سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
کندو کاوی در جنبش کنونی میهن مان و وظایف ما: محسن رجب زاده 24/5/88
کندو کاوی در جنبش کنونی میهن مان و وظایف ما:
جامعه ای که سی سال در زیر بدترین فشارها و شدیدترین سرکوب تاب آورده بود دیگر تحمل این همه شقاوت را نداشت و می رفت که آماده پرداخت هزینه شده و اعتراضات صنفی سرکوب شده خود را با اعتراضات سیاسی پیوند بزند و بهتر از هر کس خود حکومت بر این امر واقف بود و به همین منظور خود را برای مقابله با ان آماده می کرد .
جناح خامنه ای برای سرکوب نیروهای سرکوب خود را تحت عنوان مانور مدتها بود که تمرین می داد در این تمرینها روشها و چگونگی مقابله با شورش های خیابانی و دانشجویی و کارگری را می آزمودند و خود را برای چنین پیشامد هایی کاملا آماده می دیدند تنها مشکل خود را در این مورد این می دیدند که در انتخابات پیش رو جناح دیگر بتواند ریاست قوه مجریه را از دست انها خارج نموده و در نتیجه راه مقابله با شورش های احتمالی برای انها سخت شود به همین منظور از شش ماه قبل از انتخابات خامنه ای به احمدی نژاد در دیدار هیئت دولت چنین گفت که برنامه های خود را باید طوری پایه ریزی کنید که برای 5 سال باشد و با این گفته حجت را تمام کرده بود در ایام انتخابات نیز وقتی خاتمی خود را به عنوان کاندید معرفی نمود در جلسه ای با وی با او توافق نموده که وی انصراف دهد و در عوض با آمدن موسوی موافقت نمودند . زیرا انها فکر می کردند که با آمدن خاتمی ممکن است تجربه 76 تکرار شده و در مقابل تعداد زیادی رای دهنده قرار بگیرند و فکر نمی کردند دیگر کاندیدا ها بتوانند مردم را پای صندوق بیاورند و بتوانند با ان تعداد رای دهنده سنتی که دارند کار را تمام کنند . غافل از انکه توده جان به لب رسیده با توجه به اینکه آلترناتیو مشخصی هنوز برای جمهوری اسلامی ندارد از هر شعار تغییری استقبال خواهد نمود .
جناح موسوم به اصلاح طلب حکومت نیز با توجه به اینکه از تمامی برنامه ریزی جناح مقابل خبر داشت و با توجه به اینکه وی نیز منتظر خیزش های توده ای بود ( چنان که از همان ابتدای کاندیدا شدن خود هر دو مورد را به وضوح اعلام نمودند هم ترس از تقلب و هم ترس از خیزش توده ها بار ها موسوی اعلام نمود که حضورش بر اثر ترسی است که وی از اینده ای پیش بینی می کند که همه چیز از دست خواهد رفت ) وارد میدان انتخابات گردید . و از همان ابتدا نسبت به ترسی که داشتند شروع به موضع گیری نمودند برای مقابله با تقلب احتمالی هیئت هایی تشکیل داده و برای مقابله با خیزش های توده ای نوید از تغییر داده و در شعار های خود بعضی از خواست های توده ها (از قبیل آزادی و رفع هر گونه شکنجه و آزادی زندانی سیاسی و حقوق ملی و غیره ) را گنجاندند و برای مقابله با تقلب احتمالی وقتی که با حضور هیئت های متشکله انها مخالفت گردید در فکر ترساندن جناح مقابل از حضور توده ها در خیابان افتادند به همین دلیل ما در همان دوره تبلیغ کاندیدا ها به مراتب مواجه با این شعار در خیابان بودیم که از طرف تعدادی از طرفداران بعضی از کاندیدا ها داده می شد (اگر تقلب بشه ایران غوغا می شه ) اصلاح طلبان امید داشتند که با این شعار گوش شنوایی در درون جناح مقابل یافته و انها را از ترس مواجهه با نیروی توده ها وادار نمایند که از تقلب چشم پوشی نمایند اما وقتی گوش شنوایی پیدا ننمودند و علی رغم اطمینان از برنده شدن خود با تقلبی کودتا گونه مواجه گردیدند توده ها را به خیابان آورده به این امید که بتوانند جناح مقابل را وادار به تمکین نمایند و به همین منظور در ان اعتراضات دو روز اول ما شاهد بودیم که انها تلاش بسیاری می نمودند که اعتراضات را در کنترل خود داشته باشند و به همین دلیل سعی زیادی به کار می بردند که در این اعتراضات کنترل بر تمام اوضاع و از جمله شعارها داشته باشند و از انجایی که می دانستند چندان بر توده ها که مالامال از خشم هستند کنترل نمی توانند داشته باشند تظاهرات سکوت را ترتیب دادند که با سرکوب وحشیانه ای که جناح راست بر ان اعمال نمود توده ها به صدا در آمده و شعارهای خود را طرح نمودند .
توده هایی که از ستم و سرکوب و جنایت در جمهوری اسلامی جان به لب شده اند با دست خالی به مصاف انواع سگ های هاری که به انواع سلاح اعم از سرد و گرم مسلح شده و به خیابان برای مقابله با مردم آورده شده بودند برخاستند و در حالی که از مراکز نظامی به سوی انها شلیک می شد به سوی این مراکز حمله نموده و ان را به اتش کشیدند و مزدورین رژیم را وادار به عقب نشینی نمودند .
روحانیت حوزه علمیه طرفدار هر دو جناح که بر اثر حضور مردم به هراس افتاده بود در ابتدا از موسوی خواستار این شدند که به این اعتراضات خیابانی پایان داده و از طرق قانونی خواسته خود را پیگیری نماید. که موسوی طی مصاحبه ای در واقع به انها بود که اعلام کرد این مردم است که ما را وادار به دنباله روی کرده است . پر واضح بود که دروغ هم نمی گوید توده ها در همان ابتدای اعتراضات با شعار موسوی سکوت کنی خائنی، او را وادار به ادامه اعتراضات نموده بودند توده ها با این توهم که اگر بخشی از حکومت را به عنوان معترض وادار نماید که در اعتراضات همراه وی باشد شاید هزینه کمتری پرداخت نماید انها را به زور به دنبال خود روانه ساخته بودند و موسوی و کروبی در واقع در عمل انجام شده قرار گرفته بودند و از انجایی که نه می خواستند و نه هیچ رسالتی برای خود نسبت به پاسخگویی مسائل جنبش و مطالبات توده ها قائل بودند پس در ابتدا حضور خود را در اعتراضات کم رنگ نموده و هیچ تاکتیک و استراتژی برای جنبش مطرح ننمودند و امیدوار بودند که با سکوت انها توده ها دچار یاس و تردید شده و به خانه ها باز گردند .(اگر یادتان باشد در همان دو سه روز اول جنبش،« موسوی کجاست و یا کروبی کجاست» سوالی بود که آنقدر از طرف توده ها مطرح می شد که حتی این سوال به رسانه هایی چون بی بی سی هم سرایت کرد و خانم رهنورد پس از تکرار زیاد این سوال طی مصاحبه کوتاهی گفت که :موسوی در حصر خانه گی است، که بعدا فردای ان روز طی مصاحبه جدیدی ادعای حصر خانه گی را مردود نموده و مدعی شد که موسوی در جلساتی حضور دارد و مشغول رای زنی است که وقتی مجری از وی سوال نمود این جلسات با کی و در چه موردی است نیز وی گفت اجازه دهید که بعدا خود وی راجع به ان صحبت نماید ) بعد سیاست جدیدی از طرف اصلاح طلبان مطرح شد و ان این بود که اگر می خواهند جنبش را کنترل کنند باید حضور داشته باشند و پس از این سیاست بود که موسوی شروع به بیانیه دادن نمود و یکی دو مرتبه هم خودی در درون خیابان به همراه کروبی نشان دادند .
توده ها از انجایی که وحشیانه و به شدت مورد سرکوب قرار گرفتند این شدت سرکوب و اخبار شکنجه های درون بازداشتگاه ها و حتی تجاوز به زندانیان انها را عصبانی تر نموده و نه تنها به اعتراضات خود تداوم بخشیدند بلکه در هر اعتراض و تظاهرات شیوه هایی درست را که خود از مبارزات فرا گرفته بودند به کار بستند .
آنچه رخ داده تنها مشتی نمونه از خروار سیل بنیان کن توده ای است که در اینده نزدیک دامن کلیت نظام را خواهد گرفت .
وضعیت کنونی را اگر بخواهیم با سال 56 و آغاز جنبش ضد سلطنت مقایسه کنیم هم شباهت های بسیاری در ان مشاهده می کنیم و هم تفاوت هایی. تفاوت از ان لحاظ که می بینیم اگر در جنبش ان روزگار حداقل 6 ماه طول کشید تا جنبش رادیکال شده و شعار مرگ بر شاه عمومی و به یک شعار توده ای تبدیل شود در این جنبش از همان ابتدا خیلی سریع شعار های رادیکال طرح و به سرعت توده ای گردید .
و همین امر باعث گردیده که هر دو جناح حاکمیت هر کدام به شیوه خود به فکر کنترل سریع اوضاع بیفتند .
سران جناح راست ظاهرا بر این باور هستند که با سرکوب گسترده و شدت بخشیدن به دستگیری و شکنجه و کشتار و قتل و تجاوز شاید بتوانند بر اوضاع مسلط شده و توده ها را به خانه باز گردانند اما این خیال باطل و توهمی بیش نیست توده هایی که سی سال خواسته های فرو خورده خود را به همراه دارند و طی دهه اخیر همواره در صفوف مخالفین نظام قرار داشته اند به میدان آمده تا برای تحقق خواسته های خود به مصاف رژیم بروند و این بار از دادن هزینه هایی برای این خواسته ها هم نمی هراسند بحران عمیق تر از آن است که رژیم بتواند از عواقب ان خود را رهایی بخشد .
اما سران اصلاح طلب:
جناح اصلاح طلب نیز مانند جناح مقابل خود به فکر مهار جنبش اخیر اما به شیوه خود است و به همین منظور پس از تجربه ای که برای متوقف نمودن ان نمود به دو دلیل مهم نظر ان تغییر نمود 1: ابتدا اینکه جناح موسوم به اصلاح طلب علی رغم پزی که برای توده ها گرفت و صحبت از این نمود که چنانچه شعاری غیر از شعار جمهوری اسلامی بدهند از آنان حمایت نخواهند کرد خود بیش از هر چیزی نیاز به حمایت توده و حضور توده ها دارند و گرنه جناح مقابل انها را تا کنون دستگیر و وادار به اعتراف نموده بود.
2: تلاش برای مهار جنبش تا جلو گیری نمایند از اینکه توده ها از کلیت نظام بگذرند .
اصلاح طلبان وقتی نتیجه ای از تنها گذاردن ندیدند برای تسلط بر اوضاع سعی نمودند خود را همراه و رهبر اعتراض نشان دهند و برای اینکه از قافله عقب نمانند اعمالی انجام دادند مثلا بعد از اینکه موضوع تجاوز به زندانیان دهان به دهان در بین مردم می گشت و تعدادی از این اعمال در سایت های مختلف مطرح گردید موضوع نامه کروبی مطرح شد و سعی نمودند طوری وانمود شود که انگار اولین کسی است که این موضوع را افشا نموده است .
در صورتی که این آقایان خیلی پیش تر از این می دانستند در زندانهای جمهوری اسلامی چه می گذرد و حتی در دهه 60 که منتظری این مسئله را در محافل خصوصی حاکمیت طرح نمود خود کروبی از اولین کسانی بود که به وی و بیت وی حمله نمود .
در کنار اصلاح طلبان درون حکومتی بسیاری از جریانات سرمایه داری و رفرمیست خارج کشور نیز چه در خارج و چه از طریق تریبون های امپریالیستی سعی در این دارند که نگذارند جنبش از چارچوب مشخصی خارج شود .
و دقیقا نکته در همین جا است که وظایف ما به عنوان نیروی انقلابی و کمونیست تدوین می شود تا با بهره از تجارب قیام 57 علاوه بر تلاش برای رادیکال تر شدن جنبش رد سرمایه و اندیشه های سرمایه داری را برای توده ها روشن و انها را در عرصه های مختلف افشا نموده و بیشتر از گذشته مواظب باشیم تا این بار باعث رشد جریان مذهبی با شکل شمایل متفاوتی نشده و همچنین نقش نا پی گیر سرمایه را در به دست آوردن خواسته های توده ها افشا نماییم .
و در این مهم زمانی می توانیم ایفای نقش نماییم که درون خانواده چپ به یک اتحاد و همبستگی دست یافته و بتوانیم در سایه چنین اتحادی تمام توان خود را به کار گرفته و بتوانیم به وظایف انقلابی خود عمل نماییم .
محسن رجب زاده 24/5/88