اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

ایا می توان از منتظری به عنوان  کسی که برای حقوق بشر نامه نگاری کرد یاد کرد؟ و هدف رژیم از پخش این نوار در بیست و هشت سال پس از این کشتار سبعانه چیست ؟

قبل از اینکه به بحث اصلی بپردازیم باید یاد اور شویم که کشتار گروهی و دسته جمعی زندانیان عقیدتی در تمامی تاریخ در کشورهای مختلفی همچون یونان شیلی و از جمله حداقل سه بار در تاریخ ایران اتفاق افتاده است .

در تاریخ کشورمان در دوران ساسانیان در سلطنت خسرو انوشیروان دگر اندیشان مزدکیست را به همراه مزدک در باغ سلطنتی دربار وارونه در گودال هایی که برای کاشتن درخت کنده بودند دفن کردند . در زمان شاه گروهی از زندانیانی که حکم گرفته و در انتهای احکام خود بودند را به تپه های اوین بردند و انها را تحت عنوان اتهامی واهی فرار از زندان به گلوله بستند .که تهرانی شکنجه گر ساواک مفصلا این جنایت را در بعد از قیام از تلویزیون شرح داد.

اما چیزی که کشتار 67 را از این کشتارها متمایز میکند نه تنها وسعت این کشتار که هنوز امار دقیق ان معلوم نیست و سراسری بودن این کشتار در تمامی شهرستانها و مراکز استان کشور بوده بلکه اعمال تجاوز به زندانیان دختر قبل از اعدام و وسعت کشتار نو جوانان و جوانان در این اعدامها بود که ان را از بقیه این کشتار ها متمایز و دهشتناک تر می نماید . اما باید همواره به خاطر داشت که تمامی جنایات رژیم جمهوری اسلامی در زندانهای شاه نیز در مقیاسی کوچکتر اعمال گردیده است .زیرا در دوره شاه سرکوب فقط نسبت به عده ای روشنفکر مبارز اعمال میشد ولی جمهوری نکبت اسلامی ماموریت داشت تا یک قیام وسیع و مردمی را سرکوب کند و بالطبع از نطر نفرات و تعداد زندانی با عده ای بیشمار طرف بود.

و درست به دلیل سرکوب انقلاب و برای بازگرداندن توده ها به خانه هایشان بود که رژیم از بدو به قدرت رسیدن خود سرکوب و کشتار دگر اندیشان و نیروهای انقلابی را کلید زد و در دهه شصت روزانه بین یکصد تا دویست نفر را اعدام نمود و پس از سال شصت نیز این اعدام ها در تعداد کمتری تا سال 67 که اوج کشتار بود  و بقول منتظری کشتار به این وسعت ادامه پیدا کرد و از ان سال تا کنون نیز این اعدامها در مقیاس کمترهمچنان ادامه داشته است .

اما اینک رژیم توسط یک جناح به مقاصدی معلوم برای اولین بار پس از بیست و هشت سال به این نسل کشی اقرار نموده است . واین اقرار تائیدی بر گفته های جان بدر بردگان از این کشتار و کشتارگاه های رژیم است که طی این 28 سال سعی کرده اند صدای رسا و تظلم خواهی و عدالت خواهی این جان باختگان باشتد و عمری بر سر افشای این جنایت هولناک رژیم نهاده اند وهمواره این شعار را داده اند که نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم انچه را که بر یک نسل از جوانان برومند این میهن دردمند رفته است و تا روزی که کلیت نظام را اعم از هردو جناح چه عامران و چه عاملان این جنایت رادر دادگاهی عادلانه و مردمی به پاسخ گویی و روشن نمودن ابعاد این جنایت وادار نکنیم هرگز از پای نخواهیم نشست .

موضع منتظری در این جنایت چه بود و تا چه سطح با ان مخالفت میکرد و هدف ان ازاین نامه نگاری چه بود؟

عده ای هدفمند قصد دارند این نامه نگاری منتظری به خمینی را افشا گری به نامند و متاسفانه عده ای نیز به دنبال انان به راه افتاده و این عمل را بدون بررسی واقعی و یررسی شرایط ان دوران و چگونگی مجبور شدن منتظری به نگاشتن این ناامه ها ان را اگراندیسمان نموده و حتی بعضا تا جایی پیش رفته اند که از منتظری به عنوان پدر حقوق بشر در ایران نام برده اند!!!

دراینجا قصد من این است بدون اینکه از ارزش این عمل بکاهم یا بیهوده بر ان بیفزایم علل و هدف منتظری را از این نامه نگاری روشن نمایم .

بدون شک در ان ایام که همه افراد موجود در حاکمیت سرکوب در قبال خیل سرکوبها شکنجه ها و تجاوزها و اعدامها بدلیل حفظ منافع شخصی سکوت نموده بودند و حتی با ان همراه میشدند این حرکت منتظری که در نهایت علی رغم باورش موجب طرد وی از حاکمیت و حصر وی گردید و در نهایت تمامی منافع وی نیز تحت شعاع قرار گرفت و موجب ازار و اذیت هایی برای وی گردید و پرنسیپی برای وی بوجود اورد قابل احترام است . اما ایا نیت منتظری از این نامه نگاری ها مبارزه برای حقوق بشر و یا دفاع از حقوق انسانی زندانیها بود؟

خود منتظری هیچگاه چنین ادعایی نداشت و هیچگاه اعلام نکرد که اینها بعنوان انسان یا حتی بعنوان زندانی دارای حقوقی میباشند و حتی هیچگاه با شکنجه و تجاوز و اعذامهای فردی مخالفت نکرده است یلکه اعلام نموده مینماید که با اعدام در این سطح وسیع مخالف است زیرا در اینده نصیت به حکومت اسلامی و لیدر ان شخص خمینی در تاریخ قضاوت خواهد شد و از این حکومت بع عنوان حکومتی مستبد و از حاکم ان به عنوان سفاک یاد خواهد شد.

و حتی میگوید که من نمیخواهم به جمهوری اسلامی گزندی وارد اید و بهمین دلیل این نامه ها علنی نیست و نشده و فقط یسن مرید و مراد نگاشته شده است و حتی تلویحا به صراحت به کمیسون مرگ میگوید شما که تحت فشار نیستید (که این مطلب نیز توضح داده خواهد شد که چرا منتظری و چگونه به این سمت هول داده شد).

همه میدانیم انان که دغدغه حقوق انسانی را دارند و برای حقوق انسانها مبارزه میکنند و اساسا برای حقوق بشر ارزش قائل هستند حتی اگر از موضع انقلابی هم با این مسئله برخورد نکنند اگر نامه ای را به حکومت نگارش کنند و به حکام وقت ارسال کنند نسخه ای از ان را به انتشار داده و در معرض دید عموم قرار میدهند تا علاوه بر روشنگری به گونه ای برای خود نیز مامنی فراهم اورند و بدینوسیله برای اذهان روشن سازند که اگر هم اتفاقی برای من افتاد دلیل ان این طرز تلقی و دفاع از حقوق انسانها است که خود منتظری نیز در همین نوار بگونه ای ان را میگوید و اعلام می نماید که با یان روش اشنا است اما از انجایی که باور نمیکند که جمهوری اسلامی با وی چنین معامله ای بکند و از انجا که نمی خواهد هیچ خدشه ای به جمهوری اسلامی وارد اید از این عمل سر باز میزند !.

خود منتظری در این باره میگوید اگر مصلحت دین وحکومت برای من مهم نبود این نامه را علنی میکردم و باز یاد اور میشود که من بیشترین ضربه را از اینها خورده ام چه در زندان و چه اینکه پسرم را کشته اند اما حکومت و اسلام و ابروی اسلام و حکومت در پیش روی جهانیان است که برای من مهم هستند و در اینجا باز اشاره میکند که شما تحت فشار خانواده های اینها نیستید .

مهمترین بخش ماجرا که بسیاری از کنار ان  اگاهانه رد میشوند و عده ای روشنفکر دموکراسی زده نیز ان را نادیده میگیرند و مثل همیشه وارد جوی میشوند که رژیم یا بخشی از ان بر پا میکند میشوند و به هیاهو دامن میزنند و برای مدتی سرگرم ان میشوند بدون انکه ان را بررسی نموده و از ان استفاده مطلوب کنند مبارزات خانواده های زندانیان است که از همان فردای شدت گرفتن سرکوب و اعدام در سال شصت شروع شد . این خانواده ها در ملاقاتها بایکدیگر اشنا شدند و تصمیم گرفتند برای رهایی و حتی برای سهل تر کردن زندان برای عزیزانشان کاری بکنند و از انجایی که هیچ مرجعی در دادستانی به انها جواب نمی داد تصمیم گرفتند که به جلوی خانه منتظری بروند و از او بخواهند .هرچند که در بسیاری از مواقع پشت درهای بسته خانه وی میماندند اما عقب نشینی نمی کردند و از همه شهرها بویژه تهران به قم می امدند  و جلوی درب خانه او تجمع می کردند و خواستار دیدار و گفتن مسائل با وی میشدند بر اثر فشاری که خانواده ها می اوردند ابتدا منتظری قول داد که بر رسی میکند و برای همین منظور که از طریق زندانی به گوش خانواده برسد که منتظری کارهایی دارد میکند هیئت هایی روانه زندان کرد .

کیست که در سال 60 زندان بوده باشد و هیئت منتظری را ندیده باشد اما این هیئت فقط نمایشی بود و هیچ گشایشی در امور نداشت . هیئت اول در زمستان سال 60 به ریاست هادی خامنه ای وارد زندانهای تهران اوین و قزل شد که در اوین در یکی از اتاقها هادی با زنده یاد داود مدائن برخورد نموده بود و به او گفته بود داود زندانی ها رامثل زمان شاه نرمش میدهی و در قزل نیز وقتی وارد بند شدند همه زندانی ها جمع شدند انها اعلام کردند که هیئتی هستند که از طرف منتظری امده اند تا با مسائل و مشکلات زندان اشنا شوند زندانیان یکی یکی مسائلی را مطرح کردند از زندان و دار ودسته توابین گفتند از بهزاد نظامی و دار ودسته سرکوب او که زندان به انها دستبند و کابل و …. برای شکنجه زندانیان داده است از تجاوز در زندان و همه چیز گفتند و حتی زنده یاد سید مجید پدر پیری که چهار پسرش در زندان و سه عروسش در زندان و دو  دختر وزنش در زندان بود نیز به انها گفت اقا لااقل این دار دسته مغول (وبسوی مجتبی میرحیدری و محمد رضا قربانی دو توابی که کنار انها ایستاده بودند اشاره کرد) و گفت را جمع کنید تا ما حبس خود را بکشیم و خلاصه میخواهم بگویم که چیزی در زندان نبود که منتظری از ان خبر نداشته باشد . و این هیئت ها هر از چند گاهی بر اثر فشار خانواده ها بر منتظری به زندان رفت امد میکرد اما در ان دوران حتی یک جمله اعتراضی از منتظری با حتی یک نامه دو خطی برای خمینی و هیچ کس دیگر از طرف منتظری ارسال نشد و تنها چیزی که منتظری را در 67 به واکنش و نگاشتن ان نامه وادار نمود اولا فشار خانواده های زندانی بود که مدتها ملاقاتهای انها قطع شده بود و از عزیزان خود بی خبر بودند و دوما برای حفظ ابروی اسلام و ابروی حکومت و خمینی بود نه هیچ انگیزه ای دیگر . اما باز در همین اندازه و بخصوص اینکه پس از ان دچار مشکلاتی شد (علی رغم باور خودش که فکر نمی کرد چنین مورد غضب قرار بگیرد) قابل احترام است درست به همین اندازه نه کم و نه زیاد در واقع منتظری تحت فشار شدید خانواده های زندانی مجبور بود که از پرنسیپ هایی که در سخنرانی ها و در نماز جمعه مطرح میکند دفاع نماید .

بخشی از حاکمیت با چه هدف و منظوری پس از بیست و هشت سال مبادرت به پخش این نوار نموده و به گسترده گی این جنایت اقرار نموده است ؟

قبل از اینکه به این مهم بپردازیم باید یاد اوری کنم که جمهوری اسلامی طی حدودا 4 دهه حکومت جنایت بار خود بارها خود تعمدا خوراک تبلیغی درست کرده (حال چه به واسطه افشاگری توسط این یا ان فرد چه به واسطه خاطره نویسی این یا ان فرد حکومتی و ….) که همواره از این عمل خود دو یا حتی در بعضی موارد چند پروژه را به پیش برده و از انصاف نگذریم تا کنون هم موفق بوده و توانسته به اهداف خود برسد .که همواره در این راستا علاوه بر امکانات ارتباطی جدید از تلویزیون های صدای امریکا و بی بی سی برای این منظور استفاده بهینه را کرده است و امپریالیستها نیز ان را در بوغ وکرنا گذاشته اند و تعدادی از منورالفکرهای دموکراسی زده نیز خواسته و نعدادی نیز به این دام افتاده اند و مدتی به ان مشغول گردیده اند بدون انکه ان را بررسی و اهداف رژیم را افشا نمایند . بدون شک یکی از اهدافی که دذ خارج کشور همواره رژیم دنبال کرده است دامن زدن به پراکنده گی و عدم بوجود امدن و شرکت درتشکلی قوی بوده است . کیست که در ان دهه مخوف در زندان بوده باشد و بارها از دهان مسئولین زندان (حاج داود و محسن) نشنیده باشد که هرچه میخواهی باش اما تبلیغ نکن متشکل نشو برای خودت باش .پروژه ای که رژیم حتی پس از زندان به ان دامن زد و تا کنون نیز توانسته جنبش عظیم و بیشمار نیروهای مخالف خود را پراکنده نگاه دارد.

عده ای این باور را تبلیغ می کنند که این نوار را جناح راست برای کوبیدن جناح اصلاح طلب و میانه رو افشا نموده است که می دانیم چنین نیست اولا این نوار بمدت سه یا چهار روز پس از رونمایی در سایت هاشمی گذاشته شده بود دوما در مصاحبه ای که با احمد منتظری صورت گرفت از وی سوال شد ایا فکر نمیکنید که افشا این نوار به ضرر اصلاح طلبان باشد که بدرستی و بدلیل پروژه پیش بینی شده انها جواب داد در کوتاه مدت شاید اما در دراز مدت نتیجه عکس خواهد شد!!!

رژیم جمهوری اسلامی با توجه به جنبش رو به رشد داخل از هم اکنون وارد عمل شده است تا بطرق مختلف شاید بتواند جنبش را مهار یا بتواند بخشی از رژیم را بر راس ان سوار و بدین طریق بار دیگر جمهوری جهل و نکبت و کشتار خود را از گزند توده ها محفوظ دارد.

طرح  در یک کلمه میتوان گفت طرح برائت میتوان به ان نام نهاد که از دو مرحله تشکیل شده.

مرحله اول ان را می توان اینگونه نام برد که رژیم قصد دارد با چهره کردن عده ای از عاملان و مهره کردن انها از خمینی نسبت به جنایات صورت گرفته در جمهوری اسلامی برائت جوید که قسمت ان را مطهری در مجلس کلید زد او در سخنان خود اعلام نمود که امامش دستوری داده و این عاملان اجرا بوده اند که ان را باب میل خود و نادرست اجرا کرده اند که این قسمت کلیت اعدام را رد نمی کند بلکه مانند منتظری انگشت روی گسترده گی و وسعت جنایت گذاشته است و خواهان تحقیق در این زمینه و جوابگویی و روشن نمودن قضیه از طرف عملان جنایت شده است .!!

مرحله دوم طرح که منوط به ناموفق بودن قسمت اول طرح است شروع نمودن بخش دیگر حاکمیت جناح موسوم به تصلاح طلب و میانه رو میباشد که از هم اکنون انها نیز در داخل ضمضمه هایی در این مورد شروع نموده اند . وان اینست که انها با طرد تعدادی از مهره های سوخته درون خود که در این جنایات نقش کلیدی و افشا شده دارند مثل اردبیلی و رازینی و … از کل قضیه اظهار بی اطلاعی نموده و کلیت ان را رد نموده و تحت عنوانهایی چون بی خبری در ان شرایط و مشغول روزمره گی بودن و غیره از این جنایات خود را بدور انگاشته و برائت جویند . این قسمت دوم از هم اکنون توسط بهنود و غیره در خارج کلید خورده است .

اما وظیفه نیروهای انقلابی و روشنفکران در قبال این مسئله چیست؟

روشنفکران و نیروهای انقلابی از هم اکنون باید تمام توان خود را به کار گیرند تا اولا علاوه بر استفاده درست از پخش این نوار و افشای بیشتر از گذشته جنایات رژیم هم زمان برای توده ها مشخص نمایند که در این کشتار و تمامی جنایات رژیم از بدو ورود به صحنه سیاسی کشور هردو جناح حاکمیت در ان نقش داشته و گروه موسوم به اصلاح طلب نه تنها از جنایات رژیم خبر داشته بلکه مشخصا در 67 نیز همه از قضیه باخبر ودر ان نقش داشته اند . دوما این مطلب نیز باید برای توده ها توضیح داده شود که تمامی نفراتی که خود را اصلاح طلب می خوانند وبخصوص در راس این جریان همه در ان دهه دارای پست های کلیدی و دولتی بوده و دردولت و مجلس وشورای امنیت و… حضور داشته و نه تنها نمی توانسته اند بی خبر باشند بلکه حتی اگر (که به باور من چنین نیست ) در ان تصمیمات نقش نداشته باشند سکوت انها در برابر ان جنایات که تاکنون نیز این سکوت ادامه داشته قابل پذیرش نیست و محکوم می باشد .اینها حتی اگر برای بقا و تامین منافع و حفظ پست های کلیدی خود سکوت کرده باشند نیز در این جنایت شریک جرم رژیم هستند .و چه بسا در شرایطی مشایه باز اگر مردم را رژیم به مسلخ ببرد برای حفظ منافع و پست های خود سکوت خواهند کرد و این پز های دموکراتیک دروغین انها جزبرای استحمار توده هاچیز دیگری تیست . مگر میشود گفت حسن روحانی که از همان اول اروی کار امدن رژیم جمهوری اسلامی در مجلس و در کمیسیون های ان نقش داشته و عضو کمیسیون امنیت ملی نیز بوده به اسناد و اخبار این گونه جنایت دست رسی نداشته است؟

در همین سال 88 وقتی جنایات رژیم اعم از کشتار و تجاوز و شکنجه در زندان کهریزک افشا گردید اکثر این جناح سکوت کردند تنها کروبی بود که جنایتی که در حق ترانه موسوی صورت گرفته بود را پیگیری نمود بقیه انها نه تنها سکوت کردند بلکه در بعضی از مجالس کروبی را که او هم در عمل انجام شده و زیر فشار مبادرت به افشا نموده بود را متهم به تند روی می کردند.

و در اخر روشنفکرا ن و نیروهای انقلابی از هم اکنون باید خود را برای تحرک های پیش رو اماده نمایند و امکان دوباره به انحراف بردن تحرکات مردمی را از رژِم بگیرند.

و دیگر مسئله ای که رفقای زندانی مخصوصا نسبت به ان باید هوشیار باشند و نسبت به ان موضع گرفته و در این ایام با ذگر مثال و خاطره از مقاومت و تشریح زندان و زندانی به مقابله ان بروند این مسئله است که رژیم تلاش میکند اعدامیها را بطور اخص و زندانیان ان دهه رابطور عموم عده ای تواب که از اهداف و تغکرات خود دست کشیده بودند معرفی نماید تا بدین طریق حس همراهی و هم دردی با زندانی و حتی گرایش به تفکر زندانی را از توده سلب نماید . در حالی که بخوبی می دانیم چنین نبود و در زندان روزبروز زندانیان روبه جلو میرفتند و سعی بر این داشتند که رژیم را وادار به عقب نشینی کنند و اساسا ترس رژیم در ان دوره پس از جنگ و حل نشدن مسئله زندانیان و احتمالا اجبار به ازادی تعدا زیادی از انها و وارد شدن انها به جامعه و شکل گرفتن مبارزه از طریق این زندانیان چیزی بود که رژیم را به هراس انداخته بود و مصبب این کشتار بی رحمانه و نسل کشی موجب گشت.

محسن رجب زاده 16/6/95

 

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.