‌هایشان از جنگ افروزی و ادامه آن، هم‌زمان مبارزه علیه شونیسم، ناسیونالیسم و یاری به گسترش اعتصابات و اعتراضات و…از الویت‌های نخست محسوب می‌شود موفقیت ولو اندک در این زمینه‌ها در شرایط مشخص کنونی می‌تواند به شکل‌گیری تحزب و تشکل توده‌ای کارگران نیز یاری رساند و زمینه‌های عینی و ذهنی آنرا فراهم کند و دستاوردی صد بار بیشتر از پراکنده کاری و صرف انرژی در فعالیت‌های بی حاصل و شعارها و بیانیه‌های مشعشع در بر خواهد داشت.  همه این کارها و وظائف بیشمار دیگر کاری نیست که از دست کمونیست‌های پراکنده ، کارگرن پیشرو غیر متحزب و متشکل  بر بیاید. انکار این واقعیت‌ها که مسبب اصلی آن رژیم‌های سرکوب‌گر و جنایت‌کار شاه و شیخ  و طبقه حاکم استثمارگر و ستمگر و حامیان امپریالیست‌شان هستند، جز در افتادن به واهه خیال‌پردازی و سلب مسئولیت از خود نتیجه دیگری در بر ندارد. این موانع به تنهائی انقلاب ایران را با دشواری عظیمی مواجه کرده است با افزایش تنش‌ها و کشانده شدن احتمالی جنگ به ایران اوضاع وخیم‌تر از اینکه هست خواهد شد.

9 – شرایط مشخص کنونی و ضرورت اتحاد گسترده در یک جبهه انقلابی

اوضاع حساس کنونی شاهد اعتراضات و اعتصابات و تجمعات کارگران، زنان، جوانان، و دیگر اقشار زحمتکش جامعه هستیم که با طرح خواست‌های اقتصادی اجتماعی فرهنگی، محیط زیستی  تنفر و انزجار خود را از طبقه حاکم و دولت سرکوب‌گر و ارتجاعی و مذهبی اعلام کرده و به اشکال مختلف به مبارزه ادامه میدهند و بارها  دست به خیزش‌های بزرگی زنده‌اند که هرچند با کشتار و زندان و شکنجه و اعدام رو به‌رو شده و مدتی با افت و عقب نشینی همراه بوده است اما بار دیگر از خاکستر خود برخاسته و هر بار گسترده‌تر از قبل  با کمیت و کیفیتی نوین  و خواست‌ها و مطالبات و شعارهای رادیکال پا به میدان گذاشته است. اما  نقاط ضعف مهمی که در بالا در رابطه با جنبش کارگری مطرح کردیم در جنبش‌های اجتماعی دیگر نیز وجود دارد و وفقدان تشکل و پراکندگی یکی از عوامل  اصلی  ضعف و ناتوانی این جنبش‌ها محسوب می‌گردد. جنبش‌ها و خیزش‌ها و اعتصابات واعتراضاتی که در فقدان اتحاد و انسجام و رهبری انقلابی  به رغم  فداکاری و از خودگذشتگی بی نظیر، اما در مقابله با نیروهای سازمان یافته رژیم با شکست مواجه می‌شوند . در چنین شرایطی  خطر جنگ نیز با تمام تبعات فاجعه باراش به خطری جدی تبدیل شده است. جنگی که جزئی از یک جنگ امپریالیستی و سرمایه‌داری بر سر منافع ژئوپلیتیک بازارهای کار و کالا  و کوششی است برای منکوب کردن جنبش‌های کارگران و زحمتکشان و ایجاد دشمنی بین توده‌های کارگر و زحمتکش کشورهای درگیر جنگ از طریق فریب  و واداشتن بردگان مزدی یک کشور به جنگ و کشتار علیه هم طبقه‌ای‌های خود در کشور دیگر بخاطر منافع  سرمایه‌داران است. در چنین شرایط حساسی ، اتحاد جنبش‌های اجتماعی  رادیکال  در یک جبهه انقلابی با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران مبتنی بر شوراها،  به ضرورتی مبرم‌تر از پیش تبدیل شده است. این تاکتیک با گردآوری  جنبش‌های اجتماعی  انقلابی فی‌الحال موجود و پیشگامان و پیشروان آن در زیر چتر جبهه‌ای انقلابی  می‌تواند به نیازهای فوری زمان جنگ  نیز که رئوس کلی و مختصر آن در بالا ترسیم شد، پاسخ دهد.  جبهه انقلابی ضمن طرح رئوس خواست‌ها و مطالبات جنبش‌های اجتماعی موجود و ادامه مبارزه برای تحقق آنها، میتواند با شعار های محوری نظیر کار- مسکن آزادی و صلح وسوسیالیسم ، به مبارزه با جنگ در ایران و تمام منطقه دامن زده وسرنگونی رژیم‌های نوکر سرمایه داری و امپریالسم را سازمان دهد و به شکل‌گیری آن درسایر کشورهای منطقه به‌ویژه کشورهای درگیر جنگ یاری رساند و با همکاری نزدیک تدارکات لازم را برای رویاروئی با تبعات جنگ سازمان دهد. اینها پروژه ها ویا اقدامات عملی معینی و حداقلی هستند که اگر درمیان کارگران پیشرو ، فعالین جنبش‌های اجتماعی و چپ‌ها و کمونیست‌ها و سایر انقلابیون اراده‌ای برای انجام آن شکل بگیرد و گام‌های لازم برداشته شود در جریان عمل موانع از پیش پای برداشته خواهد شد. وگرنه صحبت از مبارزه علیه جنگ ، رسیدن به صلح پایدار و انکشاف دادن مبارزطبقاتی برای سرنگونی انقلابی رژیم‌های استثمارگر و ستمگر موجود، حرافی بی‌مقدار، و اظهار نگرانی و دلسوزی برای انبوه نیروی کار و زحمتی که از قربانیان اولیه جنگ بین سرمایه داران هستند ،معصیه خانی  بیش نخواهد بود.

یدی شیشوانی

مهر 1403

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.