اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

فتوای جهاد و وحشیگری علیه خلق کرد

در 28 مرداد 58 از جانب خمینی جنایتکار ،ارتش سرکوبگر هجوم گسترده خویش را علیه کردستان و دستاوردهای دمکراتیک خلق کرد آغاز نمود . ظهر روز 28 مرداد و هنگامی که رادیو ارتجاع ضمن تبلیغات جنون آمیز و شونیستی << جهاد مقدس >> خمینی علیه زحمتکشان خلق کرد را همراه با ترس و وحشیگری اعلام نمود ، عظمت جنبش خلق کرد و حقانیت مبارزه ای را به نمایش گذاشت که میلیونها کارگر و زحمتکش در صفوف پولادین ، فعالین مبتکر آن بودند .

جنبشی که ستونهای حاکمیت ضدانقلابی جمهوری اسلامی را به لرزه درآورد و ناقوس مرگ و نابودی آنرا به صدا درآورده بود . در این روز ارتجاع حاکم در حالت ضعف و عقب نشینی در برابر گسترش مبارزه اجتماعی توده ها ، همانند اسلاف ستمکار خویش ، توطئه های ارتجاعی و تاریخی خویش ، که قیام توده ای بهمن 57 قدیمی بودن آنرا به اثبات رسانده بود و آنرا مدفون ساخته بود ،از زیر خروارها خاک بدر آورد و با شکار آزاد سازی مذهب و دین و میهن ، دلخراش ترین شیوه های وحشیگری و ارتجاعی خویش را به نمایش گذاشت . کارگران و زحمتکشان بار دیگر مورد تهاجم زهرآگین بورژوازی قرار گرفتند ، میهن فرش و دشمن یکپارچه ای خاک و میهن معرفی و ارتش وظیفه استقرار امنیت و آسایش سرمایه داری و اتحاد و یکدستی جامعه بورژوازی که جز از راه سرکوب و کشتار به انجام نمی رسید را به عهده گرفت . هجوم به کردستان در شرایطی انجام گرفت که توده های زحمتکش خلق کرد بدلیل شرایط دمکراتیکی که نتیجه قیام 57 بود ، روز به روز با اراده تر برای تحقق مطالبات بر حق خویش ، مبارزه خویش را گسترده تر میساختند . آنها در سطحی وسیع وارد میدان سیاست و مبارزه برای حفظ و توسعه دستاوردهای قیام بزرگ بهمن 57 شده بودند . توده های ستمکش که طومار یکی از فاشیستی ترین رژیمهای سیاسی معاصر را درهم پیچیده بود ، خالی کردن میدان مبارزه و تسلیم در برابر رژیم دیگری همچون رژیم شاه را هرگز نمی پذیرفت . این موضعگیری به خوبی خود را در اعتراضات روزانه کارگران ، زحمتکشان و تودهای مردم انقلابی برعلیه رژیم تازه به قدرت خزیده نشان میداد . کارخانه و کارگاه و مدارس ، شهر و روستا همگی صحنه های پرجنب و جوش و خروش این اعتراضات بودند که روز به روز گسترش می یافت . ابزارهای این اعتراضات شوراها ، بنکه ها ( مراکز ) و مراکز دمکراتیک بودند که کارگران و زحمتکشان با فعالیت در آن تلاش و کوشش بمنظور بسط جو و فضای دمکراتیک ، مصادره اراضی فئودالها ، مدیریت و کنترل شهر و روستاها تشکیل می دادند . در هر جایی که توده ها مدیریت و کنترل کارها را به دست میگرفتند ارتجاع متعمل ضربه ای مهلک میگشت و به همین خاطر ارتجاع در هراس از قدرت گیری توده ها و بمنظور سرکوب این مبارزه گسترده ارگانهای سرکوب نظامی خویش را دوباره بازسازی نمود و این برترین وظیفه ای بود که رژیم بمنظور حفظ حاکمیت خویش در برابر ضربات سهمگین امواج انقلاب میتوانست انجام دهد . از اینرو پرده های فریب و ریا را به کنار زد و با اعلام هجوم نظامی و کشتار زحمتکشان کرد ، نظام ضربه دیده و ضعیف دستگاه بوروکراتیک ـ نظامی خویش را سازماندهی و بازسازی نمود . حاکمیت ضد انقلابی ناچار بود در برابر صفوف انقلاب خود و نیروی خویش را سازماندهی کند . به همین خاطر در دومین ماه پس از پیروزی قیام ، انقلاب اول در سنندج و سپس در ترکمن صحرا هدف هجوم حاکمان تازه بقدرت رسیده قرار گرفت . در خرداد سال 58 جنبش خلق عرب در شرایط نبود رهبری منسجم و انقلابی از جانب مزدوران ارتجاع به طرزی وحشیانه و در دریای خون کارگران و زحمتکشان عرب خفه گردید . ضدانقلاب مست و هار از این پیروزی مقطعی این بار درصد و سرکوب جنبش توده ها در کردستان برآمد . اما شرایط ویژه کردستان ، تاریخ طولانی مدت مبارزه توده ها در این منطقه ، سطح جنبش ، گستردگی و میزان سازماندهی زحمتکشان فعال در این جنبش همگی عوامل بودند که در مقابل هجوم گسترده ارتجاع و رسیدن به اهدافش مانع می شدند . با صدور فتوای << جهاد>> از جانب خمینی ، ارتش یا همان دستگاه سرکوب و به زنجیر کشیدن کارگران و زحمتکشان در جامعه سرامایه داری ه در طول قیام درهم شکسته شده بود ، جان تازه ای گرفت و با اتکا به خرافات مذهبی توده های مردم ، علیرغم وجود اعتراضات گسترده در میان سربازان و پرسنل انقلابی ، سنندج و کرمانشاه و مناطق دیگر پاوه را مورد هجوم قرار داد . از همان روز ارتشیهای مستقر در پادگان سنندج با رفت و آمد در داخل شهر سنندج بمنظور ایجاد رعب و وحشت به قدرت نمایی پرداختند . روز 29 مرداد ستون نظامی متشکل از تانک و توپ و انواع سلاح سنگین بسوی شهر سقز به راه افتاد و راه خویش را از میان مقاومت حماسی توده های مردم که با سلاح سبک و حتی قدیمی به جنگ تانکها و سلاحهای پیشرفته آمده بودند گشود . همزمان شهر سقز بوسلیه هواپیماهای نوع فانتوم و توپهای سنگین بمباران شد . ارتش پس از 3 روز با درهم شکستن مقاومت قهرمانانه توده های مردم ، شهر سقز را اشغال نمود . پس از اشغال شهرهای پاوه ، سنندج و سقز از جانب ارتش و سپاه پاسداران ، سردمداران رژیم که درصد سرکوب یکبارهجنبش بزرگ عمومی بودند ، بمنظور استحکام ستونهای حاکمیت ضدانقلاب خویش ، اعدام و ترور انقلابیون و زحمتکشان را در سطحی گسترده آغاز نمود . به همین منظور خلخالی کثیف ترین فرد ترور و کشتار دستجمعی به کردستان آمد و مرزهای جدیدی از خونریزی و جنایات را ترسیم نمود . بیداد گاههای صحرایی خلخالی که به جبهه اصلاح طلبان ادعای آزادیخراهی او و همکارانش گوش فلک را کر کرده بود . نمونه ای از آن چیزی بود که بعدها در سراسر ایران به اجر در آمد . در دو روز اول تشکیل دادگاههای قرون وسطایی خلخالی ، بیش از 40 نفر از انقلابیون جان فدای میهنمان به جوخه اعدام سپرده شدند . در میان این مبارزین میتوان از رفقای فدایی شهید یوسف کش زاده ، جمیل یخچالی ، احسن ناهید ، شهریار ناهید ، هرمزگرجی بیانی و دکتر رشوند سرداری یاد کرد که تا آخرین دقایق زندگی و فدا کردان جان خویش بر عقاید خویش و حقانیت جنبش انقلابی خلق کرد راسخ بودند و به خاطر دفاع از آرمانهای انقلابی این جنبش نیز تیر باران گردیدند . خلخالی و دستگاه تصمیم گیرنده جمهوری اسلامی ، بی شرمی خویش را تا به انجام رساند که احسن ناهید را پایش زخمی بود بر روی برانکارد تیر باران نمود . رژیم نقاب از چهره فریب و دروغ خویش برداشته بود و بیرحمانه مشغول کشتار و قتل و اعدام بود . و نمونه بسیار بارز آن وحشیگری در شهر سقز به اجرا در آمد . جمهوری اسلامی در هراس از تمامی جنبش برابری توده ها با مبارزه انقلابی خلق کرد ، همزمان با هجوم به کردستان ، هجوم گسترده خویش به دستاوردهای دمکراتیک قیام بهمن 57 را در سراسر ایران آغاز نمود . ضدانقلاب حاکم درصدد انجام 28 مرداد دیگری از نوع سال 32 بود که از جانب امپریالیسم آمریکا و رژیم شاه به انجام رسیده بود و هدف آن کشتار و از میان بردن سازمانهای انقلابی و نهادهای دمکراتیک توده ای بود . اما اگر سردمداران کودتای در شرایط نبود رهبری انقلابی و توده های سازماندهی شده قادر گردید جنبش کارگران و زحمتکشان را سرکوب نماید و دیکتاتوری 25 ساله خویش را حاکم نماید . جمهوری اسلامی از اولین هجوم گسترده خویش با مقاومت حماسی و سرسختانه توده های مردم و نیروهای انقلابی و مبارز روبرو گردید . قلب پر حرارت و مسلح چنین مقاومت حماسی کردستان بود . رژیم همزمان با هجوم به کردستان ، هجوم خویش به ستادهای نیروهای انقلابی را آغاز نمود و در یکمین قدم هجوم خویش به ستادهای مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را آغاز نمود و تمامی نشریات و روزنامه های انقلابی را توقیف نمود . بیش از 30 روزنامه که تا آنزمان به صورت علنی اخبار مبارزه توده های مردم را در سطحی گسترده منتشر میساختند و در آن میان نشریات سازمانهای انقلابی و مترقی ممنوع گردیدند و تعداد کمی از نشریات و روزنامه نیز که منتشر میشدند نیز سانسور میشدند. سردمداران ارتجاع تلاش می کردند مقاومت قهرمانانه خلق کرد در توطئه سکوت سرکوب گردد. اما انقلاب ریشه دار تراز آن بود که مرتجعین فکر آن را میکردند . نشریه << کار >> که در صدر لیست نشریات <<مضر >> بود در تیراژی وسیع و به صورت مخفی به چاپ می رسید و جنایتهای پاسداران و مزدوران رژیم در کردستان را منتشر می ساخت و چهره راستین ارتجاع را در نزد توده ها افشا می ساخت . ادبیات زیر زمینی و فعالیت نیمه مخفی در زمان کوتاهی جانشین فعالیت علنی و گسترده سیاسی گردید و توده های مردم با تغییر شیوه های فعالیت و مبارزه خویش ، در سطحی وسیع و گسترده برعلیه امواج سرکوب ایستادگی نمودند . تعادل قوای طبقاتی در جامعه . پتانسیل عظیم جنبش توده ای مانعی در برابر رژیم بود تا اینکه بتواند با چنین هجومهایی فضای ترس و رعب و وحشت و خفقان را بر جامعه حاکم نماید و دستاوردهای دمکراتیک انقلاب را به راحتی غارت نماید . فعالیتهای سیاسی زیر چتر توان و نیروی جنبش توده ای بتدریج در شکل علنی ادامه یافت . شکست نیروهای نظامی رژیم در کردستان به اندازه ای بزرگ بود که خمینی در تاریخ 26 آبان به صورت علنی به آن اعتراف نمود و فریبکارانه صحبت از حقوق تاریخی و عادلانه خلق کرد نمود تا اینکه بدینصورت امکانات و نیره های رژیم خویش را برای دوره ای دیگر از تهاجمات سازماندهی نماید . امروز پس از گذشت 32 سال از 28 مرداد 58 و پس از هجومهای پی در پی که درهمه حال غارت و کشتار ، و ویرانی و دربدری را نصیب توده ها نموده رژیم علیرغم تمامی توطئه های کثیف خویش به منظور انحراف مبارزه خلق کرد قادر نگردیده جنبش انقلابی خلق کرد را سرکوب نماید و کردستان همچنان سنگر سرخ مبارزه توده های ستمکشی است که برای به تحقق رساندن مطالبات بر حق خویش صخره به صخره ، کوه به کوه و کارگاه و کارخانه و شهر و روستای کردستان را برای مبارزه با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و مزدوران آن تحت هر عنوانی تبدیل به میدان مبارزه و مقاومت نموده اند ، تا اینکه حاکمیت سیاه مذهبی سرکوب و شکنجه و اعدام و همچنین مزدوران آن بدانند ممکن است با فشار و آتش توپ و تانک و نیروی نظامی قادر شوند مناطقی را به اشغال درآورند اما قادر نخواهند بود اداره و خواست مردمی با تاریخ مبارزاتی و مقاوم را درهم بشکنند . خلق کرد در طول 34 سال مبارزه سرسختانه و در جنگ با یکی از هارترین رژیمهای سیاسی تاریخ معاصر چنین تجربه پر ارزشی بدست آورده و دارای چنان درک و رسم مبارزاتی است که هیچ عاملی حتی وجود نیروهای اشغالگر و تهدیدات آنها بر علیه توده ها نیز نخواهد توانست اراده تحقق اهداف و آمانهایشان را سست نماید .در جریان فراز و نشیب مبارزه خلق کرد در طول این سالیان فرصت طلبان و خائنین به جنبش در قبال اخذ زندگی حقارت بار اردوگاه نشینی بجای اینکه نیروهای بالفعل را به بالقوه تبدیل نمایند از انان در پشت سیمهای خاردار در جهت نیل به منافع خویش استفاده نموده و از خصوصیات بارز این فرصت طلبان همواره این بوده که بی عملی خویش را با براه انداختن موج حملات بر علیه فعالین حاضر در میدان مبارزه مسلحانه توجیه مینمایند . از هنرهای چنین عافیت طلبانی تنها برگزاری سمینارها و نشستهای خسته کننده به چشم میخورد که خود بخود خالی از ارزش و محتوا میباشد . هم اکنون آتش انقلاب در غرب کردستان و در مقابله نیروی خلق کرد با امپریالیسم و مزدورانش شعله ور است و با پیروزی در این نبرد سرنوشت ساز شعله های این آتش به دیگر بخشهای کردستان سرایت خواهد نمود و حاکمیت ارتجاع و عافیت طلبان خفته در بالین مزدوران امپریالیسم در منطقه را در خود ذوب خواهد نمود .

سالار حسامی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.