اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

خشونت نژادپرستانه در سایه جنگ: مهاجران افغانستانی متهمان شکست امنیتی جمهوری اسلامی

با آغاز آتش‌بس شکننده و گذر از روزهای سنگین جنگ ۱۲روزه میان اسرائیل و ایران، الگوی آشنای انتقال بحران به داخل، بار دیگر در ایران به‌کار گرفته شده است. همان‌طور که تجربه‌های مشابه در بحران‌های پیشین نشان داده‌اند، اولین قربانیان این الگو، مهاجران افغانستانی هستند؛ گروهی که سال‌ها چرخ اقتصاد غیررسمی و کار ارزان ایران را به حرکت درآورده‌اند، اما هر بار در بزنگاه بحران، به‌عنوان «متهمان آماده» برای انحراف افکار عمومی معرفی می‌شوند.

تصاویر و گزارش‌های منتشرشده حاکی از آن است که در روزها و هفته‌های اخیر، موج گسترده‌ای از بازداشت و اخراج اجباری مهاجران افغانستانی به راه افتاده است. این اقدامات با حجم انبوهی از تبلیغات رسانه‌ای ضد‌مهاجر همراه شده که بر پایه اتهام‌زنی‌های بی‌اساس درباره «نفوذ» و «تهدید امنیتی» و بزرگ‌نمایی آمار مهاجران استوار است؛ فضاسازی‌ای که هدفی جز پوشاندن بحران‌های درونی حکومت ندارد.

این الگو، محدود به ایران نیست. از سیاست‌های ترامپ در آمریکا تا پوپولیسم احزاب راست‌افراطی اروپا، ایجاد «دشمن داخلی» در هیئت مهاجر یا اقلیت قومی  روشی آزموده‌شده برای انحراف افکار عمومی از مشکلات درهم تنیده است. اما در ایران، این سیاست با شعارهایی از جنس «اقتدار ملی» و «حفظ امنیت» بزک می‌شود؛ ادبیاتی که بهانه‌ای برای سرکوب توجیه خشونت است. در این چارچوب، تمایز میان «مهاجر قانونی» و «غیرقانونی» به ابزاری برای مشروع جلوه‌دادن تبعیض بدل می‌شود.

دهه‌ها تجربه نشان داده هر زمان بحران سیاسی واقتصادی یا فشارهای خارجی شدت گرفته، حاکمیت تلاش کرده‌ است با بزرگ‌نمایی تهدید «دیگری» و ساختن چهره‌ای خطرناک از مهاجر یا اقلیت ملی و مذهبی، افکار عمومی را از ریشه‌های واقعی مشکلات دور کنند. این روند وقتی کامل می‌شود که بخشی از جامعه نیز با پذیرش روایت‌های نژادپرستانه و تکرار آن‌ها در زندگی روزمره، این سیاست را بازتولید کند و در قالب پیاده نظام حاکمیت آنرا عملیاتی کنند.

اما تاریخ به‌روشنی نشان داده دیگری‌هراسی پس از عادی‌شدن، مهارشدنی نیست. روندی که امروز افغان‌ستیزی را در ایران تغذیه می‌کند، فردا می‌تواند بهانه‌ای برای سرکوب کردها، بلوچ‌ها یا هر گروهی باشد که در چشم حکومت «غیرخودی» به‌نظر برسد.

پرسش کلیدی این است: چه کسانی از گسترش خشونت و طرد مهاجران بهره می‌برند؟ پاسخ روشن است: آنان که بقای خود را در تفرقه طبقاتی، از‌هم‌گسیختن همبستگی اجتماعی و انحراف از مطالبات واقعی زحمتکشان می‌بینند.

بنابراین دفاع از حق زندگی و کار مهاجران افغانستانی اقدامی صرفاً احساسی یا خیرخواهانه نیست، بلکه ضرورتی عقلانی و اخلاقی است که به نفع تمامی اقشار فرودست جامعه است. سکوت در برابر خشونت امروز علیه مهاجران، فردا به عادی‌سازی سرکوب و تضعیف هر حرکت اعتراضی علیه بی‌عدالتی منجر خواهد شد.

مسئله نه به «قانونی» یا «غیرقانونی» بودن مهاجرت مربوط است، بلکه به نظامی بازمی‌گردد که برای بقا نیازمند ساختن دشمن و «دیگری» است. شکستن این چرخه تنها با آگاهی، بیان صریح اعتراض و ایجاد پیوندهای همبستگی میان زحمتکشان و گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده ممکن خواهد بود.

اخراج و سرکوب مهاجران حمله به حقوق و امنیت ما نیز هست؛ چراکه این سیاست‌ها مقدمه‌ای برای گسترش سرکوب علیه هر مطالبه‌گر عدالت خواهد بود. عقب‌نشینی در دفاع از حقوق مهاجران، چراغ سبزی برای تقویت سیاست‌های سرکوب‌گرانه است.

حمله به مهاجران، حمله به ماست. تضعیف همبستگی طبقاتی، تضعیف قدرت ماست. و هر عقب‌نشینی در دفاع از حقوق مهاجران، چراغ سبزی برای ارتجاع حاکم خواهد بود.

بنابراین، بار دیگر تأکید می‌کنیم:
ـ هیچ بهانه‌ای اخراج و آزار مهاجران را توجیه نمی‌کند.
ـ هر تشکل و فرد آزادی‌خواه وظیفه دارد علیه این توحش و ظلم آشکار با صدای رسا اعتراض کند.

ـ سکوت در برابر این بی‌عدالتی، همراهی با پروژه‌های ضدانسانی حاکمان است.

موضع‌گیری و اقدام عملی علیه مهاجرستیزی نه از سر شعار، بلکه برای جامعه‌ای که خواهان عبور از ستم و استثمار و حرکت به سمت عدالت اجتماعی، ضرورتی انکارناپذیر است.

نه به نژادپرستی!
نه به اخراج و خشونت علیه مهاجران!
آری به همبستگی طبقاتی!

صدای فدائی

1 نظر
  1. […] خشونت نژادپرستانه در سایه جنگ: مهاجران افغانستانی متهم… […]

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.