سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
رابطه هنر و مبارزه انقلابی
شیرین صداقت
منتشر شده در نشریه راه سرخ سماره 25 – مرداد1400
نقش هنر در مبارزه اگربیشتر از اسلحه نباشد، کمتر از آن هم نیست، قلم تیغی است که گلوی جهل و ارتجاع را برش می دهد و دوربین ها شاهدانی هستند برای ثبت واقعیت های ممهمور، ترویج آگاهی،مقاومت و مبارزه، هنر متهعد، در هر زمان و هر شرایط در خدمت خلق و توده هاست. همانگونه که پس از خفقان چندین ساله در افغانستان و حکومت جهنمی طالبان،که هیچ صدایی شنیده نمی شد، پس از آن سکوت مرگبار و شکسته شدنش در سال 2001 ،صدیق برمک، با دوربین خود به شرح آنچه بر مردمش در آن سالها گذشت، پرداخت و سکوت آن سالیان راشکست، او با فیلم خود ، چهره ای حقیقی ، ملموس و ملعون تری از طالبان به جهان نشان داد. در واقع ” اوسامه ” اولین فیلم ساخته شده پس از سقوط طالبان است که او درسال 2003 کارگردانی کرده . فیلم روایتی دردناک و مستند گونه از دوران سیاه طالبان است ، روایت دختر بچه ای که مادرش بعد از آمدن طالبان ، و اخراج از بیمارستانی که در آن کار می کند به دلیل نداشتن مردی در زندگی شان ، مجبور است با لباس پسرانه برای کار به بیرون برود ، فیلم در حین روایت ، رنج خانواده اوسامه ، جامعه سیاه و مرتجعی را که طالبان به مردم تحمیل کرده اند و شرایط اسفبارزنان و کودکان را در ان جامعه ترسیم می کند ، ودر آخر وقتی راز این دخترک فاش می شود محکوم به سنگسار می شود و پیرمرد موذی که هنگام غسل راز او را به وحشیانه ترین شکل ممکن فاش کرده ، طمعکارانه و حریصانه اورا خواستگاری کرده و به عقد و نکاح خود در می آورد و او را به دخمه اش به دیگر زنان خانه تحویل می دهد تا باقی عمر را در خانه و آشپزخانه برده وار خدمات رسانی کند ، پستو ها و خانه های تاریکی که به زنان افغان ، بی امید و پریشان ، سالیان سال ، تحت سیطره طالبان تحمیل شد ، تحمل تجاوز در کودکی و زندگی سیاه بعد از آن . فیلم چهره بی پرده و عریان درد و رنج و فقر و بدیختی ملت افغان را به نمایش میگذارد .
پس از آن نوبت خالد حسینی بود که با قلم خود جهان خفته را بیدار کند ، کتاب بادبادک باز، نمایی از سیاهی ارتجاع و رنج آن دوران را تصویر کند ، رمانی به غایت متعهدانه ، که پس از اندک زمانی جزو پر فروش ترین رمان های جهان قرار گرفت و چندی بعد در سال 2007 فیلم آن نیز ساخته شده . شاید گزارشات ، روایت ها و اخبار زیادی از زندگی مردم وجود داشت اما هیچ کدام به خوبی این دو اثر و اثر دوم خالد حسینی ” هزار خورشید تابان ” نتوانست جهان را به آنچه بر سر مردم افغانستان به خصوص زنان و کودکان آمد واقف کند . وقتی که درداستان او حسن پسر نوکر خانه را آن نوجوان وحشی مورد تجاوز قرار داد ، و سالها بعد ، همان نوجوان وحشی تبدیل به یکی از نیروهای جهادی طالبان شده که سنگسار میکند و از شکنجه و غارت لذت می برد و پسر بچه ای را در خانه به عنوان برده جنسی دارد ، به ماهیت کثیف و فاسد و خوی وحشی آنها اشاره می کند و نشان می دهد که طی این سالیان سرنوشت یک ملت چگونه بدست چنین انسانهایی رقم زده شده و زنان و کودکان معصوم یک ملت چه بر سرشان آمده است، و این تصاویر را در کتاب دوم خود از زبان زنان نیز طرح می کند ، بردگی و شکنجه هر روزه تحقیر و انقیاد مطلق به زبان خود زنان .
با بررسی این دو اثر در می یابیم که قلم و هنر چه میزان در آگاهی بخشی و مبارزه نقش تاثیر گذاری دارد ، گرچه ما در راه مبارزه در میانه راه هستیم و هنوز به قلم و دوربین ، به اسلحه و مبارزه و مقاومت بی امان نیازمندیم ، تا رسیدن به برابری و عبور از این بربریت ، اما به گمان من اینبار جهانیان خوب می دانند که آمریکا و متحدانش با توافقات پشت پرده خود، با ایجاد گروه هایی که در بحران تقویتشان میکنند ، برای سود و پول و منافع کثیفشان ، چه بر سر ملت ها می آورند و خواهند آورد ، اکنون دیگر بسیار روشن است که این ملت که سالها بازیچه دست قدرت ها بوده است نیاز به نیروی مردمی و اتحاد خود ملت افغان دارد تا شان انسانی خود را باز یابد و معنای این کلام در این گاه تاریخی برای آنان بسیار واضح گشته است” یا سوسیالیست یا بربریت”
شیرین صداقت
مرداد 1400