سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
اماماوغلو و تراژدی اپوزیسیون رانتخوار: از خلع صلاحیت تا امکان تغییر در خیابان
در تاریخ ۱۸ مارس ۲۰۲۵، کمیتهای در دانشگاه استانبول با رأی اکثریت، مدرک دانشگاهی اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول و نامزد اصلی حزب جمهوریخواه خلق (CHP) برای ریاست جمهوری را باطل کرد. طبق قانون ترکیه، داشتن مدرک دانشگاهی برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری الزامی است. این اقدام نه تنها اماماوغلو را از صحنهی انتخابات کنار زد، بلکه سیلی سنگین به امیدهای اپوزیسیون بود، آن هم در زمانی که بسیاری او را تنها شانس شکست رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری که ۲۳ سال است قدرت را قبضه کرده است، میدانستند.
اما آنچه بر وخامت این رویداد افزود، واکنش محتاطانهی خود اماماوغلو بود. او بهجای دعوت به اعتراضات گسترده یا ارائهی نقشهی مقابله، در یک ویدئوی ملایم هنگام افطار رمضان، صرفاً به «حق مردم در اسلام» (kul hakkı) اشاره کرد و از تهدید حقوق فردی سخن گفت. این خویشتنداری، اگرچه با سنتهای سیاسی اپوزیسیون ترکیه همراستا بود، اما هزینههای سنگینی به دنبال داشت. صبح فردای صدور حکم، نیروهای پلیس، خانهی اماماوغلو را محاصره کردند و او به همراه نزدیک به ۱۰۰ نفر دیگر از جمله روزنامهنگاران و کارمندان شهرداری بازداشت شد. اتهامها: رهبری یک سازمان جنایی، فساد مالی، رشوهخواری و پولشویی. در ۲۳ مارس، بازداشت رسمی اماماوغلو اعلام شد.
پرسش اصلی: چرا اکنون؟
در سیاستورزی اردوغان، استفاده از محاکمات نمایشی و شهادتهای مخفی ابزاری شناختهشده است. اما عملیات علیه چهرهای چون اماماوغلو به سادگی صرفاً به یک تاکتیک سرکوبی محدود نمیشود. سؤال اینجاست که چرا دولت اردوغان در این مقطع خاص، به چنین حملهای دست زد؟
پاسخ در صعود سیاسی اماماوغلو نهفته است. از پیروزی نمادینش در انتخابات شهرداری ۲۰۱۹ در برابر نخستوزیر سابق، تا پیروزی قاطع در انتخابات مجدد، و تکرار موفقیت در انتخابات ۲۰۲۴، او نهفقط به چهرهای قدرتمند در استانبول، بلکه به نامزد بالقوه ریاست جمهوری تبدیل شده بود. سخن مشهور اردوغان، «هر که استانبول را ببرد، ترکیه را برده»، به تهدیدی جدی برای موقعیتش بدل شده بود.
اما این تهدید تنها زمانی بالفعل شد که حزب “جمهوریخواه خلق “CHP ، در ۲۳ مارس، با برگزاری انتخابات مقدماتی نمادین، اماماوغلو را به عنوان نامزد رسمی خود معرفی کرد؛ تصمیمی که اردوغان و حلقهاش را به تسریع در عملیات واداشت.
از سوی دیگر، فضاهای داخلی و بینالمللی نیز برای چنین اقدامی مهیا بود. با آمدن ترامپ به کاخ سفید، که اردوغان را «دوست من» خوانده، انتظار واکنشی جدی از واشنگتن نمیرفت. در اروپا نیز، جایگاه ژئوپلیتیکی ترکیه در سایهی رکود جنگ اوکراین اهمیت مضاعفی یافته بود. در داخل نیز، گفتگوهایی با پ.ک.ک. در جریان بود، و عبدالله اوجالان، رهبر زندانی آن، خواستار انحلال سازمان شده بود. در چنین شرایطی، اپوزیسیون کردی که در انتخابات گذشته به سود اماماوغلو مداخله کرده بود، به حاشیه رفت.
اما باید یک پرسش بنیادیتر را مطرح کرد: چگونه ممکن است چنین هجومی علیه حزب مؤسس جمهوری ترکیه، که در آخرین انتخابات هم پیروز بوده، با این سهولت انجام شود؟ پاسخ را باید در ماهیت خود حزب “جمهوریخواه خلق ” جستجو کرد.
حزب جمهوریخواه خلق از حیث سیاسی، یک «رانتخوار» است: نه به معنای اقتصادی، بلکه سیاسی. رأیدهندگان بسیاری به این حزب رأی میدهند نه به دلیل برنامههایش، بلکه چون آن را تنها بدیل قابل قبول در برابر اردوغان میدانند. این وابستگی به جایگاه اپوزیسیون، بدون اتکا به ظرفیت سازمانی، برنامههای ریشهای یا پیوند پایدار با طبقهی کارگر، باعث شده تا این حزب بهرغم پیروزیهای انتخاباتیاش، نتواند قدرتی واقعی خلق کند.
از نظر اقتصادی، حزب “جمهوریخواه خلق CHP تفاوت جدیبا حزب عدالت و توسعه AKP حزب سیاسی حاکم ندارد.
در انتخابات ۲۰۲۳، برنامهی اقتصادی CHP شامل خصوصیسازی راهآهن و سیاستهای ریاضتی بود، در حالی که حتی خود AKP هم تا آن زمان چنین سیاستهایی را اجرا نکرده بود. حمایت اماماوغلو از سیاستهای محمد شیمشک، وزیر دارایی جدید اردوغان با پیوندهایی به محافل مالی لندن، مؤید همین نزدیکی است.
از نظر اجتماعی و کارگری نیز، تفاوتها کمرنگ است. اعتصابات در مناطق تحت کنترل CHP بارها توسط این حزب سرکوب شدهاند. در برخی مناطق استانبول، خود اماماوغلو علیه اعتصاب پاکبانان شهرداری، نیروهایی برای جمعآوری زباله گسیل داشت. نگاه ابزارانگارانه به دین نیز در هر دو حزب مشهود است. اماماوغلو با پیشینهای در حزب نئوعثمانی ناسیونالیستی تورگوت اوزال، رفتاری مشابه اردوغان در استفاده از نمادهای دینی و حتی روابط با گروههای پاناسلامیستی داشته است.
درونمایهی عوامفریبانهی «شایستهسالاری» نیز از سوی CHP به گونهای سطحی مورد استفاده قرار گرفته است. در فاجعهی زلزلهی ۲۰۲۳ در هاتای، عملکرد شهردار CHP این شهر، که با مجوزهای ساختمانی غیرقانونی مسئول جان هزاران نفر بود، نه تنها منجر به برکناریاش نشد، بلکه دوباره نامزد همان مقام شد.
در ساختار درونحزبی نیز CHP تفاوت چندانی با AKP ندارد. تمرکز قدرت، حذف مشارکت دموکراتیک، و حتی تبانی با نیروهای راست افراطی، مانند توافق محرمانهی کلیچداراوغلو با حزب ضدمهاجر «ظفر» برای کسب وزارت کشور در دور دوم انتخابات ۲۰۲۳، نشاندهندهی بحران مشروعیت درونی حزب است.
با بازداشت اماماوغلو، موجی از اعتراضات بهویژه در دانشگاهها شکل گرفت. اگرچه در ابتدا تجمعها به گردهماییهای حزبی شباهت داشت، اما به تدریج رنگ مقاومت به خود گرفت. در حالی که مناطق کردنشین به دلیل مذاکرات در جریان خاموش ماندند، خیابانهای استانبول و سایر شهرها به میدان اعتراض جوانانی بدل شدند که رأی، صندوق و رسانههای اجتماعی را ناکافی یافتند و اکنون خواستهای خود را در فضای عمومی فریاد میزنند.
این اعتراضات میتوانند شکاف واقعی در سیستم دوقطبی AKP-CHP ایجاد کنند؛ سیستمی که سیاست را به رقابت میان دو نیروی تقریباً مشابه تبدیل کرده است. جوانانی که پیشتر حامی بیچونوچرای اماماوغلو بودند، اکنون با نقد جدی رهبری CHP به دنبال بدیلهایی تازهاند.
در این میان، احزاب چپ سوسیالیستی، با وجود پایگاه انتخاباتی کوچک، در اعتراضات نقش فعالی ایفا کردهاند. برای تبدیل این موج به یک تحول پایدار، چپ باید از سایهی سیاستهای انتخاباتی CHP بیرون آمده و به شکلدادن مطالبات طبقاتی و دموکراتیک در خیابانها بپردازد.
سرنوشت اماماوغلو و بحران فعلی اپوزیسیون ترکیه، تنها بازتابی از استبداد اردوغان، نیست بلکه آینهی تمامنمای شکست استراتژی «تنها امید ما صندوق رأی است» است. چپ، اگر میخواهد نیرویی واقعی در برابر فساد، نابرابری و استبداد باشد، باید خیابان را بازآفرینی کند، طبقهی کارگر را مخاطب قرار دهد، و پیوندی میان مبارزهی روزمره و افق دگرگونی سیاسی برقرار سازد.
در نهایت، تنها در تقاطع مقاومت خیابانی، سیاست مستقل، و عبور از دوگانهی پوسیدهی CHP-AKP، میتوان به آیندهای رهاییبخش برای ترکیه امیدوار بود.
صدای فدائی