سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
هدف حمید تقوایی در سخنرانی های اخیرش از تحریف حوادث استکهلم چیست؟ از چه میترسد وبرای چه دروغ میگوید؟
در این نوشته مختصر، تمرکز بر چندین سخنرانی و مناظره ای دارم که در روزهای اخیر « لیدر» حککا و به تبع آن بعضی از اعضاء این حزب، در رابطه با اعتراضاتی که علیه نمایندگان جمهوری اسلامی، ظریف و همراهانش در استکهلم به وقوع پیوست انجام داده اند. براستی که مشت نمونه خروار است.
برای خواننده ای که در جریان موضوع مورد بحث نیست مختصر توضیح میدهم. ظریف نماینده حکومت جمهوری اسلامی در روزهای۲۰و ۲۱ آگوست به همراه هیئتی در سوئد بود.
شورای استکهلم که متشکل ازافراد و نیروهای چپ و سوسیالیست مستقل است با پشتیبانی وهمکاری احزابی مثل حزب کمونیست ایران و کمونیست کارگری ـ حکمتیست و سازمان فداییان اقلیت و هسته اقلیت و فداییان کمونیست بر علیه این هیئت فراخوان تظاهرات داد و تظاهرات از ساعت ۹ صبح،۲۰ آگوست شروع شد، ساعت ۱۰ صبح سروکله حزب کمونیست کارگری و همچنین سلطنت طلبها با عکس های ۲ـ ۳ متری از رضا پهلوی و ..، پرچم های شیر وخورشیدوحتی پرچم دربار پیدایشان شد. من که از طرف سازماندهندگان این تظاهرات مجری بودم توضیح دادم که سازمان دهندگان این آکسیون از مخالفان هر دو رژیم هستند، بخشی ازما، زندانیان هر دو رژیم بوده اند، رضا شاه و فرزند و نوه ایشان را قبول ندارند و مایل نیستند در کنار تصاویر و پرچم این جریان باشند و از آنها خواستم که ازاین تظاهرات فاصله بگیرند. ما با اعتراض سلطنت طلبها و کمونیست کارگری ها روبرو شدیم. هیچکدام آنها سازمان دهنده تظاهرات در آن محل نبودند اما به خود اجازه میدادند که برای تظاهرات ما تعیین سیاست کنند. اگر آنها در هرکجا تظاهرات بگذارند مختارند هر طور دلشان میخواهد سیاست گذاری کنند وما حاضریم اگر کسی متعرض آزادیشان شد از آزادی آنها ونه شعارهای آنها حمایت کنیم زیرا به آزادی بی قید وشرط سیاسی معتقدیم. اما این مدعیان «مدرنیسم »هنوز نیاموخته اند که نمی توان تظاهرات دیگران را مصادره وخفه کرد. ازجمله آقای تقوایی که خیلی ادعای مدرنیسم میکند. هنوز این اصل اولیه آزادی را نمی فهمد وبه خودش وسلطنت طلبها اجازه میدهد ، دو ساعت وقتیکه ما برای بیان اعتراضمان داریم زیر تصویر دو متری ولیعهدشان قرار دهد وشعارهای آنها را به ما تحمیل کند. این هم یک نوع فالانژیسم مدرن است . همان طور که در دیماه حمله آنها را باشعار کشور که شاه نداره حساب کتاب نداره و رضا شاه روحت شاد شان از تظاهرات بیرون کردیم اینبار هم به آنها اجازه ندادیم عکس ولیعهد وخانواده اش را بالای تریبون ما آویزان کنند. آن دفعه مینا احدی سینه سپر کرد تا آنها را به ما تحمیل کند واین دفعه هم بقول حمید تقوایی همتای مینا احدی یعنی شیرین شمس را جلو انداختند تا آموزش ببیند و حالا حمید میخواهد ناکامی آنها را در جا سازی سلطنت بین صفوف چپ جبران کند .از این رو مصاحبه پشت مصاحبه به حوادث استکهلم میپردازد وضمن اتهامات سخیف مثل هپروتی وسنتی و…. به چپ ها حضور آنها را علامت دموکراسی واعمال فلانژی آنها را ضرورت دموکراسی مینامد . او که نمی خواهد اپوزیسیون اپوزیسیون شود نقدا اپوزیسیون چپ استکهلم شده است وحمله به آنرا در خیابان و سخنرانی هایش از واجبات خود وانقلاب وسرنگونی مورد نظر خود میداند. او اپوزیسیون نئولیبرالها وآلترناتیو های بورژوا نیست بلکه اپوزیسیون چپ ها و سوسیالیست ها است.
بهر حال ما دو صف شدیم . کار مهمتر پیش برد اعتراض بود که مداوما با حضور پر رنگ پلیس با دشواری روبرو میشد وخاصه اینکه ما تلاش میکردیم به محل استقرار هیئت نزدیک شویم . حمید میگوید آنها به پیاده رو رفتند وبعد هم رفتند خانه . لابد فیلم های اعتراضات را هم در آشپزخانه شان تهیه کرده اند و… کم آورده است دروغ پشت دروغ میگوید .
روز دوم ، یعنی۲۱ آگوست .نخست در مقابل هتل اقامت ظریف تظاهرات کردیم و بعد به محل کنفرانسی که ظریف و هیئت اش به آنجا رفته بودند رفتیم. تمام منطقه در محاصره بود وهلیکوپتر هم از بالا مراقب بود. گروه معدودی از مجاهدین هم آنجا بودند زیرا اساس تظاهرات آنها در کنار رفقای حمید وسلطنت طلبها بود. ما در دو گروه مجزا از هم تظاهرات می کردیم که در شروع ارام بود.اما موقع خروج ظریف از محل کنفرانس خشم تظاهر کنندگان بیشتر نمایان شد. حمله به ماشین های همراهان ظریف و پرتاب تخم مرغ وگوجه گندیده واشیاء آغاز شد. پلیس بسیار وحشیانه برخورد می کرد، پلیس ضد شورش، لباس شخصی های وحشی همراه با سگهایشان و گاز اشک آور و باتوم و زد و خورد ، در گیری و مقاومت معترضین چند ساعت طول کشید ودر نهایت حدود ۴۰ نفر از ما دستگیر شدیم. در این جا حککا و سلطنتی ها نبودند. بعد از رها شدن از پلیس به محلی که در صبح آنروز وسایل مان را باقی گذاشته بودیم، نزدیک پارلمان سوئد برگشتیم. آنجا حککا ، پرچمی ها و مجاهدین در کنار هم صف کشیده و تظاهرات داشتند. البته ظریف و هیئتش آنجا نبودند.
اماحمید تقوایی در مورد تظاهرات روز اول چنین می گوید « روز تظاهرات یکی از همین چپ ها( چند لحظه قبلش ما را چپ هپروتی، سنتی و.. خطاب می کند ) میگه ، باسلطنت طلبها عکس نمی گیریم ، نه خودتونو قبول داریم ،نه پدرتنو.… رفت توپیاده رو ایستاد ورفت خونه».
ایشان دروغ می گوید و علیرغم گزارشات و فیلم های موجود در رسانه ها، تظاهراتی که در صف جداگانه صورت گرفت را منکر می شود وبا سرهم بندی ، تلاش می کند به شنونده این نتیجه را الغاء کند که گروه های دیگر منزوی شدند و حککا فیل هوا کرد.
این سیاست در راستای همان سیاستی است که سعی می کند با هیاهو به دیگران حقنه کند که ورای جامعه طبقاتی می توان یک سرنگونی همه با همی در ایران سر هم کرد. امید دارد که طرفداران و سران حفظ نظم موجود دنبال ایشان راه بیافتند و شاید هم صف کارگران و تهیدستان، و در نهایت حزب کمونیست کارگری قدرت سیاسی را بگیرد و بعد آزادی و …را اعطا کند.
البته منصفانه باید اذعان کرد که همراهی حزب کمونیست کارگری با سلطنت طلبها و ناسیونالیستها، گاهی این منفعت را برای این حزب دارد که وقتی رسانه های جریان غالب و از جمله من و تو، امریکا و بی بی سی و… اعتراضات خارج از کشور را به نفع جریانات راست انعکاس می دهند پرچم این حزب هم در میان آنان دیده شود.
در رابطه با اصطلاح چپ هپروتی هم که آقای تقوائی بکار می برند باید واقعیت را دید. چپ هپروتی، جریانی است که تصور می کند با زیر پرچم و عکس رضا پهلوی و امثالهم رفتن ودر سطح جهانی، با دست همدلی فشردن با نمایندگان سرمایه، ناسیونالیست ها و نئولیبرالیست هار جهانی می تواند صندلی در کنار آنها حفظ کند. بر خود می بالد که «ایمیج حزب ، که هم تو خیابان هست و هم تو جمع بالایی ها هست.» را می سازد وباور دارد که دیگران هم این «ایمیج »و اعجاز ایشان را در زرورق بسیار مدرن می پذیرند. باید پرسید که آیا حزب مدرن و مدرنیسم که شما مطرح می کنید انکار جامعه طبقاتی، نظمی که تمامی ابعاد زندگی و هستی اجتماعی را در روابطه طبقاتی مفصل بندی می کند نیست؟ وآیا این گونه ایمج ها به زمانهای دور گذشته تعلق ندارد؟ هر چند آقای تقوایی نیروهای دیگر را« چپ سنتی» خطاب می کند
ولی واقعیت این است که ایشان هنوز درکی از واقعیات جامعه طبقاتی و«مدرن» ندارد ازتابلوهای نئون سرمایه داری به وجد آمده و در عمل انکار می کند که درپس این زرق و برق سرمایه، دریایی از خون و رنج انسانها نهفته است، در پراتیک این شعف را نشان می دهد وقتی از « در جمع بالائیها» بودن برای خود و حزبش مدال افتخار میسازد ، نمی بیند که بین پائینی ها و بالائی ها دره عمیقی از فقر، بی خانمانی ، اسارت و مرگٍ زندگی به سود سرمایه انباشت شده است و راه آشتی یا میانبری در کار نیست و آنکه آشتی را تبلیغ می کند و یا به این توهم دامن میزند، در خدمت حفظ نظم موجود قرار می گیرد.
حمید تقوائی درگیر شدن ما با پلیس سوئد برای دفاع از حق اعتراض به نمایندگان جمهوری اسلامی و در پی آن افشا شدن چهره واقعی پلیس و دم و دستگاه دولتهای سرمایه داری از جمله سوئد را مورد حمله قرار می دهد.
در مورد اعتراضات روز دوم اینچنین می گوید «گفتمان ماعلیه ظریف رفت تو تلویزیونهای سوئد، با آرم سوئد، ولی من ( منظورش کسانی که در آن آکسیون شرکت داشتند ) میرم به عنوان قربانی پلیس سوئد که آی منو گرفتند، ۴۰ نفر را گرفتند، تصویری که به مردم ایران می ده که دولت سوید هم طرفدار جمهوری اسلامی یا مثل آنها است»
آیا در سوئد سرمایه داری حاکم نیست؟ وایا سوئد حامی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی نبوده و نیست؟ آیا باید به مردم دروغ گفت تا به یک حزب مدرن سیاسی و« لیدر» تبدیل شد. افشای ماهیت واقعی پلیس در جامعه سرمایه داری ونقش مشابهش در سراسر جامعه طبقاتی دیگر وظیفه این «لیدر کمونیست» نیست ودیگران را به این خاطر شماتت میکند. انگار ما بودیم که پلیس را به خشونت واداشتیم و این ماهیت ووظیفه پلیس نبوده است. این حرفها را باید در مجموعه آثار حمید ثبت کرد تا آیندگان بدانند تلاش «مدرنیسم » تا کجا ها به لاپوشانی واقعیت اصرار دارد. مدرنیسم حمید ذوق زدگی روستایی در قبال چراغانی شهر است وگرنه با کمترین حشر ونشر با فرودستان و کارگران این جوامع متوجه نقش پلیس وبوروکراسی این جوامع میشد .
در آخر بد نیست که به سخنان خانم شیرین شمس از اعضاء حکاکا، در یکی از همان جلسات هم اشاره ای کنم «اگر ما، حزب کمونیست کمونیست کارگری نبود، این همه خبر ها تو رسانه ها نمی رفت و….. بقیه چپ ها مبارزه ایددولوژیک راه انداختند و اخر ش هم تصویری که از خودشان دادند
تصویر لشگر شکست خورده زیر دست و پای پلیس بود.»
خانم شیرین شمس که به نظر حمید تقوائی قرار است به مینا احدی استکهلم ارتقاء یابد اگر تجربه بیشتری داشت حتما از تمسخر فعالین شهر استفاده نمی کرد وطبق روال معمول حککا به مصادره حرکت اکتفا می کرد، زیرا به شنیدن روایات به سبک حککا همه عادت کرده اند و دیگرحتی نمی خندند وبیشتر برای آنها ودنیای هپروتی شان ویال وکوپالی که بخود آویزان میکنند تاسف میخورند.
مهرنوش شفیعی ۱۳ اکتبر ۲۰۱۹ استکهلم