سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
متن سخنرانی سالار حسامی در بزرگداشت حماسه سیاهکل
تاثیر حماسه سیاهکل برمبارزات دموکراتیک و آزادیخواهانه توده های مردم ایران
به هزاران جان شیفته ی به خون خفته سلام،به جانهای یاغی دربند،به خاطره ی آن گوزن های عاشق که رزمیدند،آفریدند و در سینه ی خلق های تحت ستم استثمار جاودانه شدند. من هم به نوبه خود به همه شما خوش آمد میگویم .
قبل از اینکه به موضوع اصلی برنامه بپردازم و متنی رو که درباره تاثیر حماسه سیاهکل برمبارزات دموکراتیک و آزادیخواهانه توده های مردم ایران را برایتان بخوانم جا دارد که از این تریبون همدردی خودم را با خانواده های زندانیان سیاسی که خون پاکشان را رژیم قرون وسطایی جمهوری اسلامی ، جمهوری اعدام و شکنجه طی دو روزه گذشته ، بر خاک ریخت. اعلام کنم . و چند بیتی از غزل بند ، رفیق فدایی سعید سلطانپور را به یاد تمامی رزمندگان و زندانیان مقاوم تقدیم کنم:
تا که در بند یکی بندم هست
با تو ای سوخته پیوندم هست
نبرم راز، مگر با خورشید
تا به خون ریشه سوگندم هست
یاد تمامی مبارزین راه آزادی و برابری گرامی باد و امیدوارام که روزی این جنایتکاران حاکم بر کشورمان با دستهای پر توان خلق به سزای اعمالشون برسند .
تاکنون درباره اهمیت تاریخی و نقاط ضعف و قوت مبارزه ای که رفقای ما در این روز آغاز نمودند ، به دفعات و از زوایای مختلف سخن بمیان آمده است . اما موضعی که کمتر به آن پرداخته شده تاثیر حماسه سیاهکل و جنبش مسلحانه سازمان چریکهای فدائی خلق ایران برمبارزات دموکراتیک و آزادیخواهانه توده های مردم ایران است . به همین دلیل من در این خصوص متنی را اماده کردم که برایتان می خوانم . البته مسئولین مراسم به خاطر ذیق وقت برای این گفتار ده دوازده دقیقه بیشتر وقت تعیین نکردن .برای حضار محترم روشن است که گفتار درباره تاثیر مبارزه مسلحانه چریکها در مبارزات دموکراتیک توده های مردم به زمانی بسیار بیشتر از این نیازمند بوده امیدوارم این بررسی مختصر ما دراین مراسم آغازی باشد برای برگزاری سمیناری وسیع تر و عمیق تر موضوع.
بخوبی میدانیم که برخی مواقع حوادث و روند های اجتماعی بقدری پیچیده میشوند که فهم و درک آنها بدون تکیه به فاکت های مشخص مشکل میشود.رابطه مبارزات دموکراتیک و آزادیخواهانه با مبارزه مسلحانه هم از همین مقوله است .برخی ها که مقوله های اجتماعی و سیاسی را از زاویه مکانیکی و نه دیالکتیکی و علمی میسنجند. هرگزقادر به درک محتوای اجتماعی اقدامات مسلحانه در مقطع تاریخی دهه 40 و50 نمیشوند. بدون درک شرایط مشخص تاریخی که مبارزه مسلحانه در آن در دستور جوانان پیشرو و کمونیست کشور ما قرار گرفت، نمیشود تاثیر ژرف آن را بر محتوای اجتماعی تحولات آزادیخواهانه و برابری طلبانه توده های مردم بدرستی درک کرد آنگاه تاثیرات بارز و دگرگون کننده آنرا در زمینه مبارزه علیه ستم و استبداد و زور و سرکوب و به عبارت دیگر مطالبات دموکراتیک و آزادیخواهانه توده های مردم مشاهده کرد و در ترازوی سنجش قرارداد. باتوجه به فرصت بسیار محدود من سعی میکنم به این نکته اشاره بکنم و کنکاش در زوایای تاریخی و تحلیلی آن را به حضار وامیگذارم. قبل ازمن رفیق فرخ درباره تاثیر حماسه سیاهکل و مبارزه مسلحانه برهنروادبیات صحبت کرد.
براستی محبوبیت سرود های سازمان اشعار و ادبیات و هنرورزی که درحول وحوش این مقطع تاریخی خلق شده اند را میدانیم که هنوز هم درجنش های اجتماعی کارگران ، زنان و جوانان در مراسم های مختلف به کاربرده میشود. من مثالی میاورم .سروده معروف سراومد زمستون را همه شنیده ایم(گرچه بی شرمانه جانیان دیروز و اصلاح طلبان امروز،همچون هزار دستاورد دیگر قیام 57 این ترانه را به سرقت برده اند و از تریبون هایشان پخش می کنند) ، ازگیرائی پرمحتوائی و تازگی و محبوبیت آن باخبریم. بازشناخت تاثیرات این ترانه سرود بخوبی نشان میدهد که محتوای فکری آن با مرحله خاصی از جنبش انقلابی ایران برای آزادی و سوسیالیسم و مطالبات عمیقا دموکراتیک جامعه انطباق عمیق دارد. همین انطباق با مرحله معین تاریخی به محبوبیت سریع و وسیع آن انجامید . اگر با همین قیاس محبوبیت سازمان چریکهای فدائی خلق ایران را در مقطع قیام مقایسه بکنیم و در صفبندی های جامعه ببینیم آنگاه پی خواهیم برد که مبارزه مسلحانه چه تاثیر شگرفی بر اقشار روشنفکر ازادیخواه و برابری طلب جامعه و از آن طریق عملا بربخش مهمی ازمبارزات و مطالبات آزادیخواهانه و سوسیالیستی توده ها دربرابر سیل عظیم عقب ماندگی و ارتجاع که از سوی طبقات دارا و امپریالیستها حمایت میشدند ، داشته و عملا بخش پیشرو جامعه را با ایده های آزادیخواهانه و دموکراتیک در برابر هم قدرت استبدادی مستقر و هم اپوزیسیون ارتجاعی و مذهبی آن، نمایندگی میکرد. اینکه چرا سرانجام ارتجاع مذهبی برمقدرات ما حاکم شد بحث دیگری است .و مربوط به توازن قوا.
روشن است که برای برسی این نتیجه گیری نیاز به تشریح چالشهای جامعه درفاصله دهه 40 و50 است که متاسفانه فرصت اجازه بررسی آن را نمیدهد ومن فقط به فرازهائی از آن اشاره میکنم.
1-پیآمدهای انقلاب سفید بهمن 41 تا حزب فراگیر رستاخیز 1355 یعنی 14 سال-
جامعه از نظر سیاسی به مقطع قبل ازانقلاب مشروطه حتی به مقطع جنبش تنباکو رانده شده بود .درمقطع حماسه سیاهکل وآغازمبارزه مسلحانه آنچنان جو رعب و وحشت و استبداد و خفقان برجامعه حاکم شده بود که هرگونه امکان فعالیت سیاسی و فرهنگی مستقل از طرف دولت و دربار به سختی سرکوب میشد . حتی خواندن رمان هائی که احتمال داده میشد دارای محتوای اجتماعی و سیاسی بوده و به رشد آگاهی خواننده نسبت به دموکراسی و آزادی کمک میکند به زندان و شکنجه منجر میگردید. بی عملی و یاس و نا امیدی برهمه احزاب مجامع و حتی محافل حکم میراند توگوئی زیستن در زیر مهمیز استبداد چاره ناپذیر شده بود و چنان جوی ایجاد شده بود که اساسا قدرقدرتی شاه و دستگاه سرکوب او ابدی مینمود.
مبارزه برای آزادی و دموکراسی میباید بر این جو فائق میامد و قدرقدرتی و شکست ناپذیری دستگاه استبداد را درذهن توده ها و عناصر پیشرو درهم میشکست.یعنی یخ های زمستان را میشکست تا گل بهاران ازادی شکوفاشوند.
2-عامل خارجی یعنی جنگ سرد و فشار به اتحاد شوروی .
دراین رابطه استراتژی غرب درمقابل مهار جنبش های انقلابی و چپ به سیاست کمک به قلع و قمع نیروهای چپ و تشویق مذهبیون بنیانگرا از پاکستان و افغانستان گرفته تا فلسطین و اسراییل و ایران سیاست کاربردی آنها در خاورمیانه بود.
2-ازلحاظ اقتصادی البته در زیر بزرگترین معامله تاریخ کسینجر-طوفانیان بمبلغ 11 بیلیون/ میلیارد دلار و 92 هزار مستشار آمریکائی با حق کاپیتولاسیون/ مصونیت قضایی برای ژاندارمی خلیج فارس تضاد در طبقات حاکمه را هم حاد کرده بود این عامل باعث جریحه دار شدن ناسیونالیزم لایه مرفه شهری هم شده بود که زیر سیطره بورژوازی کمپرادور/ وابسته احساس حقارت می کرد. اما درمخالفت با دربار ضد چپ بود و خود را به اپوزیسیون مذهبی میچسباند و عامل تقویت آن بود که بعد ها دیدیم که چگونه زیربال و پرخمینی را دردولت موقت وشورای انقلاب گرفتند.
3- ازسوی دیگرفساد بانکهای استقراضی، فروپاشی کشاورزی، نبود مراکز کارآموزی برای رعیتها و خوش نشینان- خیل رعیتهای خرافی را به حاشیه شهرهای بزرگ کشاند. بخش مهمی از کارخانه ها و مراکز کارگری انباشته از روستائیان تازه به شهر آمده با افکار و عقاید روستائی بودند در فاصله زمانی تظاهرات دی 39 تا انقلاب سفید بهمن 41، و پس از اجرای مراحل چند گانه اصلاحات ارضی ،این خیل خرافی میلیونی زمینه مناسب سیل تخریب و رجعت به گذشته های دور در جامعه ما بودند. که درمقابل خواست ها و مطالبات دموکراتیک سازمان چریکهای فدائی خلق ایران نظیر آزادیخوای دموکراتیک برابری زنان، ازادی بیان اندیشه و تشکل رفع ستم ملی و …به مقاومت و مقابله سازماندهی میشدند.
واقعه 15 خرداد 42 در واقع امر نقش مذهب بعنوان عامل ذهنی را که هنوز عامل عینی آن مهیا نشده برجسته میکند که بطرز خونینی سرکوب شد. ولی در فاصله زمانی بهمن 41 تا بهمن 57 عامل عینی یعنی سیل خرافی رعیتهای حاشیه شهرها قوام یافته و سرانجام با سرمایه گذاری کشورهای غربی و سیل تبلیغات به نفع استقرار حکومت مذهبی با همان عامل ذهنی خرداد 42 تلفیق شده؛ و با کمک بی دریغ امپریالیستها توازن قوا را برهم زد. و انقلابی که جرقه های آن درحماسه سیاهکل زده شده بود و برای تحقق اش جان ها فدا شده بود در واقع امر در جهت تکوین تاریخ و در خدمت استقرار آزادی و سوسیالیسم و تغییر شرایط زندگی طبقات و اقشار زحمتکش جامعه بود و بر مبارزات آن ها تاثیر میگذاشت و از آنها تاثیر میپذیرفت. درچنین فضا وتوازن قوائی مبارزات دموکراتیک و برابری طلبانه را نمایندگی میکرد و توده های عظیمی راکه خواهان تحقق خواست ها و مطالبات دموکراتیک و عدالت خواهانه خود بودند را نمایندگی مینمود.
تاکیدا باز یادآورشوم که نیروهای عظیم ارتجاع وامپریالیسم برزمینه عقب ماندگی جامعه دست دردست هم داده بودند و دربرابر جناح چپ جنبش که بهترین و مجرب ترین کادرهایش را ازدست داده بود، صف آرائی کرده بودند. درفاصله چند سال تا به قیام هزاران مسجد بهزینه دولت ساخته شدند. افزایش آمار تکایا، حسینه ها، مساجد، نشریات دینی، دهه های 40 تا 57 با سرکوب خونین نیروهای مترقی سکولار درراس آنها سازمان چریکهای فدائی خلق همراه بود. شاه نه تنها به افزایش شدید شمار مسجد و تکایا ادامه داد بلکه با خیلی از روحانیون مخالف خود نیز نظیر دعوت از آیت الله حسین قمی آشتی نمود. مذهبیون توانستند تشکیلات درست کنند. مدارس متعدد برپا دارند. کادرسازی کنند. هیات های متعدد راه اندازی کنند. درحالیکه بدترین نوع خشونت سیاسی و سرکوب سیاست همیشگی وی درقبال نیروهای چپ وسکولار بویژه قلع و قمع نیروهای سازمان چریکهای فدائی خلق بود.
حتی دروغگوئی رهبر .شعارهای اولیه او بر ضد سرمایه داری و قول دروغین او مبنی برطرفداری از آزادیها هرچند ازمنظر ارتجاعی و رجعت به گذشته بود که اساسا با موضع ونقدچپ آینده نگر قیاس مع الفارق بود. بیشتر تحت تاثیر نقش مبارزات سازمان چریکها و نقش آن دربیداری و آگاهی مردم نسبت به کسب حقوق و آزادیهای سیاسی و مبارزه با ستم واستثمار بود که برآن بود تا با مصادره به مطلوب این خواست ها وشعارها این تاثیرات را خنثی کند.
وقتی شاه با 72 چمدان اوراق بهادار و جواهر و خانواده 62 نفری فرار را بر قرار ترجیح داد ادامه دیکتاتوری فردی ممکن نبود؛ برعکس نظر هر دیکتاتور، دیکتاتوری ابدی و شکت ناپذیر نیست. این چیزی بود که درحماسه سیاهکل زنگ آن برای بیداری توده ها به صدادرآمد. دیکتاتور فردی مادام العمرشاه به ته خط رسید. بدین ترتیب شعار سرنگونی سلطنت فداییان شعار کل انقلاب شد و تاریخ صحت مواضع آنها را بروشنی روز نشان داد. سرود سراومد زمستون تلاقی یک ترانه با یک لحظه تاریخی یک کشور که درحماسه سیاهکل و8شت سال مبارزه خونین وبی وقفه برای نابودی ستم و استثمار و زور و سرکوب ریشه داشت، دلیل اصلی محبوبیت آن بود که نوید پیروزی را همراه داشت. شعر آن تصویرگر فرار زمستون اختناق و آمدن بهار آزادی بود. محتوای اجتماعی آن خواست و مطالبات آزادیخواهانه و دمکراتیک عمیقی بود که ازانقلاب مشروطیت بدینسو در پشت سد استبداد و خفقان تلنبار شده بود و بتوسط سلاح چریکهای فدائی خلق سقف بشکافت و به تندری تبدیل شد. معهذا تاریخ بازیهای خودش را دارد هنوز بدترین نوع استبداد و خودکامکی برمقدرات ما حاکم است وتارسیدن به آزادی و سوسیالیسم که هدف بنیانگزاران سازمان بود راه درازی درپیش داریم واکنون همان شعارها و مطالبات … و آموزش لازم ازتجربه های حماسه آفرینان سیاهکل و مبارزات رفقای ما همچون شبهی در اسمان تیره ایران جولان میدهند و تا زمانی که آنها متحقق نشده اند هیچ قدرتی را یارای آن نیست که آن اهداف را که این انسانهای پاک جان شیفته خود را درگرو تحقق آنها گذاشتند از ذهنیت تاریخی توده های عظیم مردم ایران بزداید یادشان گرامی باد