اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

سلاح گرسنگی بر علیه غزه ؛ امضای تمدن بر نسل‌کشی مدرن

نوزده ماه از آغاز جنگ ویرانگر سازه‌ی فاشیستی اسرائیل در نوار غزه می‌گذرد. چهره‌ای که امروز این نسل‌کشی به خود گرفته، فراتر از بمباران و حملات هوایی، ابعاد فاجعه‌بارتری یافته است: گرسنگی به‌مثابه سلاحی خزنده، مرگ‌آور و سیستماتیک. ابزار این نسل‌کشی نه تنها موشک و تانک، بلکه قطع نان، آب، دارو و محاصره‌ای مرگبار است که از سوی یکی از پیشرفته‌ترین ارتش‌های جهان علیه یکی از محروم‌ترین مردمان جهان اعمال می‌شود.

این محاصره که از دوم مارس 2025 آغاز شده، شامل ممنوعیت مطلق ورود غذا، دارو و هرگونه کمک بشردوستانه به این منطقه‌ی ویران‌ شده است. برای بیش از دو ماه، ارتش اسرائیل عملاً دسترسی دو میلیون انسان را به نیازهای اولیه‌ی بقا با جنایتی حساب‌شده و نظام‌مند برای نابودی و پاکسازی یک ملت ، مسدود کرده است.

در شرایطی که انبارهای آرد تهی شده، مراکز درمانی و زیرساخت‌ها نابود گشته‌اند و مردم برای یافتن تنها یک وعده غذا با یکدیگر رقابت می‌کنند، سکوت جهانی همان‌قدر مرگبار است که گلوله‌ها.

استفاده از گرسنگی به‌عنوان سلاح جنگی، بر اساس ماده ۵۴ پروتکل الحاقی اول کنوانسیون ژنو، به‌صراحت ممنوع اعلام شده است؛ اما به‌نظر می‌رسد این ماده نیز مانند بسیاری از اسناد حقوق بین‌المللی، تنها برای تزیین دیوارهای دفاتر دیپلماتیک و انتشار در بروشورهای پر زرق‌وبرق صنعت حقوق بشری نوشته شده است. وقتی گرسنگیِ تحمیلی به ابزاری برای تسلیم، تنبیه و نهایتاً حذف جمعی یک ملت بدل می‌شود، سخن گفتن از “جنایت جنگی” صرفاً نوعی لفاظی رسمی است که واقعیت را بی‌اثر می‌کند.

امروز، در برابر دیدگان ساکت جهان، جنایتی در حال رخ دادن است که همه می‌دانند نامش چیست، اما ترجیح می‌دهند آن را با واژگانی مبهم و خنثی، نظیر “بحران انسانی”، “چالش توزیع کمک‌ها”، یا “پیامدهای جنگ” توصیف کنند. حتی وقتی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل ناچار به اعتراف شده و محاصره غزه را «مجازات جمعی» می‌خواند و گرسنگی سیستماتیک را مصداق جنایت جنگی معرفی می‌کند، باز هم جهان نه خشمگین می‌شود، نه اقدام می‌کند.

«آجیت سونگای»، مدیر دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در سرزمین‌های فلسطینی، وضعیت غزه را بی‌سابقه توصیف کرد و گفت اسرائیل به هیچ‌یک از تعهدات قانونی خود عمل نمی‌کند.

به گفته او، در ۶۰ روز گذشته حتی یک دانه گندم وارد شمال غزه نشده است.

دیوان بین‌المللی دادگستری نیز با وقاری قضایی و سرعتی لاک‌پشت‌وار، در حال بررسی پرونده‌ای است که اگر قربانی‌اش غیر از مردم فلسطین بود، شاید زودتر به نتیجه می‌رسید. این نهادها، که قرار بود حافظان وجدان حقوقی بشر باشند، بیشتر به تماشاگران حرفه‌ای یک تراژدی تبدیل شده‌اند؛ تماشاگرانی که با دقت نظر حقوقی و اصطلاح‌پردازی‌های دقیق، مرگ تدریجی انسان‌ها را مستندسازی می‌کنند، بی‌آن‌که کمترین مداخله‌ای در جلوگیری از آن داشته باشند. گویی مأموریت اصلی‌شان ثبت درد است، نه جلوگیری از آن.

اما آیا این مکانیسم‌های بین‌المللی توان توقف یک نسل‌کشی را دارند؟ تجربه‌ی غزه پاسخ را با فریاد میزند: نه، اگر پای منافع قدرت‌های بزرگ در میان باشد.

سکوت جهانی؛ همدستی در جنایت

در جهانی که برای تک‌تک واژه‌های توافق پاریس، برای جابه‌جایی موضع یک مقام اروپایی در قبال اوکراین، یا حتی برای حقوق سگ‌های ولگرد جلسه اضطراری برگزار می‌شود، دو میلیون انسان محاصره‌شده در غزه، ظاهراً جزو گونه‌های در حال انقراض هم محسوب نمی‌شوند. سکوتی که امروز جهان غرب در برابر فاجعه‌ی مهندسی‌شده‌ی گرسنگی در غزه اختیار کرده، دیگر سکوتی منفعل نیست؛ بلکه مشارکت فعال در جنایت است، تنها با دستانی تمیز و بیانیه‌هایی شسته‌رفته.

آمریکا در کنار حمایت‌های سخاوتمندانه و ارسال پیشرفته‌ترین ادوات نظامی، در عمل با وتوی پی‌در‌پی قطعنامه‌های آتش‌بس، نقش تأمین‌کننده‌ی سوخت سیاسی و اخلاقی برای ماشین جنگی اسرائیل را بازی می‌کند. وقتی قطعنامه‌ای برای توقف قتل عام کودکان وتو می‌شود، یعنی قدرت نه فقط با جنایت، بلکه با ادامه‌ی آن پیمان بسته است.

سازمان ملل، که روزگاری قرار بود بازدارنده‌ی فجایع قرن بیستم باشد، حالا بیشتر شبیه موزه‌ای از اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های بی‌اثر است. این نهاد بین‌المللی، گرچه محاصره‌ی غزه را محکوم کرده، اما کارنامه‌اش در عمل، چیزی فراتر از صدور بیانیه‌های اخلاقی نبوده است. نه فشار عملی، نه تهدید حقوقی، و نه حتی احضار جدی عاملان فاجعه.

رسانه‌های جریان اصلی در غرب نیز، با همان شور و اشتیاقی که اخبار جنگ اوکراین را لحظه‌به‌لحظه پوشش می‌دهند، غزه را با ابزار سانسور، تحریف و سکوت دفن می‌کنند. کشته شدن بیش از ۲۱۰ خبرنگار در غزه تنها یک آمار نیست، بلکه پیام روشنی‌ست: حقیقت نباید از محاصره عبور کند.”  صدها خبرنگار فلسطینی ، کاملا سیستماتیک در سکوت مطلق کشته می‌شوند، بی‌آن‌که حتی نام‌شان در گوشه‌ی صفحه‌ی این رسانه‌ها بیاید.

این سکوت، سکوتی بی‌گناه نیست؛ سکوتی است که شبیه یک امضاست در پای یک قرارداد نانوشته با جنایت .

گرسنگی، سلاحی بی‌صداست، اما مقاومت در برابر آن باید پرطنین باشد.

اگر امروز جهان به تماشای تدفین تدریجی یک ملت در سکوت نشسته، فردا باید آماده باشد که زیر آوار فروپاشی اخلاقی خود دفن شود. آن‌چه در غزه در حال وقوع است، نه یک «وضعیت بحرانی» گذرا، بلکه نشانه‌ی روشنی از فروپاشی نهایی نهادهایی است که مدعی تمدن، قانون و بشریت‌اند. اگر گرسنگی به ابزار حذف و سانسور به بستر فراموشی بدل شود، آنگاه دیگر چه مرزی میان تمدن و توحش باقی می‌ماند؟

در نوار غزه، بحران تنها در سطح غذا و آب باقی نمانده؛ آن‌چه اکنون در حال رشد است، اپیدمی بیماری‌هایی است که قرن‌ها بود بشر با آن خداحافظی کرده بود: وبا، فلج اطفال، بیماری‌های عفونی ناشی از آلودگی گسترده‌ی محیط زیست و نابودی زیرساخت‌های بهداشتی. وقتی مردم از گرسنگی جان به در می‌برند، در صف فاضلاب و زباله جان می‌سپارند. این، تصویری آینده‌نگر از قرن بیست‌ویکم نیست؛ این، سقوط به قرون وسطی است با هزینه‌ی دلارهای معاصر.

در سرزمینی که نان وجود نداشته باشد، تنها قانون باقی‌مانده، قانون بقا خواهد بود و این همان چیزی‌ست که طراحان فاشیست محاصره مد نظر دارند: تحقیر مردم پیش از مرگ‌شان، و شکستن روح جمعی پیش از پاک‌سازی فیزیکی.

در برابر این فاجعه، تنها امید باقی‌مانده، وجدان‌های بیدار، صدای مقاومت و فشار جهانی از پایین است. امروز نه نهادهای بین‌المللی، نه دولت‌ها و نه رسانه‌های رسمی، اراده‌ای برای توقف این جنایت ندارند. تنها جنبش‌های مردمی، نیروهای مترقی، سندیکاها، دانشگاهیان آگاه و روزنامه‌نگاران مستقل هستند که می‌توانند این جنایت خاموش را فریاد بزنند.

فراخوان به اقدام، فراخوان به نجات فقط غزه نیست؛ فراخوان نجات انسانیت است پیش از آن‌که از درون پوسیده شود. باید گذرگاه‌ها گشوده شوند. باید کمک‌ها بدون مداخله‌ی سیاسی به مردم برسند. باید عاملان جنایت در دادگاه‌هایی واقعی، نه نمایشی، محاکمه شوند. در هشتادمین سالگرد پیروزی ارتش سرخ بر فاشیسم ، باید بار دیگر، از دل این تاریکی، صدای همبستگی جهانی بر علیه فاشیسم برخیزد.

چرا که اگر امروز خفه شویم، فردا شاید نوبت خود ما باشد. و آن‌گاه، کسی باقی نمانده تا فریاد بزند.

صدای فدائی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.