سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
اعتصابات کارگران پروژه ای صنایع نفت و پتروشیمی و پالایشگاه های سرتاسر کشور درحالی وارد هفته پنجم خود میشود که هنوز کارفرماها و دولت نتوانسته اند مثل گذشته با توسل به فریب وسرکوب اعتصابیون را مرعوب وترس خورده به سرکارهایشان بازگردانند . هرروزکه میگذرد صدای کارگران ومطالبات شان در میان اکثریت توده های زحمتکش جامعه پژواک بیشتری مییابد و ازطرف سایر کارگران و اقشارمختلف مردم مورد حمایت و پشتیبانی قرارمیگیرد وعلاوه برآن اعتصاب کارگران صنایع نفت درسطح بین المللی نیزانعکاسی درخوریافته و حمایت بسیاری ازتشکلهای کارگری درجهان را جلب نموده است واکنون همه چشم ها وگوشها متوجه فرازوفرود ونتیجه این اعتصابات است .
آیا این اعتصابات درتداوم خود میتواند رژیم و طبقه حاکم را عقب رانده واعتراضات عمومی واعتصابات کارگری را از چرخه مبارزات تدافعی و اعتراض- سرکوب و فریب و از همه مهمتر پراکندگی رها کرده و چشم انداز نوینی در مبارزه برای رهائی از دیو استبداد و خودکامگی و ستم و استثمار بگشاید؟ این مقاله درپی جواب قطعی به این سئوال نیست اما نگاهی مختصر به موقعیت کارگران اعتصابی درصنعت نفت ، سطح مطالبات و سازمانیافتگی وضرورتهای تداوم پیروزمندانه این مبارزات شاید بتواند روزنه کوچکی برای پاسخی اصولی به سئوال فوق بگشاید.
اعتصابات اخیر کارگران پروژه ای در صنایع نفت ”رعدی درآسمان بی ابر“ نبود
آغاز اعتصاب امسال توسط کارگران پروژه ای ”شرکت فراب“ نیروگاه بیدخون با درخواست 20 روز کار و ده روزمرخصی کلید زده شد که بعد ها این مطالبه به به طرح ”بیست ده ” معروف شد و آنها اعلام کردند که تا وقتیکه خواست شان متحقق نشود به سرکار باز نخواهند گشت . اما این اعتصاب بدلیل طرح مطالبه ای که منافع و خواست عموم کارگران پروژه ای صنایع نفت وگاز را مطرح میکرد بلا فاصله به سایر بخشها و واحد های صنایع نفت و گاز و پتروشیمیهای سراسر کشور سرایت کرد . این اعتصاب که بزرگترین اعتصاب سراسری کارگران پروژه ای نفت وگاز درچهل سال اخیر محسوب میشود تحت عنوان ”کمپین 1400“ وطرح ”بیست ده ” ازطریق ارتباطات سنتی و رشته ای ونیز شبکه های اجتماعی به شکل گسترده ای پیگیری شدند.
کارگران پیمانکاریها علی العموم و دراینجا کارگران پروژه ای شاغل در پیمانکاریهای صنایع نفت و گاز و پالایشگاه ها بخاطر شدت استثمار نداشتن تضمین شغلی و ایمنی و بهداشت محیط کار و سطح نازل دستمزدها نسیت به زمان کار وتخصص نیروی کار همواره یکی از بخشهای معترض کارگری بوده است . چنانچه هم در دوران رژیم سلطنتی بویژه در مقطع قیام 57 و چه بعد از آن شاهد اعتصابات واعتراضات متعددی در این مراکزکارگری بودیم وآخرین مورد اعتصاب بیش ازده هزارکارگر پروژه ای درسال 99 بود که رژیم با سرکوب و وعده وعید جلوی گسترش آنرا گرفت اما همزمان با ادامه تشدید استثمار افزایش قیمت مایحتاج اولیه و تعرضات بیشتر صاحبان پیمانکاریها و دولت برمشکلات قبلی کارگران افزوده شد و ازهمه اینها گذشته گسترش اعتراضات عمومی بعد از خیزشهای سالهای 96 و97 ونیز مقابله اکثریت مردم زحمتکش با مضحکه انتخاباتی رژیم درخردادماه زمینه لازم برای گسترش اعتصابات و سراسری شدن ان را فراهم کرد ودر پی فراخوان ”شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت وگاز“ وسایر گروه ها و محافل کارگری ازطریق روابط شخصی و آشنائیهای صنفی و به کمک گروه های مختلف درمدیای اجتماعی اعتصابات گسترش یافت واهداف و مطالبات آن شکل عمومی تری بخود گرفت و تا کنون که نزدیک به چهار هفته از آغاز اعتصابات میگذرد هرچند بخشهائی ازکارگران توانسته اند به برخی ازخواست ها ومطالبات شان دست یابند اما اعتصابات کماکان ادامه دارد وبه جز تلاشهای اندک پنهان وآشکار دولت وارگانهای سرکوب هنوز نظاره گراوضاع هستند گوئی این اعتصابات هنوز نتوانسته است درتولید و توزیع نفت و مشتقات آن چنان تاثیربگزارد که حاکمیت را مجبور به اتخاذ تصمیم بنماید این انتظار که موقعیت کارگران پیمانکاری پروژه ای صنایع نفت و مشتقات آن ممکن است به تفرقه و پراکندگی و نا کارائی این جنبش اعتصابی بیانجامد نیز صورت واقعیت بخود نگرفته است هرچند که اینجا وآنجا شاهد بروزاختلافات و جداسری ها هستیم .
موقعیت کارگران پروژه ای و مطالبات آنها
طبق آمارهائی که توسط کارشناسان و فعالین کارگری ارائه شده است . درصنایع نفت ومشتقات آن حدود 64 هزار نیروی رسمی ،85 هزار نیروی کارقرارداد معین ،120 هزار نیروی پیمانکاری پروژه ای و مستمر مشغول بکارهستند.
آمارفوق بیانگر آن است که اکثریت کارگران صنایع نفت وگاز و پتروشیمیها بصورت قرارداد موقت کارمیکنند اما این قرارداد ها هم به چند قسمت عمده تقسیم میشوند. کارگرانیکه در پیمانکاریهای ”مستمر“ کارمیکنند . هرچند نیروی ثابت مثلا بخش تعمیرات و نگهداری هستند اما با اتمام قرارداد پیمانکار قبلی با شرکت نفت، بار دیگر این بار باقرارداد موقت دیگری به استخدام پیمانکار جدید درمیایند.
عده ای دیگر کارگران ”فصلی“ هستند که در زمان تعمیرات بصورت موقت با شرایطی بمراتب سخت تر و با دستمزدی پائینتر بکارگرفته میشوند. کارگران ”حجمی“ بخش دیگرکارگران پیمانکاریهارا دربرمیگیرد که درکارهای ساختمانی وخدماتی مشغول به کارهستند.
دستمزد ها بسیار متفاوت هستند از دومیلیون پانصد هزار تا بیست میلیون وبه بالا راشامل میشود ومزایا نیز بهمین ترتیب بین کارگران رسمی و پیمانی و کارگران متخصص تا ساده اختلاف درآمد و مزایای فاهشی وجود دارد و یا درباره طبقه بندی مشاغل که براساس میزان ، تخصص و تجربه رده های مختلف شغلی را بیان میکند که براساس آن حقوق و مزایائی درنظرگرفته میشود که انبوه کارگران پیمانکاریها بدلایل مختلف ازجمله قرارگرفتن محل کار در مناطق ویژه اقتصادی از قوانین جاری محروم و طبقه بندی مشاغل نیزشامل حال آنها نمیشود ودراین مناطق کارفرماها حتی از افزایش سالانه حداقل دستمزد ها هم طفره میروند وعلاوه براینها پیمانکارها علاوه برکسب سود ازطریق تشدید استثمار و ربودن ارزش اضافی ، با استفاده از قوانین موجود وحمایت دولتی بخشی ازدستمزد دریافتی از کارفرمای اصلی را نیزبه جیب میزنند. بطورمثال اگر به ازای هرزور کاری کارگر یک میلیون قرارداد بسته واز کارفرمای اصلی میگیرند ، گاه حتی یک سوم آنرا نیز به کارگر پرداخت نمیکنند. در واقع کارگران پیمانکاریها ازجمله صنایع نفت وگاز و پتروشیمی با استثمار وفشاراقتصادی مضاعفی روبرو هستند که درپی مقررات زدائی ازکار این فشارهای اقتصادی و بی حقوقی صد چندان افزایش یافته و زمینه نارضایتی های عمومی واعتصابات گسترده اخیر را درپی داشته است.
خواستها و مطالبات
آنچه که در بالا بطور خلاصه ذکرشد نشان میدهد که خواستهائی نظیر افزایش دستمزد ، رده بندی براساس طبقه بندی مشاغل، همسانسازی دستمزدها برای برداشتن و یا کم کردن فاصله دستمزد ومزایای رسمی ها وپیمانیها، و درنهایت حذف شرکتهای پیمانی و تبدیل شدن قراردادهای موقت به قراردادهای دائمی و رسمی و برخورداری از بهداشت وایمنی محیط ، کار،تضمین شغلی، بیمه های اجتماعی و دیگر مزایا از جمله خواست ها و مطالبات کارگران اعتصابی را تشکیل میدهد .
درمقطع کنونی داده های موجود عمده مطالبات کارگران رده های مختلف صنایع نفت را بگونه زیر بیان میکند.
خواست بیش از 85 هزارکارگر رسمی اجرای ماده 10 قانون وظائف و اختیارات وزارت نفت است که برطبق آن کارگنان رسمی مشاغل تخصصی و مناطق عملیاتی از قانون مدیریت خدمات دولتی حذف میشوند. براساس این قانون که دراردیبهشت ماه تصویب شده است باید حقوق تیرماه این کارگران ترمیم و مطالبات آنها تحقق یابد. کارگران نسبت به نحوه تعیین سقف افزایش حقوق اضافه کردن مالیات وغیره اعتراض دارند.
کارگران قرارداد موقت
34 هزار کارگر قرارداد موقت خواهان همسانسازی دستمزدها و خارج شدن از استخدام پیمانی به رسمی هستند.
کارگران قرارداد معین
بیش از 85 هزارکارگر قرارداد معین نیز خواهان همسانسازی دستمزدها بازنگری درحقوقها ،دریافت فوقلعاده شغلی ،مطابق ماده 38 نظام اداری شرکت نفت تبدیل وضغیت موقت کارکنان ورهائی ازبلاتکلیفی بین قانون استخدامی نفت و وزارت کار هستند.
پیمانکاریهای با مشاغل مستمر
تخمینا بیش از 110 هزارکارگر شرکتهای پیمانکاری تابعه نفت با مشاغل مستمر در اعتراض به تفاوت زیاد حقوق و مزایای خود با همکاران رسمی خود خواهان حذف شرکتهای پیمانکار واسطه ای و عقد قرارداد مستقیم با وزارت نفت هستند و از جمله خواهان اجرای طبقه بندی مشاغل تغییر 14روزکار 7 روز استراحت به 14 روزکار و14روز استراحت هستند .
علاوه بر اینها وضعیت کارگران قرار دادی مناطق ویژه اقتصادی است که پیمانکارها تحت حمایت قوانین ویژه این مناطق کارگران را همچون دوران برده داری مورد استثمار شدید قرارمیدهند و درکشیدن شیره جان آنها به هیچ قائده و قانونی پایبند نیستند.
براساس مطالبات فوق اکنون مجموعه مطالباتی ازطرف“ شورای سازماندهی اعتراضات کارگران نفت ” و سایر گروه های کارگری و از جمله کارگران اعتصابی پیمانکاریهای پروژه ای مطرح شده است نظیر افزایش حد اقل دستمزد به 12میلیون تومان ، تغییر نوبت کاری به 20 روزکار 10 روزاستراحت، افزایش دستمزدها وپرداخت بموقع آن، حذف پیمانکاریها درصنعت نفت ، عقد قرارداد های رسمی ومستقیم با وزارت نفت، ممنوعیت اخراج و بازگشت اخراجی ها به کار، رعایت استاندارهای محیط زیست و تامین ایمنی و بهداشت محیط کار، پایان دادن به امنیتی کردن محیط کار و آزادی تشکل مستقل و آزادی تجمع واعتراض واعتصاب از جمله آنها است که امروزه به خواست اکثریت کارگران و زحمتکشان تبدیل شده است . خواستها و مطالباتی که نه فقط صنفی واقتصادی بلکه درعین حال خواستهائی سیاسی است که تحقق آنها مستلزم تغییرات عمیق اقتصادی و سیاسی درجامعه است .
آگاهی و تشکل یابی کارگران اعتصابی
فقدان تشکل و تحزب و آزادیهای سیاسی از یک طرف و پراکندگی جغرافیائی کارگران پیکانکاریهای شرکت نفت و نیز سطوح مختلف حقوق و مزایا و درخواست ها ومطالباتی که تاکنون رسانه ای شده است امکان بررسی سطح آگاهی طبقاتی و جهتگیری سیاسی این بخش ازکارگران را دشوار مینماید. هنوز بطوردقیق هیچ آمار واقعی از تعداد کارگرانی که به اعتصابات اخیر پیوسته اند ارائه نشده است و همینطور جمعبندی معینی از تاثیر این اعتصابات درعرصه اقتصادی و سیاسی ناشی ازتوقف احتمالی تولید و توزیع فرآورده های وابسته به کار این بخش ازکارگران دردسترس نمیباشد .اما آنچه که تاکنون ازطریق ”شورای سازماندهی اعتراضات صنعت نفت“ و سایر نهادها اعلام شده است در برخی از پیمانکاریها کارگران توانسته اند به بخشی از مطالباتشان دست یابند و درموارد دیگری اعتصابات ادامه دارد و مورد حمایت و پشتیبانی تشکلها و نهاد های مختلف کارگری و غیره نیز قرارگرفته اند. علاوه بر آن تداوم اعتصاب و طرح مطالباتی برای بسیاری ازکارگران وسایرمزدبگیران شمولیت مییابد. درشرایط بحرانی جامعه و افزایش شکاف طبقانی و نفرت عموم از طبقه حاکم ، طبقه کارگر را درصحنه مبارزات عمومی برای آزادی وعدالت به نقطه اتکاء و امید تبدیل کرده است و قدرت طبقاتی کارگران را به توده مردم تحت ستم واستثمار و زور و سرکوب بیش از بیش میشناساند .و تردیدی نیست که اشکالی از سازماندهی اطلاع رسانی و تلاش رهبران عملی بر زمینه فشار اقتصادی زاید الوصف به کارگران که آنها را به صحنه اعتراضات واعتصابات کشانده است ،وجود دارد که این اعتصابات را از دایره یک واحد بدر آورده و به یک اعتصاب تا حدودی سراسری در حوزه کارگران پروژه تبدیل کرده است و علاوه برآن در این مدت کوتاه بخشهائی از کارگران نیزسطح آگاهی شان افزایش یافته است و به ضرورت تشکل پی برده و با تشکیل مجامع عمومی وانتخاب نمایندگان تلاش میکنند بصورت سازمانیافته و متحد درمقابل کارفرماها ظاهر شوند واینها دستاورد های تاکنونی این اعتصاب سراسری بوده است که تاکنون با ابتکارات خودکارگران واز طریق سنت دوستی و یا ارتباطات فامیلی و اشنائی ها وروابط گسترده اجتماعی که کارگران پروژه ای بدلیل موقت بودن قرارداد ها و تعویض مرتب محل کار ازآن برخوردارند وبه کمک مدیای اجتماعی تداوم این اعتصاب امکان پذیر شده است .
اما نباید فراموش کرد که هنوز تا متشکل شدن کارگران درتشکلهای توده ای و یا حزبی که لازم تداوم مبارزه اقتصادی وارتقاء آن به مبارزه سیاسی وکسب پیروزی درمیدانهای متنوع نبرد طبقاتی است راه درازی درپیش است . و نیزتا ارتقاء سطح آگاهی کارگران بمثابه طبقه ای برای خود و نیز کسب آگاهی سوسیالیستی بمنظور رهبری مبارزات ،برقراری شوراها و سرنگونی بورژوازی و کسب قدرت سیاسی هم راه درازتری درپیش است .
فراموش نکنیم که مبارزه اقتصادی کارگران در شرایط وجود دیکتاتوری و استبداد هرچند بلافاصله به مبارزه سیاسی ارتقاء مییابد ومخصوصا درشرایط فعلی در ایران هیچ دیوارچینی این دو را از هم جدا نمیکند، معهذا مبارزات گسترده کارگران ایران که پهنه اجتماع را درنوردیده است هنوز ازدایره مبارزه اقتصادی دراشل کلی آن فراتر نرفته است و اعتصابات آنها از جمله اعتصابات گسترده اخیرکارگران پروژه ای صنعت نفت به اعتصاب سیاسی گذرنکرده است . درحالیکه زمینه های عینی چنین فرارفتی فراهم است اما هنوز زمینه های ذهنی آن فراهم نشده است.
مبارزه سیاسی پرلتاریا در راستای سرنگونی بورژوازی و محو مناسبات سرمایه داری و برای دردست گرفتن قدرت سیاسی وگذاربه سوسیالیسم انجام میگیرد . طبقه کارگرازطریق مبارزه اقتصادی که مداوما جریان دارد تلاش میکند تا وضعیت زندگی خود را درچهارچوب مناسبات سرمایه داری بهبود بخشدو دراین راستا بطورطبیعی به عرصه های سیاسی نظیر کسب آزادیهای سیاسی، حق تشکل و تصویب قوانین ومقرراتی به نفع ارتقای سطح معیشت خود دست میزند ولی تامین منافع اقتصادی وسیاسی طبقه کارگر بمنظوررهائی از استثمار تنها با سرنگونی قدرت سیاسی طبقه سرمایه دار و برقراری قدرت سیاسی طبقه کارگر و گذار به سوسیالیسم که سیستم اقتصادی اجتماعی بکلی متفاوت باسیستم سرمایه داری است ، امکانپذیر میگردد. دراین راه است که مبارزه سیاسی طبقه کارگر معنی پیدا میکند و برای رسیدن به این هدف از اعتصابات سیاسی و تظاهرات و دمونستراسیون ، مبارزه مسلحانه و غیره استفاده میکند و همه این فعالیت ها بصورت آگاهانه سازمانیافته با هدف تدارک انقلاب اجتماعی وگذاربه سوسیالیسم صورت میگیرد.
روشن است که طبقه کارگر دراین نبرد طبقاتی و برای طی پیروزمندانه چنین مسیری به حزب انقلابی خود نیازدارد که بتواند از لحاظ نظری و عملی این مبارزه مرگ و زندگی را رهبری کرده و به سرانجام پیروزمنداش برساند .
وظیفه نیروهای پیشرو و کمونیست در شرایط کنونی
اعتصابات گسترده کارگری و اعتراضات عمومی زحمتکشان بی شک زمینه های مساعدی برای پیشگامان جنبش کارگری وسوسیالیستی فراهم نموده است تا بتوانند براین زمینه با کاربست مبارزه مخفی وعلنی و نیز تلفیق این دو به نقطه ضعف ذکرشده دربالا یعنی فقدان عنصرذهنی وتلفیق سوسیالیسم علمی با جنبش کارگری موجود فائق بیایند.
کارگران درمکتب اعتصابات هرروز پخته تر وآزموده ترمیگردند هم اکنون با تداوم اعتصابات کارگران پروژه ای پیمانکاریها شاهد تلاش کارگران برای متشکل شدن حول خواستها و مطالبات مشترک هستیم که سعی میکنند با تجمع و بحث و تصمیم جمعی به مصاف کارفرماها بروند اینکه دراین روند بتوانند به امر تشکل یابی مستقل توده ای خود مادیت بخشند هنوز روشن نیست و تحقق این امر به پارمترهای زیادی مربوط است از جمله حمایتهای قطعی و عملی همه کارگران صنایع نفت و همزمان عروج جنبش های اجتماعی درسرتاسر کشور و غیره .
اما پیشگام کارگری و سازمانها و فعالین کمونیست درشرایط کنونی بجای دنباله روی از جنبشهای خودبخودی و گرفتارشدن در انتزاعیات و شعارهائی که درمیدان عمل هیچ دردی را دوا نمیکند میباید ضمن حمایت ازکارگران اعتصابی و کمک به سازمانیابی آنها و امر تبلیغ و ترویج سوسیالیستی و دموکراتیک که کار روتین و همیشگی آنها است باید تلاش بکنند با سازماندهی هسته های سرخ بمثابه سنگ بنای حزب پرلتری در درون مراکزمهم کارگری ، محلات وغیره به حضور عملی و ارگانیک خود درجنبش جاری کارگری مادیت بخشند و از طریق اتحاد عمل درکمیته های کارخانه و محلات در مبارزات جاری حضوری موثرداشته باشند . بدون حضور عملی در مبارزات جاری کسب اعتماد متقابل توده و پیشرو و در نتیجه ارتقاء سطح آگاهی طبقاتی و سازمانیابی طبقه کارگر ناممکن است و درثانی تلاش کنند متحدین طبقه کارگر را که وضعیت بحرانی کنونی آنها را به میدان مبارزه علیه طبقه حاکم کشانده است، زیر چترجبهه ای انقلابی متحد کرده وبه مبارزات پراکنده و بدون هدف درازمدت آنها پایان دهد، تا توازن قوا درمیدان مبارزه به نفع طبقه کارگر ومحرومان جامعه چه بلحاظ کمی و چه بلحاظ کیفی تغییریابد و چشم انداز پیروزی برارتجاع حاکم و پایان دادن یه ستم واستثمار و زور وسرکوب را درافق جنبش کارگران ومحرومان جامعه بگشاید.
یدی شیشوانی تیر1400