سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
یادی از چند تن شهدای کارگر سازمان چریک های فدائی خلق ایران
بمناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر لازم دانستیم از کارگرانی که بخاطر بهروزی طبقه کارگر و زحمتکش آگاهانه مبارزه کردند و در این راه به شهادت رسیدند یادی کنیم . در این یادنامه شهدا بشرح مبارزات چند تن از کارگران عضو سازمان چریکهای فدائی خلق ایران می پردازیم .
فدائیان شهید جلیل انفرادی و اسکندر صادقی نژاد
رفیق جلیل انفرادی در یک خانواده بسیار فقیر در سال 1322 متولد شد . دوران کودکیش با رنج و محنت بسیار همراه بود . مادرش به تنهائی می بایست وسیله ادامه زندگی آنان را فراهم کند ولی این امر باوجود تلاش او میسر نشد و مادر علیرغم تمایلات قلبیش ناچار شد جلیل را به پرورشگاه بسپارد.
رفیق جلیل سالها پیش از آنکه به صف انقلابیون مسلح بپیوند فعالیت خود را در کنار رفیق اسکندر صادقی نژاد در سندیکای کارگران فلزکار و مکانیک آغاز نمود . در اینجا بود که زندگی این دو رفیق تا پایان زندگیشان به هم بافته شد . جلیل و اسکندر مدتها دبیر سندیکای فلزکار و مکانیک بودند و کارگران عضو سندیکا هرگز خاطره کوششهای این دو رفیق را در جهت احقاق حقوق خود فراموش نمی کنند . جلیل و اسکندر در دوران فعالیت سندیکائی همراه با سایر رفقای کارگرشان یک سازمان کوهنوردی به وجود آوردند . این سازمان کوهنوردی در سال 1343 پناهگاهی برفراز قله توچال ساخت و این یادگار کار دسته جمعی را پناهگاه کارگر نام نهادند که هم اکنون نیز پابرجاست .
رفیق اسکندر صادقی نژدا ابتدا و جلیل انفرادی در پی او در جرگه مبارزین وارد شدند که خود را برای اقدام مسلحانه بر علیه رژیم شاه جنایتکار آماده می ساختند . آنها بخاطر رهائی خلقی که آنهمه دوستشان می داشتند و بخاطر رهائی طبقه کارگر در سازمان چریکهای فدائی خلق سلاح بدست گرفتند و آماده نبردی تاریخی شدند که واقعیت ستم طبقاتی آنرا الزامی می ساخت.
رفیق جلیل انفرادی به همراه سایر رفقای مبارز تحت رهبری علی اکبر صفائی فراهانی در 19 بهمن 1349 عملیات تعرض در جنگلهای شمال را آغاز نمودند و رستاخیز شکوهمند سیاهکل را به وجود آوردند. در این هنگام رفیق اسکندر صادقی نژاد در تیم شهر به فعالیت های انقلابی خود مشغول بود .
سرانجام رفیق جلیل پس از اسارات در تاریخ 27 اسفند 49 پس از تحمل شکنجه های دژخیمان بدست مزدوران رژیم شاه اعدام گردید و نام خود را در سینه خلق جاودانه ساخت .
رفیق اسکندر صادقی نژاد بهمراه رفقای سازمان به مبارزه خود در شهر ادامه داد تا اینکه در تاریخ سوم خرداد 1350 در یک درگیری با ماموران ساواک به شهادت رسید . یاد و خاطره شان گرامی
فدائی شهید جعفر اردبیلچی
رفیق جعفر اربیلچی در یکی از محلات تبریز به دنیا آمد و تحصیلات ابتدائی خود را در همان شهر به پایان رساند . در آغاز حوانی بازندگی مشقت بار توده زحمتکش اشنا شد ، و در یک آهنگری به عنوان کارگر مشغول به کار شد و بعدها به عضویت سازمان چریکهای فدائی خلق در آمد .
رفیق جعفر در بهمن ماه 1349 همراه رفیق مناف فلکی و چند تن از رفقای هم رزمش در اولین عملیات مسلحانه که به کلانتری 5 تبریز بود شرکت کرد . رفیق جعفر در سال 1350 دستگیر و پس از شکنجه وحشیانه مزدوران رژیم در 22 اسفند همان سال به همراه 8 تن از دیگر رفقای فدائی به دست دژخیمان رژیم تیر باران شد .
گرامی باد پرشور رفیق
فدائی شهید اصغر عرب هریسی
اصغر در یک خانواده کارگری متولد شد . او تا دوره اول متوسطه درس خواند ولی وضع بد مالی خانواده اجازه ادامه را به او نداد و ناچار به کارگری در کارگاه اهنگری مشغول شد . آشنائی با رفقا صمد بهرنگی و علیرضا نابدل در ارتقا سطح آگاهی سیاسی او موثر بود . او در ارتباط با همین رفقا بعدها به سازمان چریکهای فدائی خلق پیوست . او در عملیات مسلحانه به کلانتری 5 تبریز در سال 49 شرکت داشت .
در بهار سال 1350 دستگیر شد وحشتناکترین شکنجه ها را با متانت بی نظیری تحمل کرد و سخن نگفت . در 22 اسفند سال 50 به همراه 8 تن دیگر از رفقای فدائی به دست دژخیمان رژیم شاه جنایتکار تیر باران شد . یادش گرامی باد .
فدائی شهید یوسف زرکاری
رفیق یوسف در دیماه 1331 در یک خانواده کارگری به دنیا آمد نه ساله بود که پدرش درگذشت و مجبور شد برای تامین مخارج خانواده از همان سالهای کودکی به کارگری بپردازد و در نتیجه تا کلاس یازده هم بیشتر درس نخواند . کار در کارخانه واقعیت استثمار را به رفیق نشان داد . پس از اینکه جنبش نوین انقلابی علیه رژیم فاشیستی شاه در سال 1349 در جنگل سیاهکل توسط سازمان چریکهای فدائی خلق آغاز شد و تحولی کیفی در مبارزات خلق ما به وجود آمد رفیق یوسف زرکاری راه درست مبارزه را نتخاب کرد و علیرغم کمی سن از اولین کسانی بود که به صف انقلاب مسلحانه ایران پیوست . رفیق پس از مدتی فعالیت در شهریور ماه 1350 در شرایط فاشیستی ایران بوسیله سازمان منفور امنیت دستگیر شد . بعد از یکسال از زندان آزاد شد و با پیگیری و پشتکار زیاد توانست با سازمان چریکهای فدائی خلق تماس بگیرد . رفیق زرکار پس از ارتباط با سازمان تجارب یکساله خود را در زندان در جزوه ای تنطیم کرد که تحت عنوان ” خاطرات یک چریک در زندان ” منتشر شد . رفیق یوسف زرکار در تاریخ 17 دیماه 1352 در درگیری با ماموران سازمان امنیت در اصفهان شهید شد . او هنگام شهادت 21 ساه بود . با ایمان به پیروزی راه او . یادش گرامی
فدائی شهید حسن نوروزی
رفیق حسن نوروزی در سال 1325 در یک خانواده کارگری در شهر تهران متولد شد . پدرش از کارکنان راه آهن و یکی از فعالین جنبش کارگری و عضو حزب توده بود که در اوایل سالهای 30 بعلت درک فرصت طلبی و بی لیاقتی رهبران حزب توده از آن کنارگیری کرده بود . بدین ترتیب رفیق نوروزی در یک خانواده سیاسی و آگاه رشد کرد .زندگی رفیق نوروزی از همان دوران نوجوانی با کارگری و سرگردانی سپری شد و او پس از چند سال کار در شهرهای جنوب مانند بوشهر ، کرمان و شیراز به تهران آمد و در کارخانجات شاه پسند مشغول بکار شد و به این ترتیب کار را در کارخانجات بزرگ تجربه کرد . او یکسال تمام بعنوان کارگر شب کار از نیمه شب تا صبح در این کارخانه کار کرد . مدتی بعد رفیق نوروزی در کارخانجات راه آهن دولتی استخدام شد .
در این زمان بود که رفیق نوروزی با گروه سیاسی رفیق احمدزاده ارتباط برقرار کرد و به عضویت این گروه در آمد . رفیق نوروزی در سال 1350 در مرکزیت سازمان چریکهای فدائی خلق ایران قرار گرفت و ثابت نمود که کارگران ایران بخوبی قادر هستند در رهبری مبارزات خلق شرکت جسته و موثرترین نقشها را در سازماندهی بر عهده گیرند.
در تاریخ 19 دیماه 52 رفیق حسن نوروزی در یک درگیری مسلحانه در منطقه لرستان بدست مزدوران رژیم سرسپرده شاه به شهادت رسید . جاودان باد یاد و خاطره اش
رفیق مرضیه احمدی اسکویی شعر زیر را به یاد و خاطره رفیق حسن سرود
به یاد رفیق کبیر، کارگر شهید، حسن نوروزی
رفیق حسن!
تو در زمان جاری هستی
و در آن مشت واره های پر از کین
که می تپد به سینه ی میلیون ها زحمتکش
و سینه ی صدها رزمنده
تو جاری هستی در رایحه ی باروت
و در غریو مسلسل
تا آن هنگام که می غرد به راه رهائی خلق
تو در آژنگ هر جبین
که از کینه نقش گرفته
و در خروش هر فریاد
که برمی خیزد از حلقوم
به راه ستیزه یا بیداد
و تو جاری هستی
در خون
که روشنائی سرخ اش
سیاهی دوران را
می پالاید از تاریکی
تو در سپیده دم جاری هستی
که سرانجام می دمد
از میان این همه خون
تو در حقیقت پیروزی، جریان داری
– پیروزی خلق!
فدائی شهید ایرج سپهری
رفیق ایرج سپهری در سال 1327 در شهر بابل متولد شد . از سنین جوانی برخلاف تمایلات و معیارهای خانوداگیش به کارگری پرداخت . او در این شرایط و محیط کارگری رشد کرد و ابدیده شد او هرگز کارگری مطیع و سربزیر نبود .
رفیق سپهری در جریان مبارزه به سازمان چریکهای فدائی خلق پیوست و از این طریق با برادرانش که در صفوف مقدم مبارزه بودند ، دوباره پیوند خورد . در پاییز سال 50 ایرج سپهری از جانب سازمان امنیت منفور شاه دستگیر و مدتی به زندان افتاد .
خودش می گفت : ” زندان برای من آموزشگاه بزرگی بود ” . پس از آزادی متاسفانه ارتباط او با سازمان چریکهای فدائی خلق قطع شده بود . او هرچه تلاش کرد نتوانست این ارتباط را دوباره برقرار سازد . بدین جهت تصمیم گرفت که به فلسطین برود . او زن و دو فرزندش را که بسیار هم دستشان می داشت ترک گفت . او به سبب شجاعتهای بی مانندش در جبهه نبرد به درجه سروانی رسید . رفیق سپهری می گفت ” بهترین روزهای زندگیم آن روزهائی بودند که به عملیات می رفتم و به منافع اشغالگران اسرائیلی ضربه های سختی وارد می کردم ” .
سرانجام رفیق ایرج سپهری تصمیم به بازگشت و ادامه نبرد در کشور خودش می گیرد . در سپیده دم شهریور 1353 هنگامی که رفیق ایرج سپهری با رفیقی دیگر از مرز ابادان وارد ایران شد مورد سوظن پلیس قرار می گیرند و درگیری با پلیس آغاز می شود . این رفقا با وجود بیماری و گرمازدگی ساعتها در شهر ابادان با مزدوران ژاندرمری و شهربانی به زد و خورد پرداختند و چندین نفر آنان را از پای انداختند و با شعارهائی پون ” مرگ بر شاه خائن ” و زنده باد مبارزه رهائی بخش خلق ” مردم را از چگونگی این برخورد آگاه کردند .
سرانجام رفیق ایرج سپهری برای اینکه زنده به دست دشمن نیفتد در حالیکه فریاد های او شهر آبادان را به لرزه در آورده بود با کشیدن ضامن نارنجکی به زندگی خود خاتمه داد و حماسه شگفت انگیز رفیق با حماسه سه برادرش ( سیروس و فرخ و فرهاد ) که در سالهای مختلف به شهادت رسیدند به هم آمیخت . جاودانه باد خاطره تمام شهدای راه آزادی “
برگرفته از ویژه نامه نشریه کار ( دوشنبه 10 اردیبهشت سال 1358 )