اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

حقوق بشر غربی  و  توالت  شرقی  

چند روز پیش در همین دنیای مجازی خواندم که روزی هم تحت عنوان روز جهانی توالت وجود دارد! اگر تا همین چند ماه پیش این مطلب را می دیدم من هم مثل خیلی از شما که جایتان گرم است و توالت راحتی دارید! که الان این متن را می خوانید و فحش می دهید! شاید فحشی نثار آنی می کردم که این روز عزیز را نامگذاری کرده! اما از آنجا که من هم مثل شما چیزهایی از حقوق بشر شنیده ام و برایش احترام قائلم وظیفه ی خودم دیدم که چند سطری بنویسم. و اما ربط میان توالت و حقوق بشر را تنها کسانی می فهمند که گذارشان به زندان پناهجویان و مهاجرین غیرقانونی یا کمپ های یونان متمدن با پیشینه ی تاریخی ای که بر همه روشن است افتاده باشد! و در کل حالا از حقوق بشر هم گذشته مگر آدم بد است ادای دینی به این مکان مقدس بکند و چند خطی درموردش بنویسد؟ آدمها در طول زندگیشان چند بار عاشق می شوند؟ یکبار؟ دوبار؟ ده بار؟ صدبار؟ این همه کتابها در دنیا اعم از شعروداستان و…در مورد عشق وجود دارد.اما با وجود آنکه آدم دست کم روزی یکبار به توالت یا مستراح سر می زند و قضای حاجت می کند من تا کنون ندیده ام که کسی چند خط راجع به این مکان بنویسد.درهرحال میخواستم چه بگویم از حقوق بشر یا توالت؟

در کمپ های یونان دستگیرشدگان در کانکس نگهداری می شوند.هر ده نفر در یک کانکس و در هر کانکس یک حمام و یک دستشویی و مستراح.معمولن هم در هر ۵ یا ۶ کانکس تنها سیستم آب حمام و دستشویی یکی کار میکند و بقیه دسته گلهایشان را می برند و می ریزند توی همان کانکسی که دستشویی و حمامش درست کار می کند.حالا شما حساب کنید برای چه تعداد آدم یک توالت وجود دارد.در کردستان عراق به سنگهای توالت خودمانی که آدم با آن حالت پهلوانی رویش مینشیند می گویند:«کناراو شرقی» و به این توالت های فرنگی می گویند :«کناراو غربی»…نه شرقی نه غربی جمهوری ..ببخشید حواسم چند لحظه از توالت و حقوق بشر پرت شد به جمله ی معروف هرزت امام…بعله! این مستراح های غربی ایراد بزرگشان این است که سطحی از بدنت خواهی نخواهی باید در تماس با بدنه شان باشد.حالا یک توالت غربی و چیزی حدود ۴۰، ۵۰ باسن مبارک!!! آن هم نه از این باسن های بیمه شده ی جنیفرلوپزی که پول بیمه ی یک طرفشان خرج نگهداری ۱۵ سال این کمپ هاست! نع!  از این هایی که دورشان بیندازی سگ هم گاز نمی زند! بد شانسی بزرگیست اگر تو در کانکسی باشی که توالش سالم است چون دسته دسته می آیند و لبخندی تحویلت می دهند و کارشان را می کنند و می روند.از همه جای دنیا هم هستند ـ جاهای سوخته ی دنیا- بخصوص کشورهای اسلامی،خیلی ها هم بلد نیستند که باید دکمه ی سیفون را زد یا شاید هم بلندند اما دلشان نمی آید این شاهکارشان را بفرستند برود.در همان اتافک ما هم صبح به صبح کسی بود که اثر گرانبهایی از خودش جا می گذاشت! یکی صبح چشم که باز می کند چشم انداز دریا را از ویلای ساحلی اش می بیند، سهم ما هم شده بود مشاهده ی روزانه ی این کنده ی درخت نتراشیده! بعد از اقداماتی امنیتی و چند کمین طراحی شده بالاخره توانستیم فرد مورد نظر را در حال ترک محل جرم دستگیر کنیم و طرز فشار دادن دکمه ی سیفون را نشانش بدهیم. و اما سئوالی که روزهاست ذهن مرا درگیر خودش کرده این است که در حالی که در کمپ غذای هر سه وعده سرجمع ۶۰۰ گرم نم یشد و همه تمام طول روز را گرسنه بودند چطور آن بزرگوار روزانه ۱ الا ۱/۵ کیلوگرم خروجی داشت؟در هر حال اگرگذارت به این کمپ ها افتاده باشد میدانی که گاهی عده ای می آیند به این کمپ ها و برگه هایی به بازداشت شدگان می دهند که بندهایی در مورد حقوق انسانیشان رویشان نوشته و روی سنگ توالت که مینشینی فرصت خوبی است که بخوانیشان و به حقوق بشر اروپایی فکر کنی.وبه توالت! شرقی و غربی اش

احسان حقیقی نژاد (پاتوره)

آتن، زندان  آلاداپون

۲۰۱۳/۱۱/۱۳

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.