سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
ماشینی شدن مردم و اتوماسیون زندگی افراد باعث کاهش حوصله و به نوعی آستانه ی تحمل انسان ها در سراسر جهان شده و این را می شود از کم حجم شدن کتابها، کوتاه شدن فیلم ها، کم شدن تعداد قسمت سریال ها، اختصارنویسی در نشریات و نیز کاهش زمان مکالمات روزمره در بین افراد جوامع دید.
مردم توقع دارند در این عصر جدید با کم ترین زمانی که برای یک امر می گذارند، بیشترین بازده را بگیرند و مثلا به جای خواندن کتابی قطور برای فهمیدن مطلبی خاص، ترجیح می دهند با سرچی ساده در موتورهای جستجو به آن موضوع پی ببرند؛ این تغییر اساسی در زندگی ها که من آنرا “فست فودی شدن ذائقه” می نامم علاوه بر مزایای ملموسی همچون صرفه جویی در وقت و استفاده ی بهینه از زمان، معایبی نیز دارد از جمله اینکه کاهش حوصله ی افراد منجر به بالا رفتن ضریب خطا در درک و فهم از اطلاعات میشود، مثلا شخصی که سابقا برای پیگیری موضوعی خاص از چندین منبع و مرجع اقدام به تحقیق میکرد حالا به یک مطلب ساده در فضای مجازی اکتفا میکند و آنرا وحی منزل می داند. همین باعث میشود صاحبان رسانه و بطور خاص کسانی که فضای مجازی و امکاناتش را در اختیار دارند سُکان این کشتی را به هر سو که دلشان خواست بچرخانند تا مسافرین این کشتی که ما و شما هستیم به مقصد دلخواه آنها برسیم.
طبق آخرین آمار اینستاگرام بیش از یک میلیارد کاربر در سراسر جهان دارد و نیمی از این تعداد یعنی بیش از حدود پانصد میلیون نفر هر رزوه از این برنامه استفاده می کنند و بطور منظم، پیگیر و مداوم به فعالیت در این اپلیکیشن میپردازند، این در حالیست که فیسبوک نیز بیش از حدود دو و نیم میلیارد کاربر دارد و شبکه های اجتماعی دیگر نیز در سراسر جهان دارای محبوبیتی فراوان اند.
حالا که سایه ی این غول ها را به خوبی در زندگی و اطرافمان حس میکنیم بهتر است نیم نگاهی به مکتب فرانکفورت بیاندازیم و هشداری که سالها پیش در مورد تاثیر رسانه، ابزار خبر پراکنی ( و به تعبیری امروزی تر شبکه های اجتماعی) داده شده را بررسی کنیم. بنیانگذاران مکتب فرانکفورت از همان بدو شکل گیری، قدرتِ سرمایه را در قالب صاحبان رسانه بررسی کردند و هشدار دادند: کسانی که این قدرت را در دست دارند می خواهند حواس مردم جهان را به جایی دیگر، پرت کنند.
تئودور آدورنو سالها پیش در آثارش نوشت رسانه ها نمی خواهند شما از فکر و هوشتان استفاده کنید آنها به دنبال این هستند تا شما تنها به مسائل جنسی، فکاهی، حاشیه ای و زرد بپردازید تا صاحبان قدرت که همان حکومتها هستند در خیال راحت و کمال آسایش به کارهایشان که همان پرکردن جیب خودشان و مزدورانشان و به تاراج بردن روزافزون دارایی شماست بپردازند.
والتر بنیامین و هربرت مارکوزه از صنعت فیلمسازی به شدت انتقاد کردند و گفتند فیلم هایی که تولید میشود باید انسانها را به تفکر و احساسات بیشتر ترغیب کند نه اینکه با موضوعی تخیلی و به دور از واقعیت سعی در گمراه کردن ذهن افراد داشته باشد؛ پرفروشترین فیلم های آن زمان ( البته در این زمان هم فیلم هایی مشابه یعنی فیلم های علمی-تخیلی و ابر قهرمانی پر مخاطب ترین فیلمها را تشکیل میدهند) حمله ی آدم فضایی ها را از سیارات دیگر به زمین نشان می دادند، آدورنو دلیل این موضوع را این می دانست که بیننده به خطر حمله ی احتمالی موجودات دیگر بیاندیشد اما چشم و گوشش به روی خطراتی که همین جا روی زمین و بیخ گوشش او و سایر افراد، محیط زیست، فرهنگ و جامعه را تهدید میکند ببندد.
حالا اما علاوه بر تمام آنچه مکتب فرانکفورتی ها صنایع فرهنگی می خواندند، شبکه های اجتماعی از قدرتی ویژه برخور دارند. هر کس در جامعه با هر شغلی از هر طبقه ای و با هر نگرشی کافیست یک گوشی هوشمند داشته باشد تا به دریای بیکران این شبکه ها متصل شود. بسیاری از افراد صرفا برای سرگرمی و گذران وقت از این سوشیال مدیاها استفاده می کنند اما همان ها هم از تیر رس صاحبان قدرت در امان نیستند و گاهی بدون اینکه خودشان بدانند خوراکی را برای فکر و روانشان مصرف میکنند که آنها انتخاب کرده اند.
فست فودی شدن ذائقه ها سبب می شود مخاطبین این برنامه ها بدون تحقیق و بررسی هر حرف و مطلبی هرچند بی اساس و کذب را به راحتی و سادگی هرچه تمام تر بپذیرند.
از روانشناسی موفقیت تا حاشیه های طلاق چند باره ی فلان بازیگر، از گل و بلبل نشان دادن زندگی ها در زمان شاه تا معرفی چرندترین کتاب های زرد برای مطالعه…همه و همه ترفندهای کثیفی است که ارمغان شبکه های اجتماعی این روزها برای ماست. جالب است بدانید هدف از تاسیس اینستاگرام به اشتراک گذاشتن لحظات خوش بوده و خود این تشویق و ترغیب به پنهان سازی چهره ی واقعی افراد و زندگی ها در زیر نقاب کمک کرده. آمار بسیار بالای دنبال کنندگان مدلینگها، خوانندگان و بازیگران (علی الخصوص آنها که بیشتر به خودشان میرسند و خوشگلترند!) و در مقابل آمار فوق العاده پایین دنبال کنندگان نویسندگان، منتقدین و متفکرین و حتی پیج های ادبی، فرهنگی به خوبی رسالت شبکه های اجتماعی و بخصوص ایسنتاگرام را نشان میدهد. قطعا ابزار ارتباطی از جمله شبکه های اجتماعی لازمه ی زندگی امروزیست و فضای باز و در دسترس بودن اطلاعات امری واجب و ضروریست اما اگر بنا به حذف، سانسور و پنهان کردن بسیاری از مطالب و نشان دادن تنها بخشی از رویدادها و موضوعات باشد باید خطر فضای مجازی و بخصوص برنامه ی فوق العاده محبوب این روزها یعنی اینستاگرام را جدی بگیریم. هوش مصنوعیِ قدرتمند اپلیکیشن اینستاگرام به کاربران مطالب و پستهایی را ارائه میدهد و میگوید این پستها را طبق علاقه و سلیقه ی آن کاربر پیشنهاد داده اما طبق تحقیقاتی که اخیرا توسط چند شرکت انجام شده بسیاری از مواقع کاربران با پیشنهاد پست هایی روبرو میشوند که هیچگاه به دیدن یا خواندن آنها ابراز علاقه نکرده اند و این به خوبی آدرس غلطی که شبکه های اجتماعی به ما میدهند را نشان میدهد. حالا و در این شرایط ما نیز باید نهایت تلاشمان را به کار ببریم تا غول های بزرگ سرمایه و صاحبان رسانه بیش از این مردم وعلی الخصوص توده های محروم را به مطالب پوچ و زرد سرگرم نسازند و آنها را از آگاهی؛ واژه ای که این روزها برای دولتمردان جهان بیش از هر زمان ترسناکتر جلوه میکند باز ندارند.
باید تمام امکانات و تجهیزات را در جهت افزایش آگاهی توده ها به کار بریم و نهایت سعیمان را بکنیم که این تاکتیک جهان سرمایه داری مانع از اهداف انسانیمان نشود و ما را از مسیرمان برای انقلاب؛ این یگانه راه تغییر جهان پر از تبعیض، بی عدالتی، ظلم، فساد، ستم و تباهی دور نسازد…
ستاره سرخ