سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
سیاه و سفید نباشیم
مزدک بختیاری
سیاه و سفید نباشیم
مزدک بختیاری
روزی از جلوی یک کتاب فروشی در حال گذر بودم که بخشی از کتاب هایش را در جلوی مغازه اش چیده بود . چندتا از کتاب ها نظرم را جلب کرد و شروع به نگاه کردن به کتاب ها کردم . در همین حین پیرمرد کتاب فروش که در داخل مغازه بی خیال از کتابهایی که بیرون مغازه گذاشته بود و در حال نوشیدن چای و خواندن کتابی بود ، تعجبم را برانگیخت . دقایقی را به کنجکاوی گذراندم . بعد از آن داخل مغازه شدم و پس از خوش و بش از فروشنده پرسیدم : نمی ترسی کتاب هایت را بدزدند ؟ پیرمرد تبسمی کرد و جواب داد : کسی که کتاب می خواند مطمئنا دزدی نمی کند و کسی که کتاب نمی خواند برای چی باید آن را بدزدد ؟
این روزهای در تبعید دائما به این فکر می کنم که اگر حاکمان رژیم ایران کمی کتاب و تاریخ خوانده بودند ، هیچگاه به دنبال دزدی و غارت و بازداشت و شکنجه و اعدام دگراندیشان نبودند . من زمانی مجبور به فرار از کشورم شدم که ابراهیم رئیسی شد رییس قوه قضاییه و ماموران امنیتی به خانه ما هجوم آوردند . همان شخص امروز رییس جمهور ایران شده است . کسی که 6 کلاس سواد آکادمیک دارد.لازم به ذکر است همین فرد در سال 1988 بیش از 10 هزار نفر را به جرم دگراندیشی اعدام کرد .
خواننده محترمی ، بخشی از مقاله من را نقد کرده که فعالان سیاسی باید در مملکتشان بمانند و مبارزه کنند همانطور که نیاکان ما برای کشورشان مبارزه کردند .
تصمیم گرفتم بخشی از مبارزات داخل و خارج فعالان سیاسی و مدنی هموطنم را به اشتراک بگذارم تا شاید بشود از زوایای دیگر نیز به این بخش نگاه شود .
مادری را تجسم کنید که بعد از 22 سال عکس فرزند دانشجوی معترضش را در دست دارد و مصرانه خواهان جواب گویی رژیم است که فرزندش کجاست ؟ بعد از 22 سال آیا فرزندش زنده است ؟ آیا پسرش به قتل رسیده ؟ حداقل مزارش را جهت سوگواری به او نشان دهند . ( سعید زینالی را سرچ کنید )
خانواده ای را مجسم کنید که با ماشین نیروهای پلیس 3 بار از رویش رد شدند تا مطمئن شوند کشته شده است . ( شهرام فرج زاده را سرچ کنید ) .
این در حالی است که در سال 2019 علاوه بر اینکه ماموران امنیتی و لباس شخصی به مدت 2 روز 1500 نفر را در تظاهرات به گرانی بنزین در خیابان ها کشتند ، با سلاح سنگین جنگی صدها نفر را به رگبار بستند . ( نیزارهای ماهشهر را سرچ کنید .)
اینها نمونه هایی از هزاران مثالی است که در سالهای اخیر در ایران اتفاق افتاده است . همین امروز که در حال نوشتن این مقاله هستم ، رژیم جمهوری اسلامی قصد ربودن یک روزنامه نگار پناهنده به امریکا را داشت که با هشیاری FBI ناکام ماند . ( مسیح علیتژاد را سرچ کنید ) . در سال قبل یک پناهنده در فرانسه را ربود و در ایران اعدام کرد . (روح اله زم را سرچ کنید )
اشتباه نمی کنید . اینها بخش هایی از فیلم های هالیوود نیست . واقعیاتی است که در گوشه ای از همین کره خاکی و در قرن 21 در حال اتفاق هست . دقیقا مثل زمانی که گروه داعش با ساختن کلیپ هایی در سطح فیلم های هالیوودی از کشتار و شکنجه انسانها فیلم می ساخت و منتشر می کرد .
ولی بدلیل اینکه این اتفاق ها در خاورمیانه می افتد ، شاهد موضع گیری درستی از جوامع غربی و سازمان های بین المللی نمی باشیم . گاها شاهد سازگاری آنها با حکومت های دیکتاتوری نیز هستیم . به عنوان مثال در سفری که خانم آن لیند به ایران داشت با توجه به مبارزاتی که برعلیه حجاب در ایران در حال انجام است ، روسری بر سرش گذاشت .
ما انسانها در انتخاب پدر و مادر و محل تولدمان هیچ حق انتخابی نداشته ایم. ولی می توانیم در این کره خاکی نسبت به اتفاقات پیرامون خود بی تفاوت نباشیم و برای امن کردن و سالم تر سازی این جهان تلاش کنیم .
درد من تنهایی نیست ، بلکه مرگ مردمانی است که گدایی را قناعت ، بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خدا می دانند . ( گاندی )
دگراندیشانی امثال من ، این کره خاکی را به شکل کشتی ای می بینیم که اگر کسی در بخشی از این کشتی سوراخی ایجاد کند ، کل کشتی و همه آدم های آن غرق می شوند .
من نیز به شخصه حس ناسیونالیستی را در خود پرورش داده ام .همین حس ناسیونالیستی موجب انگیزه در ادامه مبارزات من شد . ولی به مرور زمان زاویه نگرشم به این حس تغییر پیدا کرد . وقتی که جنگ به کشورهایی مثل عراق ، سوریه ، یمن ، افغانستان و … کشیده شد . زنان و کودکانی را می دیدیم که برای زیاده خواهی فردی یا افرادی به خاک و خون کشیده می شوند . آیا می شود درباره مرزها با این کودکان صحبت کرد ؟
خواننده عزیز ، من با شما هم عقیده هستم ولی کمی نگرشم با شما فرق دارد. این دغدغه در مورد تفاوت فرهنگ وهضم نشدن افراد در جامعه قابل درک است . ولی اگر در جعبه مداد رنگی ، فقط رنگ سیاه و سفید باشد ( استعاره از فقط خوب یا فقط بد ) آیا نقاشی شما رنگی به خود می گیرد ؟ به نظر من تفاوت فرهنگ ها و تفکرانسانها همان رنگ های جعبه مداد رنگی است که به نقاشی رنگ و لعاب دیگری می دهد .
MAZDAK BAKHTIARI