سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
تشکلیابی کارگران روزمزد: گامی ضروری برای مبارزه با بیعدالتی
امروزه موج بیکاری، فقر، و بیمسکنی بیش از پیش بر زندگی کارگران و زحمتکشان سایه افکنده و قشر آسیبپذیر جامعه را به شدت تحت فشار قرار داده است. در میان این گروه، کارگران فصلی، خدماتی و روزمزد در شرایطی بهمراتب بحرانیتر قرار دارند. این گروه که اغلب به دلیل نبود قراردادهای رسمی و حمایتهای قانونی در موقعیتی ناپایدار قرار دارند، بیش از سایر اقشار کارگری از تشدید بحرانهای اقتصادی متأثر میشوند.
افزایش بیرویه قیمت مایحتاج اساسی، که بهطور مستقیم زندگی روزمره کارگران را تحت تأثیر قرار میدهد، همراه با کاهش قدرت خرید و تورم فزاینده، فشار اقتصادی بر این قشر را به حدی رسانده که تأمین نیازهای اولیه همچون خوراک، پوشاک و سرپناه به چالشی جدی تبدیل شده است. علاوه بر این، فساد گسترده در ساختارهای حکومتی، اختلاسهای کلان و سیاستهای اقتصادی نادرست موجب تعمیق بحرانهای معیشتی شده است. این عوامل، همراه با بیثباتی شغلی و فقدان حمایتهای اجتماعی، کارگران روزمزد و فصلی را به حاشیههای اقتصادی و اجتماعی رانده است.
کارگران این بخش برای بقای خود ناچار به پذیرش هرگونه شرایط کاری، حتی با دستمزدهای پایین و بدون امنیت شغلی، شدهاند. عدم دسترسی به بیمههای تأمین اجتماعی و بیکاری، آنها را در برابر کوچکترین بحرانها آسیبپذیرتر کرده است.
در نتیجه، این گروه از کارگران مجبورند بهطور روزانه برای پیدا کردن کار موقت به خیابانها، محلات کارگری و بازارهای کار غیررسمی مراجعه کنند، در حالی که آیندهای نامشخص پیش روی آنان قرار دارد.
این وضعیت نه تنها معیشت این کارگران را به خطر انداخته، بلکه فشارهای روانی ناشی از عدم اطمینان به آینده و ناتوانی در تأمین نیازهای خانواده، آنان را به سمت ناامیدی و سوق میدهد. چنین شرایطی زمینهساز تشدید اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی است که میتواند به اشکال مختلف، از جمله خیزشهای ناگهانی، خود را نشان دهد .
موانع سازماندهی
براساس آمارهای رسمی، بیش از ۹۰ درصد کارگران ایران دارای قراردادهای موقت هستند و از حداقل حقوق و مزایای کارگری محرومند. در شرایط بحرانی مانند همهگیری کرونا، کارفرمایان به جای ایجاد محیط کار ایمن و تضمین بهداشت، بسیاری از کارگران را به مرخصی اجباری بدون حقوق فرستادند یا به طور کلی اخراج کردند. کارگران مشاغل کوچک و متوسط، که نزدیک به ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهند، نهتنها از بیمه بیکاری و تأمین اجتماعی بیبهرهاند، بلکه از حداقل تضمین شغلی نیز برخوردار نیستند.
پراکندگی در مشاغل مختلف، عدم وجود قراردادهای رسمی، و ماهیت موقت کار، سرکوب سیستماتیک رژیم و قوانین محدودکننده، مانع از ایجاد هرگونه تشکل مستقل و پایدار برای این کارگران شده است. این وضعیت باعث شده است که این گروه از کارگران از حداقل انسجام، آگاهی طبقاتی، و ارتباطات ضروری برای دفاع از حقوق خود محروم باشند. از سوی دیگر، تشکلهای موجود کارگری و سازمانهای مدافع حقوق کارگران نیز اغلب توجه کافی به این قشر از کارگران را ندادهاند.
ضرورت آگاهیبخشی و سازماندهی در میان کارگران حاشیهنشین
در شرایط کنونی که اعتصابات و اعتراضات کارگری در بسیاری از واحدهای تولیدی و خدماتی جریان دارد، پرداختن به وضعیت کارگران فصلی و روزمزد و تلاش برای سازماندهی آنان ضروری است. این کارگران که به دلیل شرایط زندگی در محلات حاشیهای و فشارهای اقتصادی بهشدت آسیبپذیرند، پتانسیل بالایی برای مشارکت در مبارزات اجتماعی دارند. تاریخ اعتراضات و خیزشهای اخیر نشان میدهد که این گروه، علیرغم پراکندگی، در بسیاری از موارد محرک اصلی اعتراضات بودهاند.
رژیم نیز از این ظرفیت آگاه است و به همین دلیل، علاوه بر سرکوب مستقیم، اقدام به سازماندهی گروههای شبهنظامی در محلات کرده تا هرگونه حرکت اعتراضی را در نطفه خفه کند. با این حال، فقر و محرومیت گسترده همچون آتشی زیر خاکستر است که با کوچکترین جرقهای میتواند به خیزشی فراگیر تبدیل شود.
راهکارهای عملی برای تقویت سازماندهی و همبستگی
ایجاد کمیتهها و تشکلهای مخفی و نیمهعلنی در میان کارگران فصلی، خدماتی و روزمزد یکی از مهمترین گامها در مسیر سازماندهی این قشر است. این کمیتهها میتوانند در ابتدا با جمعآوری و برجسته کردن خواستههای فوری کارگران، نظیر حق کار، مبارزه با اخراجها، تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری، اعتماد تودهها را جلب کنند. همچنین، این تشکلها میتوانند از طریق ایجاد ارتباط با کمیتهها و تشکلهای کارگری در کارخانهها و مراکز صنعتی بزرگ، هماهنگی لازم را برای گسترش مبارزات کارگری فراهم کنند.
این تلاشها نهتنها به افزایش آگاهی و انسجام کارگران کمک میکند، بلکه امکان شکلگیری مبارزات سراسری و هدفمند را فراهم میآورد. در این میان، شعارهایی نظیر ”کار، مسکن، آزادی“ میتواند محور اتحاد این مبارزات باشد و خواستههای مشترک را در سطح ملی مطرح کند.
چشمانداز آینده
وظیفه فعالان و پیشروان جنبش کارگری است که تلاش کنند با ایجاد این تشکلها، سطح آگاهی و سازماندهی کارگران را ارتقاء دهند. این کمیتهها میتوانند از دل مبارزات روزمره و با جمعبندی تجارب و خواستههای کارگران، به شکلگیری خیزشهای آگاهانه و سازمانیافته کمک کنند. در شرایط مناسب انقلابی، این تلاشها میتوانند به تأمین رهبری انقلابی لازم برای هدایت مبارزات کارگران و زحمتکشان منجر شوند.
پایداری و گسترش این تشکلها، حتی در ابعاد کوچک، میتواند به تدریج به ایجاد شبکهای گسترده از کمیتهها و تشکلهای کارگری در سراسر کشور بینجامد که توانایی سازماندهی و رهبری جنبش کارگری را در مقیاسی بزرگتر داشته باشند. این مسیر اگرچه دشوار و پرچالش است، اما تنها راه ممکن برای خروج از وضعیت اسفناک کنونی و دستیابی به حقوق انسانی و اجتماعی کارگران است.