سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
قائم بوشک!
نقاط متحرک نورانی بلاخره در آسمان رویت شد و موشکهایی از ایران به سمت اسرائیل شلیک شد.عده ای از قماش ساندیسیه و ریشیون!به خیابان ها ریختند و با پرچم حزب الله،عکس نصرالله و فریادهای الله اکبر و سپاه متشکریم و مرگ بر اسرائیل به پایکوبی پرداختند،عده ی دیگری نیز در صفهای پمپ بنزین در انتظار بودند تا در صورت جواب احتمالی اسرائیل بتوانند با پرایدشان تخته گاز تا کشورهای امن اروپایی یا آمریکایی بروند!اما توده ی مردم،زحمتکشان و محرومین،تنها ترس و دلهره نصیبشان شد و نگرانی از وخیم تر شدن وضع زندگی.این چند دستگی و واکنشهای متفاوت نسبت به اتفاقی واحد در کشوری که فاصله ی طبقاتی بیداد میکند،تازگی ندارد و قطعا آخرین بار هم نیست که رخ میدهد اما در تحلیل حمله ی موشکی دیروز باید چند نکته را در نظر داشت.نخست اینکه فشار همه جانبه از سوی هم پیمانان جمهوری اسلامی پس از ترور اسماعیل هنیه از رهبران حماس آن هم در خاک ایران برای گرفتن انتقام و درس عبرت دادن به اسرائیل همچنان ادامه داشت و فداییان ریش و عمامه در داخل و خارج به جد خواستار پاسخ رژیم بودند.از سویی دیگر کشته شدن حسن نصرالله رهبر حزب الله،شرایط را برای جبهه به اصطلاح مقاومت بغرنج تر نمود و رژیم ایران نیز با افزایش فشارها برای انجام واکنشی جدی مواجه شد،چرا که بی تفاوتی جمهوری اسلامی به این دو ترور مهم و اکتفا به حنای رجز خوانی،دیگر حتی برای هم پیمانان نیز رنگی نداشت و چاره ای جز حرکتی عملی برای سران رژیم باقی نماند.بنابراین پاسخ دادن رژیم ایران به اقدامات اخیر اسرائیل بسیار محتمل بود،اما چگونگی اجرای آن مشخص نبود.البته که واضحا آشکار بود به دلایل گوناگون از جمله وضع نامناسب داخلی،نبود حمایت مردمی،تضعیف حزب الله و حماس و…سران رژیم،در شرایط فعلی علاقه ای به دخالت مستقیم نخواهند داشت و ترجیحشان همچنان ارسال مهمات و سرازیر نمودن پولهای بیت المال به جیب اعوان و انصارشان خواهد بود و حتی اگر مثل حالا مجبور به دخالت مستقیم شوند سعی خواهند کرد ضربه،محکم و جدی نباشد.
انتشار اخباری مبنی بر قریب الوقوع بودن حمله ی ایران به اسرائیل از عصر دیروز در رسانه های گوناگون و به نقل از منابع متعدد،احتمال ارسال پیام ایران از طریق واسطه هایی نظیر اردن،قطر،آمریکا،سوییس یا چند کشور دیگر و خبر دادن به اسرائیل از نزدیک بودن حمله را قوت بخشید.بدیهی است در شرایطی که رئیس جمهور رژیم و کابینه اش و نیز نمایندگان مجلس و حتی برخی سران نظامی تهدید میشوند و برای پاسخ به اسرائیل تحت شدید ترین فشارها از سوی افراطیون داخلی و شرکای خارجی اند،وازسوی دیگر خطر ورود به جنگی جدی با اسرائیل از طریق دخالت مستقیم بیش از هر زمان حس میشود کم خطر ترین راه انتخاب خواهد شد تا رضایت هردو طرف تا حدودی بدست آید.در ساعات اولیه ی پرتاب موشکهایی که برخی از آنها در روستاهای داخلی ایران سقوط کرد و برخی دیگر در اردن و عراق و حتی در موردی موشکی به خاک غزه اصابت کرد و جان کارگری فلسطینی را گرفت،خبری مبنی بر کشته شدن وزیر دفاع اسرائیل در کانال های خبری داخلی منتشر شد که به حدی مضحک بود که بعد از چند دقیقه مجبور به پاک کردن آن شدند.به نظر میرسد این حمله در بهترین حالت،کشیدن گوش اسرائیل آن هم به نرمی و لطافت تمام و در محتمل ترین حالت همان عملیات از پیش لو داده ی رژیم برای بستن دهان منتقدین به عملکردش باشد،دهان بستنی که قطعا موقت خواهد بود.و نباید فراموش کرد سایه ی ترورهای موفق و متناوب اسرائیل حالا بیش از پیش بر سر سران رژیم احساس میشود از همین رو،ارسال چند موشک چه با هماهنگی قبلی وچه بدون آن نمیتواند کابوس سران ولایت را برطرف سازد،فراموش نکنیم جمهوری اسلامی در داخل و خارج با بحرانهای جدی مواجه است و تحریم،خطر انقلاب،جنگ،تضعیف شرکای منطقه ای،تخریب وجهه در عرصه بین الملل،اقتصاد رو به موت و نارضایتی زنان تنها بخشی از این چالشهای اساسی است. چالشهایی که همانگونه که استامینوفن نمیتواند سرطان را درمان کند،حل کردن آنها نیز با یک بازی قایم موشک ممکن نخواهد بود…
کاوه دهقان