اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

تداوم اعتراضات ، زمینه اتحادهای اجتماعی کارگران و زحمتکشان را امکانپذیرتر ساخته است

برغم کاهش دامنه اعتراضات خیابانی اما همانطور که از پیش معلوم بود،جنبش اعتراضی واجتماعی سراسری درایران قصد ارامش و ایستادن ندارد،چرا که این جنبش گسترده وسراسری نتیجه تلنبار شدن مطالبات اقتصادی و سیاسی توده های زحمتکش مردم ایران است که پاسخش از طرف طبقه حاکم و نظام سیاسی آن زندان ، شکنجه ، سرکوب و تشدید استثمار طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه و راندن بیش از 80 درصد جامعه به زیر خط فقر بوده است. البته زیر سرنیزه سرکوب و نفی ابتدائی ترین حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی ،طبقه حاکم به طرز بیسابقه ای به ثروت هایشان افزوده اند.  اکنون برغم فروکش دامنه اعتراضات خیابانی، اما زمینه های عینی اجتماعی و اقتصادی که اعتراضات گسترده سراسری دیماه را پدید آورد، سرجای خوداش باقیست. بیکاری میلیونی جوانان، اخراج های گسترده کارگران، تعویق درپرداخت دستمزد ها ،ناهنجاریهای گسترده ،فساد ورانت خواری و اختلاسهای میلیاردی وابستگان به حاکمیت درحالیکه هیچ مقام ومرجعی حاضر به رسیدگی به آنها نیست ،تصاحب کارخانه ها ومراکز تولیدی، گرفتن وامهای کلان وسپس اخراج کارگران ، تصاحب زمینهای  عمومی ،مراتع وجنگلها، به هم زدن اکوسیستم  و ایجاد فاجعه های متعدد زیست محیطی، خانه خرابی و کوچ میلیونها دهقان و کشاورز به حاشیه شهراها، بدون هیچگونه امکاناتی برای تامین معاش ،برپائی موسسات مالی برای فریب وچپاول اندوخته های اندک مردم، پس ندادن پول سپرده گذارانی که هستی و نیستی شان را جمع کرده و درنزد این موسسات بامید کسب درآمد  سپرده گزاری کرده اند. همه این فجایع ومصائب به جای خود باقی است ودرآینده  نیز راه حلی برای آنها متصورنیست. وضعیت مشقت باری که قبل ازجنبش عمومی دیماه نیز در اعتراضات و تجمعات و دراعتصابات کارگری و اجتماعات معلمان، پرستاران  و مالباختگان ، بروزی عینی و همیشگی داشت .

علاوه برآنها، بحران ساختاری نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ، مسئله جهانی سازی و یا« آزادی اقتصادی » که جهانگیر شده است و بنام سیاست اقتصادی نئولیبیرالیسم شناخته میشود، درهمه کشورها ازجمله ایران،درحوزه تشدید استثمار و فشار اقتصادی وسیاسی به طبقه کارگر و محرومان جامعه فجایع بیشتری آفریده است. بویژه درکشورهائی  که اقتصاد آنها عمدتادولتی بوده است و ازطریق سوبسید ها قیمت ها متعادل نگهداشته میشد و ازطریق تزریق نقدینگی صنایع سرپا بودند، با اعمال این سیاست ها درواقع ازیک طرف تولیدات داخلی قادر به رقابت با واردات کالای مشابه نیستند ازطرف دیگر سرمایه گزاران بخش خصوص حاضر به خرید کارخانه ها درحالت موجود نیستند و میخواهند با اعمال سیاست «تعدیل نیرو » ازانبوه کارگران قبلی بکاهند و به جای آنها نیروی کار موقت  استخدام کنند، و تمامی قوانین ودست آوردهای جنبش کارگری را بازستانند. از طرفی همانطور که درایران شاهدهستیم در واگذاریهای صنایع و مراکز تولید و خدمات به بخش خصوصی، این سران حکومتی ووابستگان آنها هستند که این کارخانه ها و مراکز کار وتولید را مفت میخرند وبعد وامهای کلان هم میگیرند،اما آنها را راه نمی اندازند، بلکه گارگران را اخراج میکنند ویا حقوق شان را پرداخت نمیکنندو اغلب زمین این کارخانه ها را با قیمت چندین برابر میفروشند. خلاصه کلام این جهانی سازی و آزادی اقتصادی نیز دراین کشورها مزید برعلت شده وموجب فقیر تر شدن فقرا و ثروتمندتر شدن ثروتمندان شده است . درعین حال وضعیت اقتصادی داخلی  از یکطرف ، مشکلات و مخارج منطقه ای رژیم  و موقعیت آن درعرصه جهانی،از طرف دیگر درچشم انداز آینده سرمایه گزاریهای خارجی را نیزمحدود ترخواهد کرد، رژیم درتنگنای اقتصادی ، فساد گسترده دولتی و فشاربین المللی، قادر به انجام تعهدات ووعده های داده شده نخواهد بود، بنا براین فشار اقتصادی و تشدید سرکوبگری ، شکلگیری جنبشهائی اعتراضی دراینده را اجتناب ناپذیر خواهدکرد.

جنبشی که هفتم دیماه آغاز شد، البته جنبشی است با ترکیب عمدتا خورده بورژوائی که دیگر ازاصلاح طلبی و اصلاح طلبان قلابی گذرکرده و درجستجوی راه نوینی است. این توده های چپاول شده و به حاشیه رانده شده  جامعه درنتیجه چهاردهه  به تجربه دریافته ند که درچهار چوب این رژیم اساسا اصلاح امور به نفع آنها، چه ازنقطه نظر خواست های سیاسی شان، یعنی دموکراتیزه کردن جامعه، چه از نقطه نظر مطالبات اقتصادی شان، یعنی تامین رفاه وعدالت اجتماعی  ممکن نیست  و اما این هنوز کافی نیست، مهم این است که بدانند که باید از راه حل سرمایه دارانه هم عبورکنند. ودراینجا  ودراین عبور است که طبقه کارگردر گردآوری ومتحد کردن زحمتکشان ومحرومان جامعه وبدرآوردن آنها اززیر چتر رهبری جریانات بورژوائی و خورده بورژوائی و نیز اصلاح طلبان و غیره که خطر بزرگی محسوب میشوند ودرغیاب طبقه کارگر متشکل و متحزب میتوانند این موج عظیم خورده بورژوای به تنگ آمده و بریده از مذهب و منبررا به دنبال خود بکشندو جنبش انقلابی را به انحراف و به شکست بکشانند،  نقش درجه اول بازی میکند .

اما،طبقه کارگری که با هزاران اعتصاب و تظاهرات تا حدودی آبدیده شده است  درصورتی میتواند به پیشتاز مطالبات رفاهی  و سیاسی  توده های محروم وزحمتکش جامعه تبدیل شود که سطح آگاهی سوسیالیستی و طبقاتی خودرا ارتقاء دهد و تشکل سیاسی خود را بازیابد وبه استراتژی و تاکتیکهای انقلابی مسلح شود و خودرا بعنوان یک طبقه درمقابل طبقه حاکم سازمان دهد. دراین میان کمونیستها علی العموم و کارگران کمونیست علی الخصوص وظائف مهمی بردوش دارند و اگر بخواهند به وظیفه خود عمل کنند، باید راه هائی را جستجو کنند که بتوانند بر تضاد بین شرایط عینی و ذهنی جنبش کارگری فائق آیند و نقش مبلغ ،مروج و سازماندهی خود را ایفا کنند، استقلال طبقاتی کارگران را درمقابل جناح های مختلف بورژوازی ، مذهب  وخرافات خورده بورژوائی، تقویت کنند. درعین حال کمونیستها پراکنده اند برای اینکه هم وحدت خودشان را تامین بکنند و به نیروئی تاثیرگزار تبدیل بشوند و هم بتوانند متحدین خود را سازمان بدهند و به میدان مبارزات کارگری وصل کنند، باید ازفرقه گرائی و تخیلات خردوبورژوائی فاصله بکیرند . جنبشهای اجتماعی اخیر درس هاس فراوانی برای اثبات ضرورت اتحادها دربردارد . توده های زحمتکش درجنبش اجتماعی دیماه شاید برای اولین بار بعد ازمشروطیت توانستند درمیدان مبارزه ،ازاد ازدخالت جریانات فرصت طلب مذهبی و غیرمذهبی  شعارها و مطالبات واقعی خودشان را مطرح کنند و برغم رهبران، حول منافع کوتاه مدت و دراز مدت خود درمقابله با دستگاه ستم واستثمار متحدا وارد میدان شوند وضربه کاری به دشمن بشریت وارد آوردند و جنبش خود را گام ها به جلو ببرند.

اکنون زمینه اتحادهای اجتماعی درمیان کارگران وزحمتکشان درمقابل طبقه حاکم ودولت سرکوبگرومذهبی آن بیش از گذشته فراهم شده است. باید گرایشات نزدیک به هم در هرجا که هستند ، درکارخانه ها ، محلات و مزارع ، خدمات و آموزش و پرورش درشکل هسته ها، کمیته ها و شوراها و اشکال دیگری ازتشکل و تحزب، متحد بشوند. درمحل کاروزندگی  متناسب با مطالبات وخواست های شان،اشکال مختلف تشکلهارا برپادارند . امر متشکل شدن دروحله اول مهمتر از شکل آن است، بتدریج این تشکلها ارتقا مییابند و سراسری میشوند. کمونیستها دراین عرصه وظیفه مهمی برعهده دارند چرا که امر تبلیغ و ترویج ودمیدن روح طبقاتی به مبارزات جاری و حفظ استقلال طبقاتی کارگران ازجمله وظایف مهم کمونیستها است که درمسیر این مبارزات وباشرکت عملی درمبارزه طبقاتی میسر میگردد.

یدی شیشوانی

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.