سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
باز خوانی تجربه “صندوق حمایت از کارگران زندانی” دو تعبیر از یک شعار
آرش صفار
15 خرداد 1386
منبع وبلاگ کارگر
http://www.kaargar.blogfa.com/post-373.aspx
اجرای طرح “صندوق حمایت از کارگران زندانی” که توسط جمعی از دانشجویان سوسیالیست دانشگاهای تهران در دانشگاههای شریف، تهران، علامه و پلیتکنیک انجام گرفت، انعکاس خبری نسبتا مناسبی یافت و مورد تایید و تشویق فعالان پیشرو و تشکلهای کارگری قرار گرفت به طوری که تقریبا هیچ یک از فعالان و تشکلها، نه تنها نقدی به آن نداشتند بلکه از آن حمایت نموده و آن را گامی مثبت ارزیابی کردند.
اگر چه برای دستاندر کاران برگزاری این طرح مبلغی که از این طریق جمع میشد اهمیت چندانی نداشت و تنها تلاشی در جهت بر داشتن گامی عملی در حمایت از جنبش کارگری اهمیت داشت، با این حال در عمل، مبلغ جمعآوری شده هم، بیش از انتظار ما بود.
در این میان اما، تنها یک گروه چپ دانشگاهی به مخالفت با این طرح پرداخت و در اجرای آن همکاری ننمود و تلاش کرد آن را اقدامی بیاهمیت جلوه دهد. اگر چه ما نیز بر آن نیستیم که با اجرای این طرح تغییری اساسی را در وضعیت جنبش کارگری و پیشبرد جنبش چپ انجام دادهایم!!، با این حال اجرای این طرح از اهمیت شایانی برخوردار است و شرکت کردن در چنین طرحهایی و تلاش در گسترش آن، کوچکترین کاری است که هر گروه چپ که داعیهی کارگری بودن دارد، نه تنها شایسته که لازم و ضروری است.
اختلاف نظر بر سر اجرای چنین طرحهایی (و موردِ مشخصِ طرح “صندوق حمایت از کارگران زندانی”) که نهایتا خود را به صورت شرکت یک گروه و عدم شرکت دیگری در این طرح نشان داد، در یک سطح پایهایتر، به اختلاف نظر بر سر استراتژی دو گروه چپ دانشگاهی و تفاوت در تعبیر آن دو از یک شعار واحد بر میگردد.
بخش چپ جنبش دانشجویی، از سه سال قبل و در اوج خود در 16 آذر سال گذشته، با برافراشتن پرچم سرخ خود، شعار «دانشجو، کارگر، اتحاد! اتحاد!» را خطاب به بدنهی دانشگاه و کلیت جنبش دانشجویی مطرح کرد، که اگر چه به نظر میرسید، میباید گامهای عملی، در جهت تحقق آن برداشته شود، با گذشت مدتی نه چندان طولانی، معلوم شد که در میان فعالان چپ دانشگاهی، دو تعبیر کاملا متفاوت از این شعار وجود دارد.
برداشت و تعبیر چپ رادیکال، اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری را تنها در سطح یک شعار سمبلیک ارزیابی میکند. چپ رادیکال که نمایندهی واقعی و بی کم و کاست «سوسیالیسم غیر کارگری» است و در عین حال (به شکل متناقضی) خود را مارکسیست میداند و سوسیالیسم را تنها به عنوان حربهای برای پیگیری مطالبات مدرن و دموکراتیک جامعه درمییابد، در پیشبرد این سوسیالیسم غیر کارگری، با یک تضاد روبهرو میشود و آن جایگاه محوری «کارگر» در تئوری مارکسیستی است. برای رفع و در واقع جلوگیری از نمایان شدن این تضاد، چپ رادیکال مجبور است شعارهایی را مطرح کند. برای چپ رادیکال، «دانشجو، کارگر، اتحاد! اتحاد!» شعاری ایدئولوژیک است (دقیقا از آن رو که این گروه، خود فرقهای ایدئولوژیک است) که در واقع، همان طور که گفتیم، طرح آن را از آن جهت لازم میداند که پوششی برای تضادهای بنیادی نظریهی غیر مارکسیستیاش باشد. این شعار مطرح میشود تا از طریق آن چپ رادیکال، خودش را مطرح نماید.
برای چپ رادیکال این شعار به معنی قبول هژمونیاش در جنبش کارگری است. البته معلوم نیست این توقع که به خودی خود، هدف هر جریان سیاسی است و باید باشد، قرار است از چه طریقی محقق شود، چرا که پلاتفرم و استراتژی چپ رادیکال اساسا ربطی به طبقهی کارگر ندارد، برای چپ رادیکال طبقهی کارگر نیز مانند هر طبقه، قشر و گروه دیگر که از وضعیت موجود راضی نیست جلوه میکند که چپ رادیکال برای تبدیل شدن به نمایندهی سیاسی آن، راهکار مشخص و البته بیفایدهای دارد؛ قبول برنامهی سیاسی چپ رادیکال! به عبارت بهتر چپ رادیکال، اهدافی مشخص دارد که بایستی برای تحقق آن نیرو و پایگاه داشت؛ طبقهی کارگر پیاده نظامی است که میتواند این نیرو را (نه به واسطهی کارگر بودنش که لاجرم منافع مشخص و متعینی را برای آن به ارمغان میآورد و بنابراین رسالت تاریخی مشخصی به دوش آن میگذارد، بلکه به واسطهی کمیتش و نارضایتیاش از نظم موجود) فراهم میآورد و بنابراین بایستی به آن تکیه کرد، درست مانند جنبش زنان و جنبش دانشجویی! به عبارت دیگر چپ رادیکال پایگاه میخواهد و این پایگاه ممکن است کارگران، خردهبورژوازی و حتی بورژوازی باشد!
برای چپ رادیکال طرح شدن شعار «دانشجو، کارگر، اتحاد! تحاد!»، خود یک هدف است، هدفی در خود، شعاری برای مطرح کردن خودش. طرح این شعار برای چپ رادیکال، پایان کار است. در 16 آذر سال گذشته این شعار با قدرت تمام مطرح شد بنابراین چپ رادیکال به هدف خود رسیده است، خودش را مطرح کرده است و برای همین هم 16 آذر را دستاوردی بزرگ میداند.
برداشت و تعبیر چپ کارگری اما، درست در نقطهی مقابل برداشت فوق قرار دارد. برای چپ کارگری، «دانشجو، کارگر، اتحاد! اتحاد!» تنها، شعاری نیست که از باورهای ایدئولوژیک برآمده باشد؛ چپ کارگری با مراجعه مستقیم به شرایط عینی جامعه و تحلیل شرایط نیروها و طبقات اجتماعی، اهمیت این شعار را دریافته و آن را مطرح کرده است. چپ کارگری، این شعار را به مثابه یک استراتژی مشخص درمییابد که برای پیشبرد یک جنبش اجتماعی مشخص (سوسیالیسم کارگری) بایستی در دستور کار قرار گیرد (دقیقا از آن رو که چپ کارگری نه یک سکت ایدئولوژیک که یک جنبش اجتماعی با مشخص و اهدافی مشخص است). چپ کارگری، 16 آذر سرخ را از آن رو دستآورد بزرگی میداند که در این روز، اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری، با قدرت، به عنوان یک استراتژی مطرح شد.
چپ کارگری، با تحلیل شرایط کلی جامعه به این نتیجه رسیده بود که در شرایطی که از یک سو، جنبش بورژوایی دو خرداد، در رسیدن به اهداف خود شکست مفتضحانهای خورده است و از سوی دیگر لیبرالهای ایرانی که تجربهی قیام بهمن 57 را دارند، از هر گونه اقدام اساسی با اتکا به جنبش اجتماعی داخلی، برای دموکراتیزاسیون جامعه، عاجز هستند و بنابراین یا بایستی چشم امید خود را به آن سوی آتلانتیک بدوزند و یا یا با چشمانی نگران، در پی یافتن متحدان حکومتی باشند، تنها راهکار متصور برای هر گونه تغییر اساسی در جامعه، تنها در گرو به میدان آمدن طبقهی کارگر است و پیشروی جنبشهای حقطلبانهی غیر کارگری مانند جنبش زنان و دانشجویان تنها در گرو پیوستگی با جنبش اجتماعی طبقهی کارگر میباشد. اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری، برای چپ کارگری استراتژیای است که برای برونرفت از وضع موجود (بیافقی جنبش دانشجویی برای رسیدن به مطالبات خود)، توسط چپ دانشگاهی، پیشاروری آن قرار داده شده است.
برای چپ کارگری، طرح این شعار تنها گام اول است، کار تازه شروع شده است. اگر هر گونه تحول در جامعه در گرو به میدان آمدن طبقهی کارگر است، اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری به این معنا است که جنبش دانشجویی، بایستی بکوشد تا موانع ورود طبقهی کارگر به عرصهی سیاسی- اجتماعی را در حد توان خود، بر طرف سازد. اگر چه در تحلیل نهایی همان گونه که رهایی طبقهی کارگر امر خود آن است، از بین بردن موانع پیشبرد جنبشش بر ضد سرمایه نیز تنها میتواند توسط خود طبقهی کارگر انجام شود، بیشک نمیتوان از نقش پر اهمیتی که جنبش دانشجویی و جنبش زنان میتوانند در این راستا داشته باشند، چشم پوشید.
چپ کارگری میداند که برای پیشبرد این استراتژی به تاکتیکهای مشخصی نیاز است که بایستی متناسب با شرایط کلی جامعه به طور کلی و وضعیت جنبش کارگری و دانشجویی به طور مشخص، انتخاب شوند.
یکی از ابتداییترین و در عین حال مهمترین راهکارها برای پیشبرد اتحاد جنبش کارگری و دانشجویی، طرح مطالبات تودههای کارگر درون دانشگاه است، آن هم نه فقط در آستانهی یک می، بلکه در کل سال. انعکاس اخبار جنبش کارگری درون دانشگاه و مطرح کردن شرایط طبقهی کارگر برای تودههای دانشجو سبب میگردد که ذهنیت روشن (یا بالنسبه روشنی) از وضعیت جنبش طبقهی کارگر و مطالبات کارگران در هر مرحله از مبارزهی طبقاتی درون دانشگاه به وجود آید؛ و مسلما هنگامی که اتحاد دانشجویان با جنبش کارگری را به مثابه افقی برای پیشرفت جنبش دانشجویی مطرح میکنیم، نمیتوانیم به اهمیت این موضوع (شناخت دانشجویان از وضعیت طبقهی کارگر) بیتوجه باشیم.
در کنار این کار فعالان چپ در دانشگاه بایستی به طور خستگیناپذیر به توضیح این استراتژی برای تودههای دانشجو بپردازند. از یک سو، عینی شدن شعار اتحاد دانشجویان با کارگران و تبدیل آن از یک شعار به امری ابژکتیو و واقعی به میزان زیادی در گرو اقناع دانشجویان (مشخصا دانشجویان فعال) است (اگر چه در نهایت این مسئله تنها با پیشروی جنبش کارگری در عرصهی مبارزهی طبقاتی امکانپذیر است). از سوی دیگر، طرح و تکرار این استراتژی و برداشتن گامهای جدی در این راستا، بهترین راه برای به چالش کشیدن، مقابله و حمله به جریانات راست میباشد، چرا که با دادن یک طرح اساسی به چپ، تکیهگاه لازم برای نشان دادن بیاعتباری استراتژیها و پلاتقرمهای راست را در اختیار چپ قرار میدهد که با استفاده از آن، جریان چپ میتواند جنبش دانشجویی را زیر هژمونی خود بگیرد. (لازم به توضیح است که به هیچ عنوان نقد و نشان دادن بیاعتباری پلاتفرم جریانهای راست توسط جریان چپ، شرط کافی برای کسب موقعیت هژمونیک در هیچ یک از جنبشهای اجتماعی و از جمله جنبش دانشجویی نیست و این مسئله تنها به توازن قوا به عنوان امری ابژکتیو در مبارزهی طبقاتی بر میگردد.)
در پایان بر این نکته تاکید میکنم دریافتن شعار «دانشجو، کارگر، اتحاد! اتحاد!»، به مثابه یک شعار ایدئولوژیک یا به مثابه یک استراتژی برای جنبش دانشجویی و برداشتن گامهای عملی در راستای رسیدن به این اتحاد، در شرایط فعلی یکی از مهمترین معیارهای تفکیک کارگری بودن از غیر آن است. چپ کارگری با اجرای طرح “صندوق حمایت از کارگران زندانی” به عنوان اولین قدم در راستای استراتژی اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری، تا کنون کارگری بودن خود را به اثبات رسانده است.
تمامی مقالات پیرامون این طرح را در اینجا ببینید