اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

اعتصاب مدرسه‌ای برای انقلاب

در ۳ سپتامبر ۱۹۳۴، ۶۵ هزار کارگر نساجی در کارولینای شمالی ایالات متحده به اعتصاب پیوستند، که به سرعت در شرق ایالات متحده گسترش یافت. این اعتصاب، پاسخی به کاهش دستمزدها و شرایط سخت کاری بود و به سرعت تبدیل به یکی از بزرگترین اعتصابات کارگری در تاریخ آمریکا شد. تا ۴ سپتامبر، تعداد اعتصاب‌کنندگان به ۲۰۰ هزار نفر و روز بعد به ۳۲۵ هزار نفر رسید.

کارگران اعتصاب‌کننده با ماشین‌های خود به دیگر مناطق رفته و سایر کارگران را به اعتصاب دعوت کردند، کارخانه‌ها را وادار به تعطیلی کردند و شهرها و روستاهای زیادی را تحت تأثیر قرار دادند. اگرچه اتحادیه‌ها در ابتدا این اعتصاب را تحمل و حتی تشویق می‌کردند، اما با گسترش سریع آن، تلاش کردند تا کارگران را متوقف کنند.
با گذشت زمان، تنش‌ها افزایش یافت. در ۵ سپتامبر، برخوردهای خشونت‌آمیزی رخ داد و یکی از کارگران اعتصاب‌کننده و یک مأمور پلیس کشته شدند. این خشونت‌ها در روزهای بعد نیز ادامه یافت و در ۶ سپتامبر، تیراندازی پلیس باعث کشته شدن هفت نفر و زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر شد.

با اعلام حکومت نظامی در ۹ سپتامبر، برخوردها شدت گرفت و گارد ویژه به کار گرفته شد. اما کارگران مصمم به ادامه اعتصاب بودند و نیروهای سرکوبگر پلیس با توصل به خشونت درصدد شکستن اعتصاب‌ شدند.
در ۱۱ سپتامبر، اعتصاب‌کنندگان توانستند با ایجاد شوراها و تقسیم غذا و پول، از خود حمایت کنند و در مقابل گارد ملی مقاومت کنند.
تا ۱۳ سپتامبر، نیروهای سرکوبگر متشکل در گارد ملی در بیشتر ایالت‌های نیوانگلند مستقر شدند و برخوردها با اعتصاب‌کنندگان ادامه یافت. نیروهای دولتی و گارد ملی با توحش تمام، اعتصاب را شکستند و کارگران بسیاری را دستگیر و یا به شدت زخمی کردند.
این اعتصاب تاریخی، درس‌های بسیاری برای جنبش کارگری دارد. تجربه این اعتصاب نشان می‌دهد که قدرت همبستگی و اتحاد کارگران می‌تواند به تغییرات عمده‌ای منجر شود. اما در عین حال، واکنش شدید و خشونت‌آمیز حکومت و نیروهای امنیتی نیز نباید نادیده گرفته شود.
اعتصاب به عنوان مدرسه انقلاب می‌تواند به کارگران یاد دهد که تنها از طریق اتحاد و همبستگی می‌توانند به حقوق خود دست یابند و با استفاده از تجارب دیگر کشورها و پیش‌بینی واکنش‌های حکومت‌ها، استراتژی‌های موثرتری برای مبارزه با بی‌عدالتی و شرایط ناعادلانه کاری تدوین کنند. این تجارب نشان می‌دهند که برای دستیابی به تغییرات پایدار و پیروزی ، آماده‌سازی و سازمان‌دهی و تشکل ، حیاتی است.
بدون شک، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سطح سازمان‌یافتگی کارگران نساجی آمریکا در آن زمان با شرایط کنونی کارگران ایران قابل مقایسه نیست. کارگران ایرانی، علی‌رغم اینکه در سال‌های اخیر اعتصابات متعددی را سازماندهی کرده‌اند، هنوز نتوانسته‌اند تشکل‌های پایداری ایجاد کنند. این مبارزات عمدتاً پراکنده، بدون سازماندهی و حمایت سراسری بوده است. در این شرایط، وظیفه بزرگی بر دوش کارگران پیشرو است تا برنامه‌ریزی‌شده و هدفمند از تشکیل هسته‌ها و کمیته‌های مخفی و نیمه‌علنی در مراکز کارگری و مناطق محروم غافل نمانند. آنها باید همزمان با مشارکت فعال در مبارزات طبقاتی، به سازماندهی کارگران پیشرو در این کمیته‌ها و هسته‌ها بپردازند تا از همین حالا پایه‌های محکمی برای تشکل‌های صنفی و سیاسی آینده ایجاد شود تا بدین ترتیب زمینه برای سازماندهی اعتراضات همبسته و سراسری فراهم گردد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Translate »