اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

درباره سرمایه مالی و امپریالیسم

 “سرمایه مالی” دو معنا دارد : 1- معنای معمول آن که عبارتست از منابع پولی تأمین کننده پول لازم برای فعالیت های سرمایه دارانه در حوزه های صنایع، معادن، ساختمان، کشاورزی، بازرگانی، خدمات اقتصادی، و نیز برای فعالیت های اقتصادی خرده بورژوایی و همچنین خرید وسایل شخصی  مانند خانه توسط افراد. این منابع مالی معمولاً عبارتند از بازار سهام و بانک های خصوصی و دولتی که چنین پولهایی را بطرق مختلف فراهم میکنند. 2- معنای ویژه تاریخی درارتباط با مفهوم “امپریالیسم” سرمایه دارانه که رودولف هیلفردینگ – یک تئوریسین”کمونیست” اتریشی- برای نخستین بار آنرا در اوایل سده بیستم ارائه داده است. سرمایه مالی دراین معنا-بنقل بمعنا  از لنین- حاصل ترکیب سرمایه بانکی با سرمایه صنعتی هست ، یعنی درهم آمیختن سرمایه های بانک های بزرگ با سرمایه های اتحادیه های انحصاری صاحبان کارخانه ها.

“امپریالیسم” نیز توسط لنین در کتابش بنام “امپریالیسم بعنوان بالاترین مرحله سرمایه داری”  در سال 1916بررسی و تعریف شده است. بنظر من این بررسی و تعریف- با وجود برخی کاستی ها و اشکالاتی که دارد- جامع ترین و صحیح ترین بررسی و تعریفی است که راجع به این مقوله در آن زمانها صورت گرفته و داده شده است. برطبق این تعریف، امپریالیسم، امپریالیسم سرمایه داری بطوراختصار سرمایه داری انحصاری است که در میانه دهه 1870 درنتیجه انباشت و تمرکز سرمایه در کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده پدیدارگشته است و بر مرحله ای از سرمایه داری دلالت مینماید که در آن سرمایه انحصاری ( در شکل ” اتحادیه های سرمایه دارانه انحصاری، کارتل ها سندیکاها و تراست ها”) در پیوند با سرمایه مالی- بمفهوم دوم- بجای سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد بر جامعه تسلط پیدا میکند. سرمایه امپریالیستی همچنین تسلط جهانی سرمایه را گسترش میدهد، تسلط  اقتصادی و سیاسی خود را از طریق توسعه و تشدید استعمار و نیمه استعمار در دنیا بسط میدهد. و در این ضمن صدور سرمایه توسط استعمارگران به کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره اهمیت بسیار بیشتری نسبت به زمانهای قبل از آن پیدا میکند.

اما ، در دوران پسا استعمار کنونی، سرمایه مالی یعنی دومین جزء از دو جزء تشکیل دهنده امپریالیسم( سرمایه انحصاری و سرمایه مالی) وزنه خود را عمدتاً ازدست داده است. ولی جزء نخست( انباشت و تمرکز سرمایه) وزنه بیشتری پیداکرده و انحصار و سرمایه انحصاری  بیشتر و بیشتر گسترش و تشدید یافته است. امروزه قدرت بانکها بیشتر از همه نه از درآمیختگی اشان با موسسات تولیدی بلکه از فعالیتهای معین دیگرشان که انجام میدهند مانند نقشی که در بازارهای ارز و ارز خارجی یا اعطاء وام به همگان دارند ناشی میگردد. بسیاری از کنسرن های چند ملیتی فعالیتهای مختلف تولیدی، تجاری و بانکی را در خود ادغام کرده اند. در دنیای سرمایه داری کنونی و در مقیاس جهانی سالیانه حجم ارزشی صادرات و واردات  معمولاً بسیار بزرگتر از مقدار ارزشی  سرمایه گذاری های مستقیم خارجی است ؛  و غارت کشورهای سرمایه داری بیشتر یا کمتر عقب مانده کنونی توسط امپریالیستها بطورکلی شدیداً تقلیل یافته و سلطه جویی امپریالیسم بطورقابل ملاحظه ای کاستی گرفته و به برتری جویی تبدیل شده است.  امروزه امپریالیسم را باید یا میتوان اینگونه تعریف نمود : کلیت سرمایه های انحصاری که  بعنوان سرمایه بیشتر یا کمتر  در سطح جهانی عمل میکنند و در این سطح  بیشتر یا کمتر دارای برتری اقتصادی و سیاسی هستند امپریالیسم را تشکیل میدهد.

امروزه مقوله امپریالیسم معمولاً در قلمروی اقتصادی بر موجودیت و عملکرد شرکت های بزرگ تولیدی و تجاری انحصاری و بانک های بزرگ انحصاری که در سطوح بین المللی و در مقیاس جهانی عمل کرده و برتری دارند دلالت مینماید ، و در قلمروی سیاسی( و بنابراین همچنین نظامی) بیانگر عملکرد برتری جویانه  حکومت های متبوع این شرکتها و بانک ها در این سطوح و مقیاس میباشد.

همچنین باید توجه نمود که هرچند پایه اقتصادی امپریالیسم را تکامل سرمایه داری انحصاری تشکیل میدهد اما امروزه این تکامل تنها علت کارکرد امپریالیستی و میزان این کارکرد نیست؛ بلکه فاکتورهای معین دیگری شامل کل قدرت اقتصادی یعنی کل ” تولید ناخالص داخلی” و توانایی نظامی و امکاناً ویژه گی های تاریخی مربوط کشور مربوطه نیز در کیفیت و کمیت برتری و هژمونی بین المللی و جهانی امپریالیسم آن کشور نقش ایفاء مینماید. حکومت های چین و روسیه کنونی- که امپریالیست بوده یادرحال امپریالیست شدن هستند- دو نمونه و مثال برجسته در این زمینه محسوب میشوند؛ امپریالیسم آمریکا چنین نمونه دیگری بحساب میاید.

امروزه کشورهای ایالات متحده، انگلستان، ژاپن ، آلمان، فرانسه، ایتالیا، کانادا، و نیز تاحدودی چین و روسیه دربردارنده امپریالیسم و لذا اصطلاحاً کشورهای امپریالیستی نیز نامیده میشوند. کشورهای بسیارپیشرفته ای از قبیل سوئد و سوئیس دارای امپریالیسم با ابعاد کوچک بوده و با چنین ابعادی امپریالیستی بشمار میروند. . توسعه طلبی بین االمللی رژیم جمهوری اسلامی ایران ناشی از جنبه اسلامی وجود آن است و بنابراین امپریالیستی به مفهوم معین موردنظر بحساب نمیاید و غیره و غیره.

واضح است که، در میان همه  سرمایه داران، کنسرن های انحصاری بزرگ و بانک های بزرگ در حکومت های متبوع خود بیشترین نفوذ را دارند. بطورکلی حکومت ها یا دولت ها ی جوامع سرمایه داری اساساً نماینده و مدافع نظام اجتماعی کاپیتالیستی حاکم و بدین طریق نماینده و مدافع کل طبقه اجتماعی بورژوازی میباشند. اما گروههای مختلف سرمایه داران خصوصی معمولاً متناسب با قدرت اقتصادی خود ازسوی حکومت حمایت میشوند یعنی بالاترین قشر آنها شامل مالکان عمده کنسرنها و شرکتها و بانکهای بزرگ انحصاری بیشترین نفوذ را در حکومت داشته و بیشتر از همه در تصمیم گیری هایش تأثیر میگذارند و غیره. اگرچه حاکمیت دموکراسی بورژوایی  روابط قدرت در میان گروههای مختلف بورژوازی را بنفع گروههای کوچکتر تعدیل مینماید اما در این موارد نیز بالاترین قشر سرمایه داران بطورنسبی دارای بیشترین نفوذ و تأثیرگذارترین قشر در تصمیم گیری های حکومت میباشد.

بنظر من، امروزه، ازنقطه نظر طبقه کارگر در کشورهای کمتر یا بیشتر عقب مانده یا “درحال توسعه” ، تبعیت یا توافق بورژوازی این کشورها با  خواست ها و فعالیتهای دولتها و سرمایه داران امپریالیست درصورتیکه این پیروی یا توافق به انتقال دستاوردهای بالنسبه مترقی  اجتماعی و اقتصادی از کشورهای پیشرفته – مانند تکامل اقتصادی یا دموکراسی بورژوایی یا بیمه های اجتماعی برای همه مردم- به کشورهای عقب مانده منتهی گردد و تا آنجا که چنین انتقالی را دربرداشته باشد، زیانبخش و ناخواستنی محسوب نمیشود؛ و تا آنجا که موجب بدبختی و فجایع اجتماعی و مهمتر از همه عدم  پیشرفت و تکامل اقتصادی در این کشورها میگردد ، مضر و زیان آور بحساب میاید ، زیرا این یک از ایجاد امکان پایه ای اقتصادی و اجتماعی مورنیاز جهت بهره مندی مردم از رفاه و دموکراسی بیشتر درچارچوب نظام سرمایه داری موجود و نیز فراهم شدن پیش شرط های مادی و اجتماعی ضروری جهت گذار به سوسیالیسم ممانعت مینماید و یا آن را به تعویق می اندازد.

حمید پویا

                                                                                       31 اوت 2019

1- این نوشته ترجمه به فارسی مقاله ای با همین عنوان و با تاریخ 31 اوت 2019 و بزبان انگلیسی میباشد که من آن را سابقاً نوشته ام  و اکنون خودم آن را به فارسی برگردانده ام و در ضمن این کار اصلاحات خیلی مختصری هم در آن وارد کرده ام.   حمید پویا  10 مارس 2019

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.