اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

“روانت را زرد بشناس! “

ستاره سرخ

از پنج عنوان کتاب پرفروش ایران، چهار مورد در زمینه ی روانشناسی موفقیت اند! همین یک سطر خبر باید کافی باشد تا عمق فاجعه را درک کنیم. روانشناسی مثبت گرا، شبه علمی من درآوردی است که هرچند در دهه های قبل نیز وجود داشت، اما به طور رسمی در سال 2000 و در آمریکا پایه گذاری شد. جهان سرمایه داری که همیشه به دنبال فروش رویا و سراب به انسان ها بوده خیلی زود از این علمِ خود خوانده دفاع تمام قد و حمایت همه جانبه اش را اعلام کرد.

اما بررسی کنیم روانشناسی موفقیت یا همان روانشناسی زرد چیست و ما چرا با آن مخالفیم؟

روانشناسی مثبت گرا میگوید ما مسئول همه ی اتفاقاتیم. همه چیز را به گردن خودِ شخص می اندازد، گویی فرد در خلاء زندگی میکند و هیچ عاملی جز خودش در تمام اتفاقاتی که رخ میدهد نقشی ندارد. موفق شدن یا نشدن هر کس
صرفا به تلاشش بستگی دارد. البته ذکر این نکته هم الزامیست که موفقیت افراد در روانشناسی زرد دقیقا با همان متر و معیار سرمایه داری سنجیده میشود؛ یعنی هر کس پولدارتر است موفق تر است! و این موفقیت قطعا حاصل تلاش شبانه روزی و پشتکار آن فرد است نه هیچ عامل تاثیرگذار دیگری! مثلا بیل گیتس و ایلان ماسک موفق اند(بخوانید پولدارند)چون هر روز صبح ساعت مشخصی از خواب بیدار شده اند، برای روزشان برنامه ریزی کرده اند، تنفسشان را کنترل کرده اند ، به آرزوها و خواسته هایشان فکر کرده اند، با افراد موفق تر(مجددا بخوانید پولدارتر)از خودشان نشست و برخاست داشته اند، افراد منفی نگر را از زندگیشان حذف کرده اند، اخبار را دنبال نکرده و به جایش روی هدفشان متمرکز شده اند و خلاصه خیلی کارهای شاق کرده اند تا به این جا رسیده اند!

اما روانشناسی زرد هیچوقت نمیگوید چرا خیلی های دیگر که جمعیت شان صدها و هزاران برابرِ اندک نمونه های به اصطلاح موفق است به هیچ جا نرسیده اند؟! اکثر کتابهای موفقیت از جمله “باشگاه پنج صبحی ها” ادعا می کنند تمام افراد موفق حداکثر ساعت 5 صبح از خواب بیدار میشوند و سحرخیزی، همانا رستگاریست! اما سوال مهم اینجاست چرا کارگرانی که همان ساعت یا حتی زودتر بیدار میشوند هیچگاه به آن موفقیت عظیم و رویایی که در این کتابها وعده داده شده نمیرسند؟! زباله گردها، بی خانمان ها، نگهبانان شب، کارگران شهرداری، رانندگان شب رو، نظافتچی ها، کارگران شیفت شب و بسیاری دیگر از افراد همان ساعت بیدارند اما برخلاف چرندیات این کتابها هیچ خیری از زندگی نمیبینند.

روانشناسی زرد اگر در سالهای ابتدایی حیاتش به مسائل جزئی و اندکی ختم میشد حالا به لطف تبلیغات عظیم و جهانی سرمایه داری پر و بال بسیاری پیدا کرده و روز به روز بر شاخ و برگهای این علمِ انسان دوست افزوده میشود! اگر دستور پخت روانشناسی موفقیت را میخواهید باید موارد مختلفی را ترکیب کنید؛ از باورهای مذهبی گرفته تا نوع خاصی از پوشش، از فرمولهای عجیب و غریب برای زندگی تا قوانین شگفت انگیزی چون جذب، کائنات، کارما و دارما! از شنیدن نوعی خاص از موسیقی تا دنبال کردن قشری خاص از انسانها، از الگو گرفتن از پولدارها تا خط زدن کسانی که با این علم دشمنی دارند! خلاصه برای پول دار شدن باید مسیر سختی را در پیش بگیرید اما هیچگاه فراموش نکنید همه چیز به خود شما بستگی دارد! هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند شما را به موفقیت(پول)برساند جز خودتان! این همان مهمترین درس روانشناسی زرد است. اما این بسیار شبیه به همان حرفی است که دین میزند دین هم ما را پاس میدهد به آسمانها؛ به خدا و جهانی ماورای آنچه هست. روانشناسی زرد میگوید تو تنها عامل تاثیر گذاری و دین میگوید خدا تنها عامل اثربخش است! این وسط هر دو میخواهند ما از یک چیز غافل بمانیم. یک عامل مهم: دولت! رژیم حاکم و خلاصه آنهایی که مسئولیت دارند. یک سوال ساده از کاسبانِ روان(روانشناسان زرد) و کاسبانِ دین (عالمان علوم دینی)می پرسیم:

این وسط نقش صاحبان منصب چیست؟ اگر من یا خدا تنها مسئول رسیدن یا نرسیدن به خواسته هایم هستیم پس فلانی رئیس جمهور شده که چه کند؟ نمایندگان مجلس دقیقا به چه کاری مشغولند؟ استاندار، شهردار، فرماندار، نمایندگان شوراها، مدیران بلند پایه و مقامات دیگر چرا حقوق میگیرند؟ مگر نه اینکه کار آنها باید کمک به پیشرفت جامعه و خوشبختی مردم باشد؟ اگر آنها هیچ کاره اند و همه چیز را شخص من یا شخص شخیص خدا تعیین میکند بهتر نیست برویم و در غار زندگی کنیم؟ به دور از تمدن و هر انسانی؟

این مهمترین دلیل خطرناک بودن روانشناسی زرد است. یکی از مضرترین دست آویزهای سرمایه داری که این روزها بدجور گریبان جهان و از جمله ایران را گرفته. “وین دایر” یکی از به اصطلاح بزرگان روانشناسی زرد که بعنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد معنوی جهان هم معرفی شده در نقل قولی معروف میگوید:

دنیا مانند پژواک اعمال و خواسته های ماست. اگر به جهان بگویی: “سهم مرا بده” دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: “سهم مرا بده” اما اگر به دنیا بگویی: “چه خدمتی برایتان انجام دهم؟” دنیا هم به تو خواهد گفت: “چه خدمتی برایتان انجام دهم؟

اما یک سوال از وین دایر و طرفدارانش: ما کارگران که سالهاست به اربابانمان گفته ایم چه خدمتی برایتان انجام دهم؟ چرا هنوز خدمتی نه از طرف آنها ، نه از طرف دنیا و نه از طرف کائنات ندیده ایم؟! یعنی این حرف تنها برای برخی افراد کار میکند و برای ما همانند بسیاری دیگر از موارد قفل و غیرقابل دسترسی است؟!

واژه ی دیگری که این روزها چه در فضای مجازی، چه در محاورات روزمره زیاد میبینیم و میشنویم؛ “کارما” است. کلمه ای که میگوید کائنات یا جهان هستی پاداش یا جزای تمام اعمال و رفتار ما را در همین دنیا خواهد داد. این نیز همان سلب مسئولیت است. یعنی هر کس هر کاری انجام داد بگذار انجام دهد، تو دخالت نکن، چرا که او در همین جهان تقاص پس میدهد و دنیا، نقشه ی زندگی را برایش به نحوی خواهد چید که کارهایش بی جواب نمانَد! قانون جذب، یکی دیگر از معروفترین اصطلاحاتی است که این روزها شنیده میشود. قانونی که راندا برن نویسنده ی کتاب به شدتِ زردِ “راز” در موردش میگوید:

بزرگترین رازِ زندگی قانون جذب است. قانونی که میگوید به هرچه که فکر کنی همان را جذب خواهی کرد. فکرت چه مثبت باشد چه منفی همان را به سمت خودت میکشی. بنابراین افکار منفی را از خودت دور کن و تنها روی افکار مثبت تمرکز کن.مثلا اگر اجاره خانه ات عقب افتاده، زن و بچه ات گرسنه اند، از کار اخراج شده ای و خلاصه هیچ ستاره ای در آسمان نداری نباید به چیزهای منفی فکر کنی! به
روزهای خوب فکر کن! به غذاهای خوشمزه و لذیذ! به قصری باشکوه که خودت و خانواده ات در آن زندگی میکنید و شغلی رویایی و پرسود! خلاصه خودت را گول بزن و تا میتوانی سر خودت شیره بمال.

روانشناسی زرد این روزها به صنعتی پولساز تبدیل شده و هر کس که از راه میرسد خودش را حسابی تحویل میگیرد و القابی چون روانشناس، مربی انگیزشی، معلم معنوی و سخنران موفقیت به خودش میبندد.

کار به جایی کشیده که صدای نظام روانشناسی خود ایران هم درآمده و اخیرا لیست بلند بالایی از افرادی که در این زمینه فعالیت دارند اما هیچ مدرک یا سابقه ی علمی ندارند منتشر کرده که نام های آشنایی از جمله محمود انوشه که در این سالیان اخیر حسابی معروف شده و بلیط همایش هایش گاهی میلیونی فروخته شده نیز به چشم میخورد! شخصی که بارها در صدا و سیمای رژیم
بعنوان کارشناس دعوت شده تا مخاطبین از راهکارهای به شدت زردش برای داشتن یک زندگی بهتر استفاده کنند! دوره های موفقیت روی لوح فشرده یا فلش با قیمتهای باور نکردنی به فروش میرسند، گاهی چند حلقه سی دی چند میلیون تومان فروخته میشود! سمینارهای زندگی موفق در تمام نقاط کشور برگزار میشود از شلوغترین شهرها تا دورافتاده ترین مناطق.

کتابهای زرد روانشناسی هرروز با صدها عنوان جدید و با تیراژهای بالا چاپ میشوند. و پیجها و کانالهای مثبت گرا که چرندیات روانشناسی زرد را انتشار میدهند هزاران دنبال کننده و عضو دارند! ما نیز معتقدیم کتابهای موفقیت، میتواند به ثروت و موفقیت ختم شود اما صرفا برای نویسندگانش، نه برای خوانندگان و مخاطبینِ از همه جا بیخبرش! نکته ی مهمی که نباید از آن گذشت این است که تفاوت بسیاری است میان روانشناسی علمی با روانشناسی زرد؛ قطعا ما سخنان اریک فروم را با اراجیف محمود انوشه یکی نمیدانیم چرا که روانشناسی زرد میگوید: تلاش و کوشش و نیز پاره ای از اعمال تو را به قله میرساند و قطعا موفق خواهی شد.
اما روانشناسی علمی میگوید نرسیدن به برخی اهداف و موفق نشدن در بعضی زمینه ها(به دلایل مختلف)بخشی از زندگی است و روانشناسی تنها کمک میکند اندکی تسکین پیدا کنیم و با شناخت بهتر، علمی تر و منطقی تر از خودمان و سیستم فکری و نحوه ی کارکرد آن انسان بهتری شویم.

سخن پایانی این که همانطور که قبل تر نیز اشاره کرده ایم سرمایه داری از هیچ تلاشی برای رسیدن به اهدافش فروگذار نخواهد کرد، عده ای را به دین و مذهب مشغول میکند و به اصطلاح آدرس غلطی به نام خدا را به افراد جامعه میدهد تا همه چیز را از او بخواهند، عده ای را با سرگرمی های کاذب و زرد مشغول میکند همچون سایتهای پورن، موزیک های توخالی، فیلم های عاری از هنر و مفهوم؛ برخی را در دام اعتیاد می اندازد و عده ای نیز را به سمت روانشناسی زرد میکشاند تا هر کس از راهی متفاوت به آنچه سرمایه داری میخواهد برسد: سکوت، سکون و در نهایت استثمار توسط سیستم!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Translate »