اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

بازار تورا، گور جمعی گرسنگان: قتل‌عام وحشتناک غیر نظامیان در سودان

در ۲۴ مارس ۲۰۲۵، یکی از مرگبارترین بمباران‌های هوایی در جنگ داخلی سودان، صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت. بازار هفتگی روستای تورا، آخرین بازاری که هنوز مواد غذایی و اقلام ضروری در آن یافت می‌شد، به دست نیروی هوایی ارتش سودان (SAF) با بمب بشکه‌ای هدف قرار گرفت؛ درست زمانی که هزاران نفر برای تأمین آذوقه پیش از پایان ماه رمضان، به آنجا آمده بودند. اجساد سوخته‌شده در میان بقایای ویران‌شده‌ی بازار، یادآور این واقعیت تلخ است که در جنگ‌ها، غیرنظامیان همواره هدف اصلی هستند.

بر اساس گزارش‌های میدانی، آمار کشته‌ها از ۳۵۰ نفر فراتر رفته و صدها تن دیگر مجروح یا ناپدید شده‌اند. اما این فقط یک حادثه‌ی خونین نیست؛ این بمباران، نشانه‌ای از راهبرد آگاهانه‌ی جنگی علیه دسترسی مردم به غذا، آب و امید است.

 

منطقه‌ی دارفور شمالی از مدت‌ها پیش در آستانه‌ی قحطی قرار داشت، اما تخریب آخرین بازار باقی‌مانده در تورا، فاجعه را تسریع کرد. بنا به اعلام یونیسف، بیش از ۴۵۷ هزار کودک دچار سوءتغذیه حاد هستند و نزدیک به ۱۴۶ هزار نفر از آن‌ها به مرحله‌ی خطرناک و مرگبار سوءتغذیه رسیده‌اند. این آمار در شرایطی به‌دست آمده که سازمان جهانی غذا (WFP) تنها یک‌بار توانسته از زمان اعلام قحطی در اوت ۲۰۲۴، کمک غذایی به اردوگاه‌های آوارگان ارسال کند.

دو طرف درگیر ـ ارتش سودان و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) ـ هر دو با هدف تضعیف موقعیت یکدیگر، مناطق غیرنظامی از جمله بازارها را بمباران می‌کنند. در این وضعیت، مردم، نه تنها قربانیان مستقیم حملات‌اند، بلکه ابزار فشار و گروگان جنگی‌اند؛ از نان و دارو گرفته تا آب آشامیدنی، همگی به سلاح‌هایی مرگبار تبدیل شده‌اند.

وضعیت در اردوگاه‌های آوارگان، به‌ویژه در اردوگاه زمزم و ابو شوک، وخیم‌تر از هر زمان دیگری است. زمزم که پیش از این جنگ حدود ۳۵۰ هزار نفر جمعیت داشت، اکنون میزبان بیش از ۸۰۰ هزار آواره است. نبود آب، غذا، دارو و خدمات اولیه، این اردوگاه‌ها را به گورستان خاموشی برای فقیرترین اقشار جامعه بدل کرده است. زنان و کودکان از ساعت ۴ صبح تا عصر در صف‌های طولانی برای گرفتن چند لیتر آب آلوده منتظر می‌مانند. بیماری‌های واگیردار و مرگ ناشی از سوءتغذیه به بخشی از روزمرگی بدل شده‌اند.

 

جنگ داخلی یا رقابت بر سر غنایم پسااستعماری؟

برای درک آنچه امروز در دارفور و سودان رخ می‌دهد، باید به تاریخ پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۵۶ بازگشت. از همان ابتدا، سودان گرفتار ساختارهایی ناعادلانه و طبقاتی شد که اقلیتی نظامی‌ـ‌قبیله‌ای را در قدرت نگه داشت و اکثریت را از حقوق پایه‌ای محروم کرد. در دهه‌های اخیر، این شکاف‌ها با مداخلات نهادهای بین‌المللی، سرمایه‌گذاری‌های بی‌پاسخ‌گو، و تقسیم سود منابع طبیعی همچون طلا، نفت و زمین‌های کشاورزی به عمق بحران افزودند.

دو نیروی اصلی درگیر در جنگ کنونی ـ ارتش سودان (SAF) و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) ـ هر دو ریشه در همین نظم پسااستعماری دارند. RSF از دل شبه‌نظامیان جنجوید، که در دهه‌ی ۲۰۰۰ به‌عنوان ابزار سرکوب دولت علیه قیام‌های دارفور به‌کار گرفته شد، پدید آمد. این نیرو بعدها در پروژه‌های «خصوصی‌سازی امنیت»، با حمایت مستقیم عربستان سعودی، امارات و پیمانکاران نظامی غربی، به ارتش خصوصیِ پرنفوذی بدل شد که مزدوران آن در یمن نیز به‌کار گرفته شدند.

 

امپریالیسم و نقش قدرت‌های منطقه‌ای

در ورای صف‌بندی نظامی داخلی، یک نبرد ژئوپولیتیک بر سر کنترل منابع سودان در جریان است. عربستان سعودی، امارات، مصر، روسیه و رژیم صهیونیستی در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند تا هر یک متحد یا نماینده‌ای در ساختار قدرت سودان داشته باشند. در یک سو، RSF با پشتیبانی لجستیکی از طریق شرق لیبی و ارتباطات نزدیک با روسیه و امارات قرار دارد. در سوی دیگر، ارتش سودان با حمایت‌های مصر، عربستان و کشورهای غربی در تلاش برای حفظ کنترل خود بر خارطوم و بنادر استراتژیک در دریای سرخ است.

این رقابت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، سودان را به صحنه‌ی جنگ نیابتی بدل کرده است. در این چارچوب، جان انسان‌های بی‌دفاع، تنها عددی در معادلات ژئوپلیتیک قدرت‌های جهانی است. سکوت دولت‌های غربی در برابر کشتار اخیر در دارفور، همان سکوتی است که در یمن، غزه و تیگرای نیز تجربه شده بود: سکوتی که در عمل، همدستی با جنایتکاران جنگی است.

فاجعه کنونی بدون در نظر گرفتن سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی که از دهه‌ی ۱۹۹۰ بر سودان تحمیل شد، قابل فهم نیست. خصوصی‌سازی، ریاضت اقتصادی، حذف یارانه‌ها، و وابستگی به وام‌های مشروط صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، زیرساخت‌های اجتماعی سودان را نابود کرد. هر دو نیروی درگیر در جنگ کنونی، نه‌تنها نمایندگان نظامی، بلکه عاملان پیاده‌سازی این سیاست‌ها نیز بوده‌اند. محروم‌سازی مناطق حاشیه‌ای مانند دارفور، نیل آبی و کوه‌های نوبه از سرمایه‌گذاری، به‌گونه‌ای سیستماتیک انجام شد و در نهایت، به شورش، سرکوب و چرخه‌ی خشونت منجر شد.

صدای فراموش‌شدگان باشیم

سودان، گرفتار در بحران سیاسیِ پس از سقوط عمر البشیر و جنگ داخلی میان دو بازوی ارتجاعی، اکنون به صحنه‌ی یکی از بزرگ‌ترین فجایع انسانی جهان بدل شده است. قحطی به سلاحی کارآمدتر از گلوله تبدیل شده و آتش جنگ در توده‌های مردم، نان و جان را یک‌جا می‌سوزاند. در چنین شرایطی، ادامه‌ی سکوت رسانه‌ها و نهادهای بین‌المللی نه‌فقط مصداق بی‌تفاوتی، که به مشارکت در جنایت بدل می‌شود.

فاجعه‌ی دارفور، جنگی علیه مردم است. این جنگ محصول خشونت ساختاری‌ای است که از استعمار تا امپریالیسم ، از شرکت‌های استخراج طلا تا پیمانکاران نظامی، از سکوت دولت‌ها تا بی‌تفاوتی رسانه‌ها، ادامه یافته است. آنچه در تورا رخ داد، نه حادثه‌ای استثنایی، بلکه تبلور بی‌رحمانه‌ی نظامی است که مردم را قربانی سود و قدرت می‌خواهد.

اکنون، بیش از هر زمان دیگری، نیاز به صدایی جهانی، مردمی، و ریشه‌دار در عدالت اجتماعی و ضد امپریالیسم وجود دارد. باید از سکوت بیرون آمد، باید به نام نان، آب، کرامت و زندگی، علیه جنگ و سرمایه سخن گفت و مبارزه‌ای متحدانه پیش برد.

 

صدای فدائی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.