سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
پیرامون برخی ازجنبه های جامعه شناسی لمپنیسم! لمپنیسم : محسن رجب زاده
پیرامون برخی ازجنبه های جامعه شناسی لمپنیسم!
لمپنیسم : محسن رجب زاده
اما تعدادی از این لمپن ها با توجه به دگرگونی که پیش امده بود وبا توجه به اینکه تلاش حاکمیت جدید را می دیدند که سعی بر بازسازی ارگانهای تخریب شده دارد، از موقعیت استفاده نموده وخود را در این ارگانها جا دادند .ارتجاع حاکم نیز که نیاز مبرمی برای سرکوب انقلاب به آنها داشت، این تیپ ازافراد و عناصر لمپن را پذیرفت.
این گونه بود که آنها در کمیته های انقلاب و سازمان اطلاعات نو پا ودر دادستانی انقلاب گزینش گردیدند.
از این قبیل افراد می توان «محمد» معروف به «ممد لاشخور» باج خور شکوفه نو در زمان شاه یاد کرد که حالا معاونت کمیته منطقه ۲ را داشت یا«مهدی سیاه» و«احمدوند» که در کمیته رییس ومعاون شده که بعدا احمدوند به پاسداری زندان گوهر دشت ارتقا مقام یافت.
«حاج داوود» یکی دیگر از اینها بود که علاوه بر ریاست زندان به ریاست سندیکای آهن فروشان نیز رسید.«برادران خوشت گوشت» نیز بازجو شده ودر کنار لاجوردی قرار گرفتند.که اینان در حال حاضر علاوه بر مسیولیت خود در اطلاعات ودادستانی در تهران به یکی از برج سازان تبدیل شده وبرج برادران خوش گوشت برای اکثر مردم معروف می باشد.اینان که در راس امور قرار گرفتند دسته های سر کوب ولباس شخصی های اولیه را به رهبری زهرا خانم به راه انداختمند.
تعریف لمپن: لمپنها عناصری از افراد اجتماع هستند که در تولید اجتماعی شرکت نداشته ودر نتیجه درچرخه تولید اجتماعی نیز استثمار نمی شوند.واز طریق طفیلی گری یا انگل وا ر زندگی خود را اداره می کنند، مانند گدایان –دزدان-فواحش و……
یک لمپن مادام العمرفقط از طریق طفیلی گری یا انگل شدن به دیگران زندگیی نمی کند بلکه مواقعی بصورت موقت نیز در کارهایی وارد می شود که در ان مقطع هرچند کوتاه استثمار می شود.
لمپن ها بعلت فقدان سرمایه وتخصص فنی در درجه اول به مشاغل کم سرمایه خرده بورژوازی روی می آورند که این مشاغل نسبت به فصول مختلف تغییر می کنند. مثلا در بهار چاغاله بادام وگوجه سبز ودر زمستانها لبو وشلغم وباقالی می فروشد. در تابستانها نیزبه کارهائی نظیر اب حوضی وغیره روی میاورند.
لمپنها به علت قرابت ونزدیکی که با خرده بورژوازی دارند ،در مسایل سیاسی واجتماعی نیز همچون وی در نوسان بوده وگاه در اردوی ضد انقلاب وگاه در اردوی انقلاب قرار می گیرند. این قرار گرفتن درجایگاه های مختلف و گاه متضاد نه بر اثر شناخت بلکه بدلیل منافع کوتاه مدت و خصوصیت فرهنگی حاکم بر انان صورت می پذیرد.از آنجایی که لمپن ها به دلیل خصیصه های فرهنگی خود همواره بنده وبرده زور هستند ونسبت به کسی که زور وتوانایی وی بیشتر است احساس بندگی وچاکری می نمایند، همواره در انتخاب جایگاه خود از این فرهنگ پیروی نموده ودر نتیجه اکثرا در کنار حکام وطبقات حاکم قرار دارند واز آنجایی که لمپنها همیشه دست نیازشان باز است، از این خصیصه آنها طبقات حاکم سو استفاده نموده ودر ازای پشیزی آنها را به خدمت گرفته و به چماق سرکوب علیه انقلابیون تبدیل می نمایند.
اما در شرایط انقلابی که توده ها وطبقه کارگر در میدان هستند به دلیل اینکه همیشه توان طبقه کارگر وتوده های حاضر در میدان افزایش مییابد و چشم انداز سقوط حکمومتها نزدیک میشود، لمپن ها خیلی سریع جا عوض نموده وسر تعظیم در مقابل انقلابیون و توانایی عظیم طبقه کارگر و توده های مردم فرود می آورند.
از آنجائی که لمپن ها از نظر زندگی وچگونگی کسب در آمد وهمچنین از نظر اعتقادی ویژه گیهای خاص خود را دارند، از نظر گفتار وچگونگی ارتباط گرفتن با یکدیگر واجتماع نیز ان فرهنگ را در مسایل مختلف به خدمت می گیرند. مثلا در پی اسامی خود ودیگر لمپن ها توانایی ویژه آن شخص را که به ان پیشوند ویا پسوند اسمی معروف است ، به خدمت می گیرند. حال چه این توانایی از نظر انها مثبت باشد مانند اسی تر دست- ممد دست طلا- ….یا منفی، مانندممد لاشخور- ممد خوش گوشت ..یا خصوصیات ویژه مانند ناصر زاغی –پری بلنده –مهدی سیاه–یا خصوصیت های دیگر که حاکی از شجاعت یا جمعی حواس یا ترو فرزی طرف باشد. مثل شعبان بی مخ –اشرف چهار چشم- ویا انها را به نام محل ویا نام مادر یا پدر می خوانند. مثل اسی کل ابرام- ولی یزدی-ممد فاطمه سلطون.
لمپن ها بدون شرکت در تولید اجتماعی وبا انگل شدن به دیگران از محصولات تولید شده استفاده می کنند .درآمدی که لمپنها از طرق مختلف بدست می آورند حتی درآمدی که با برپایی کاری موقت حاصل می شود را خرده بورژوازی به طرق گوناگون حال تمام یا بخش عمده ان را از چنگ شان خارج می سازد.مثلا:دست فروشانی که مقداری از درآمد خود را به ماموران شهربانی یا شهرداری می دهند، تا آنها تحت عنوان سد معبر از کار انها جلو گیری ننمایند.
یا مثل ماموران بسیج ونیروی انتظامی که بخشی یا کل در امد فواهشی را که از روی ناچاری به تن فروشی روی میاورند می گیرند. علاوه بر ماموران دولتی ، ولگردان واوباشی که خود نیز انگل دیگران هستند با توسل به زور یا در ازای مراقبت از آنها ویا تحت عنوان رفیق خصوصی نیزاین تن فروشان بی چاره را سرکیسه می نمایند.
در یک کلام می توان گفت که در شرایط بحران اقتصادی ،خرده بورژوازی از آخرین پله های اقتصادی که سقوط می کند به لمپن تبدیل می گردد.
لمپنیسم از گرفتن امتیاز از حاکمیت تا شرکت در ارکان قدرت وتشکیل حاکمیت اوباش
:مناسبات لمپن ها با یکدیگر
:شرکت لمپن ها در سرکوب ۲۸ مرداد وگرفتن امتیازاتی از حاکمیت
دردوران رژیم ستم شاهی لمپن ها در مراکز ومحیط های خاص لمپنی مانند شهر نو و خیابانهای اطراف ناصر خسرو وباب همایون یعنی اطراف بنگاه های باربری ومسافربری پراکنده بودند.پس از رفرم ارضی شاه روستاییان که بدهی به بانکها داشتند ویا به رباخواران محلی بدهکار بودند وتوان باز پرداخت بدهی خود را نداشتند به شهر های بزرک فرار نمودند.در این شهرها به دلیل نداشتن سر پناه عمدتا به قهوه خانه ها پناه می بردند ودر آنجا بیتوته می کردند وبدلیل بی کاری خیلی سریع به وسیله لمپن ها که قهوه خانه یکی از پاتوقهای انان بود جذب شده و به مشاغل لمپنی روی می آوردند ودر بازی های آنها مانند تورنا بازی و در محافل نقالی شرکت می جستند.
لمپن ها در اینگونه بازی ها آن« من» سرکوب شده خود را ارضاع مینمودند . مثلا وقتی درجریان این بازیها «امیر» می شدند سعی بر این داشتند که از آنانی که در دنیای واقعی نمی توانستند با آنها دربیفتند ، در این بازیها از آنها انتقام بگیرند وانها را به کارهای سنگین وادار نمایند ویا بعضی را به تمسخر گرفته ولودگی نمایند. در این بازیها ترانه های خاص خود را می خواندند .
روستاییان که وارد شهر شده بودند وهنوز در فرهنگ دوز کلک لمپنها وارد نشده بودند عمدتا
مورد تمسخر قرار می گرفتند وبدلیل فقر وبی کاری که با آن روبرو بودند خیلی سریع تحت تاثیر انها قرار گرفته و از تجارب آنها استفاده نموده وبه مشاغل مشابه روی میاوردند.
پس بدلیل همین بحرانها خرده بورژوازی از اخرین پله اقتصادی خود که سقوط می کرد به لمپن ها اضافه می گردید. وای بحرانها چون در جامعه سرمایه داری فزونی می یافت در نتیجه تعداد لمپن ها نیز افزوده می گردید.
طبقات حاکمه اغلب از این افراد برای سرکوب وگوش مالی دادن مخالفین خود سود جسته وبا مبلغی انها را به خدمت می گرفتند .آنان برای پشیزی به راحتی خود را در اختیار طبقات مرفه قرار می دادند وبرای آنها مزدوری می نمودند .مثلا تجار فرش وقتی کارگران شان اقدام به برپایی دار قالی می نمودند از اینان بهره جسته وبه کارگاه های کوچک وحتی خانه گی انها حمله نموده ونخ ها را پاره می کردند. این خریدن وبه مزدوری گرفتن آنها اغلب در خفا صورت می گرفت و علی رغم اینکه ممکن بود که آسیب دیده ها بدانند که این ضربات از چه ناحیه ای است، اما بدلیل نداشتن مدرک غیر قابل استناد وثابت کردن بود.
اولین باری که لمپن ها عریان و واضح به خدمت گرفته شدند در ۲۸ مرداد سال ۳۲ بود که رژیم شاه برای کودتای ننگین علیه دولت مصدق از انها به شکل عریان استفاده نمود ودر کنار ارتش به طرفداری از کودتا شعار می دادند.لمپنها در این روز حتی شعارهایی با فرهنگ خود می دادند.
وپیر مردها بیاد دارند که در آن روز «اشرف وپری» دو نفر از فواحش معروف تهران چگونه پشت بلند گو قرار گرفته وفریاد می زدند که: شاه بچه شهر نو است وکسی حق ندارد بچه محل های آنها را مورد شماتت قرار دهد و قسمت هایی از بدن خود را برای تحریک دیگر لمپنها نشان می دادند. در حدی که بعضی از افسران کودتا از آنها می خواستند که بعضی مسایل «عفت عمومی »را رعایت کنند.و خیلی ها بیاد دارند که شعبان جعفری معروف به بی مخ ،چگونه قمه به دست به همراه نوچه های خود انقلابیون و طرفداران مصدق را مضروب وتهدید می نمودند.
وقتی شاه با کودتا به حکومت برگشت ودر ازای این عمل لمپنها به آنان امتیازاتی داد ، شعبان ورزشگاه خود را تاسیس نمود واجازه حمل سلاح یافت.حتی در یکی از ترورهای مجاهدین که وی را هدف قرار داده بودند وی با اسلحه شخصی مبادرت به تیراندازی نمود وعلی رغم ۳ گلوله که به ان اثابت نموده بود جان بدر برد. ویا اشرف وپری دو فاحشه یاد شده در فوق باندهایی ترتیب داده که دختران را یا اغفال نموده ویا می ربودند وپس از گرفتن سفته و وادار کردن آنها به اعمالی بی شرمانه آنها را تهدید نموده وبرای تمام عمر به خدمت نمودن در فاحشه خانه ها وا می داشتند.کار به جایی رسیده بود که انها تحت عنوان «استخدام» آزادانه در روزنامه های وقت اگهی می دادند ودخترانی که به آنجا مراجعه می نمودند را به به دام انداخته و وادار به همکاری می نمودند وشهربانی وسازمان امنیت علی رغم آگاهی از این قضیه به دلیل اینکه آنها در ۲۸ مرداد شرکت جسته بودند دست آنها را باز گذاشته بودند وبه قولی حتی در این تجارت بعضی نیز حق السکوت دریافت می نمودند.
تعدادی دیگر از لمپنها که در آن روزها نتوانسته بودند از موقعیت استفاده کنند واز این امتیازها بهره ای ببرند همیشه در ارزوی موقعیتی مشابه بسر می بردند تا اینکه جمهوری اسلامی این موقعیت را در اختیار انها قرار داد.
چگونگی شرکت لمپنها در سازمانهای سیاسی وصنفی:
لمپن ها بعلت زندگی موقت وبی ثباتی شغلی دارای وضعیت طبقاتی روشنی نیستند. بخصوص در کشورهای استعمار زده وارتجاعی همیشه بین مشاغل کارگری وخرده بورژوازی وکارهای خاص خویش در نوسان هستند بدین لحاظ لمپن ها دارای منافع صنفی وطبقاتی معینی نیستند
ودر نتیجه فکرواعتقاد سیاسی وطبقاتی معلومی نیز دارا نمی باشد. بی سرانجامی وعدم ثبات فکری موجب سردرگمی وبی علاقه بودن آنان به جریانات فکری مشخص گردیده وضمن نداشتن سازمان سیاسی ویژه خود از پیوستن به سازمانهای سیاسی کارگری وخرده بورژوازی نیز ابا داشته وخودداری می نمایند.
اما این به این معنا نمی باشد که لمپن در حوادث سیاسی روز شرکت نداشته باشد بلکه بر عکس ، به دلیل اینکه لمپن ها برای گذران زندگی خود ناچار به کار مقطعی هستند ولو اینکه آن کار با هیچ موازین اخلاقی مرسوم جور نباشد بنا براین در ازای مبلغ ناچیزی به عوامل سرکوب و ارعاب تبدیل شده و بدینوسیله عملا درحوادث سیاسی شرکت میکنند .
البته عناصر لمپن دردرکنارمشوق مالی ، یعنی گرفتن پول از صاحبان زر وزور برای انجام ماموریت هائی که برعهده اش واگذار میکنند، آن «من» سرکوب شده همیشکی همراه با خود را نیز دارد که در این گونه عملیات ضد انقلابی آنرا ارضا می نماید .در اغلب این سوزاندن ها وغارتها، لمپن به دنبال این است که با تاراج وبه سرقت بردن اموال چند روز بیشتر زندگی خود را تامین نماید واغلب انگیزه های وی برای شرکت در چنین عملیاتی این مسایل می باشد.لمپن ها عملا با نیروهای فاسد حاکم ودولت های ارتجاعی زمینه های توافق وهمکاری های وسیعی را دارند هرچند که زندگی مشقت بار انها نتیجه همین مناسبات حاکم است وآنها به دلیل عقب ماندگی وفسادهای موجود زمینه رشد وپرورش لمپن را فراهم می نمایند ودر یک کلام زندگی مشقت بار این لمپن ها یکی از دست آوردهای همین رژیمهای فاسد است اما بدلیل عدم شناخت واگاهی وبدلیل فرار بودن لمپن از بینشهای سیاسی عملا به خادم عوامل بدبختی های خود تبدیل می شود.
لازم به ذکر است که رژیمهای مرتجع سرمایه داری به دو دلیل عمده سعی در ترویج مناسبات وفرهنگ لمپنی دارند.
1:لمپنها در مواقع ضروری برای نجات آنها از مهلکه های سیاسی به میدان آورده می شوند واز آنها برای کشتار وسرکوب استفاده می کنند.
2:در اعمالی که فساد اجتماعی محسوب می شود از لمپن ها به عنوان پیشمرگهای خود بهره می برند مانند اعمالی چون دزدی، قمار، فحشا وفروش تریاک وهرویین ومشتقات آن .
درست است که دایر کردن مرکز فساد وفروش مواد افیونی بدست عناصر با نفوذ وصاحبان زر وزور صورت می گیرد ولی لمپن ها پادوهای مفلوکی هستند که در قبال در یافت پول کمی بزرگترین خطرا ت را که حتی به حیات آنان وابسته باشد را به جان خریده ومعمولا کاسه کوزه ها بر سر آنان خراب می شود.بدین ترتیب لمپنها در منازعات ومبارزات اجتماعی پیوسته جانب حاکمان مرتجع وسرمایه داران را می گیرند ولی اگر بتوان لمپن ها را به منافع وزندگی مرفه ای که از حاصل پیروزی طبقه کارگر بر سرمایه نصیب آنها خواهد شد آگاه نمود وهمچنین بتوان آنها را به مبانی فقر وسیه روزی وعقب ماندگی خودشان واقف نمود وبعد ازکسب اگاهی لازم سازمان داده شوند ودر صف انقلاب قرار گیرند میتوانند به زندگی شرافت مندانه بازگردند ودراین صورت سطح آگاهی شان بالا خواهد رفت و نیروهای مترقی را یاری خواهند داد واز صف ارتجاع به انقلاب نقل مکان خواهند نمود.
واین بدان معنا است که لمپن را مانند دیگر اقشار وطبقات نمی شود بصورت یک دست با منافع مشترک در نظر گرفت بخشی از همین لمپنها در مقاطع خاص بخصوص در شرایط رشد مسایل سیاسی ومبارزاتی به صفوف انقلاب می پیوندند وباید از این نیرو به شرط مهار کردن آن در راه آزادی استفاده برد.
همواره در تاریخ ما شاهدیم که احزاب ارتجاعی وفاشیستی از لمپن ها استفاده نموده وتشکل های خود را از این نیروهای عاصی وماجراجو وبه جان امده پر نموده وبه عنوان توده حزبی خطرناک ترین کارها ووحشیانه ترین کارها را بدست انها به انجام ررسانده است برای این منظور بهترین مثال پرت نمودن دانشجویان از طبقه چهارم خوابگاه دانشجویی یکی از هزاران عملی است که به وسیله عناصر لمپن وتوسط حکومت ارتجاعی وجهل وجنایت جمهوری اسلامی صورت پذیرفت.
حکومت های ارتجاعی برای ترویج لمپنیسم ودر نتیجه بهره بری از آنان در نشریات و وداستانهای رادیو وفیلمهای تلویزیونی وسینما سعی بر ترویج این فرهنگ دارد .در فیلمهای زمان شاه ودر سریالهای تلویزیونی بخصوص سریال اخیر «روز رفتن» می توان این مسله را بخوبی مشاهده نمود.در این گونه فیلمها سعی بر این است که علاوه بر ترویج فرهنگ لمپنی وشیوه سخن گفتن لمپنها ثروت ورفاه را تقبیح نموده وزندگی پر از فقر ونکبت طبقات پایین را بالا تر ومعنوی تر نشان دهند. این طور وانمود می کنند که باید این دو روز دنیا را هر طور هست گذراند وبه فکر دنیای دیگر بود وانمود می کنند که مردم فقیر که در رنج وتهی دستی وبیماری به سر می برند نسبت به مردم غنی راحت تر وخوشبخت تر هستند . وانمود می کنند اگر هم حقی فقرا دارند باید تحت دریوزگی وگدایی از طبقات بالا چشم داشته باشند واگر انها از این انفاق وگذشت دوری میکنند بد است واگر هم نکردند فقط مستوجب سرکوفت اخلاقی هستند ولی فقیر باید به سرنوشتی که از پیش تعیین شده تن دهد، زیرا کسی که برتر از انسان فکر می کند این سرنوشت را برای وی مقدر نموده ودنیا محل امتحان است. فقیر با زجرها وبدبختی های روزمره امتحان می شود واغنیا به کرم شان!
در این گونه فیلمها این را نیز تبلیغ می کنند که بر خلاف سرنوشت نباید اقدام نمود وفقرا را از هرگونه مبارزه منع می کنند. البته رزیم در فیلمهایی که توسط تلویزیون پخش می شود ضمن رواج فرهنگ لمپنیسم سعی دارد که زندگی پر از تزویر وریا وساده لمپن ها را واژگونه نشان داده واینطور وانمود کند که لمپنها در همه مراحل اصول مردانگی وگذشت را رعایت نمود وزندگی الکن انها بسیار سالم تر وبی رنج تر از زندگی اغنیا است. تازه مطمین ان دنیا را نیز خواهند داشت. ودر واقع در تلاش هستند که مبارزه برای زندگی بهتر را نفی نموده وبا وعده دنیای طولانی تر وبهتر که نصیب این خدا مداران می شود، دم آنها را ببندد ووانمود کند که هر انسانی که متولد می شود دارای سرنوشتی از پیش تعیین شده است پس در نتیجه هر نوع گله وشکایت واعتراض به مثابه گناه کبیره است .
پس از سلطنت وروی کار آمدن جمهوری اسلامی
از همان بدو حرکتها واعتراضات توده ای علیه رژیم سلطنتی، لمپنیسم که ذاتا همیشه مقهور قدرت است با دیدن قدرت برتر توده های در خیابان سر تسلیم فرود آورده ورفته رفته به صفوف توده ها نزدیک می شد.وحتی بعضی در حرکت ها شرکت می نمودند. لمپن ها با شرکت در حرکتها واعتراضات وتظاهراتها بود که فهمیدند با شرکت در این مبارزات علاوه بر اینکه می توانند به بلوا واشوبها دامن زده وهم اینکه به غارت اموال بپردازند ودر واقع ان من خود را نیز ارضاع نمایند ویا از احترام توده ها نیز بهره ای ببرند. چون وقتی لمپن در کنار سرکوبگران قرار می گرفت هرچند که با سوزاندن وغارت اموال دیگران معیشت خود را تامین نموده ومن برتری جوی خود را ارضاع می نمود، اما همواره از منظر دیدگاه توده های مردم منفور شمرده می شد. اینک با شرکت در تظاهرات اعتراضی با دیده احترام توده ها مواجه شده بود. که این خود بر می گردد به عدم اگاهی توده ها برای چگونگی شرکت افراد در حرکتها، یعنی توده های در خیابان فقط می دانستند که بر علیه یک دشمن مشترک وارد خیابانها شده اند اما این را نمی دانستند که این حضور مشترک میتواند برای خواسته های متفاوت ومنافع های مختلفی باشدوهریک از این منافع می تواند حکومتهای مدافع خود را بنا نهد که می تواند خود به عاملی بدتر از رژیم گذشته برای سرکوب وفقر تنگدستی واستثمار وحشتناک تبدیل شود. در واقع از نظر شرکت کننده گان اعتراضات در آن ایام صرف ضد استبداد بودن وحرکت برای نفی استبداد ستم شاهی کافی می نمود وهیچکس نمی دانست دیگری چه می خواهد، حتی خودشان نیز نمی دانستند چه می خواهند و همین امر باعث گردیده بود که صف بندی مشخصی وجود نداشته باشد وهرکسی که در تظاهراتها شرکت می نمود از طرف بقیه محترم شمرده می شد .واین امر برای لمپن هایی که تا آن روز همیشه مورد تحقیر قرار گرفته بودندخوشایند بود.
دراین دوران سرمایه که از طرفی تحت قیومت وزعامت امپریالیستها به واکنش افتاده بودند
تا به طریقی این قیام توده ای را جمع نمایند وتحت کنترل در آورند . سرانجام در کنفرانس گوادالوپ برای جلوگیری از پیروزی کمونیسم وچپ جریان مذهبی در راس آن خمینی را بعنوان آلترناتیو تحمیل نمودند ، بالخره تشکیل جمهوری اسلامی و یورش این حاکمیت به نیروهای انقلابی ، سرکوب مطبوعات وتشکلها و… نیروهای جوان موجود در صحنه به طرف نیروهای انقلابی متمایل شده ودر نتیجه میدان خالی بارقه امیدی برای لمپن ها بوجود آورد وآنها که در تمام مدت پس از کودتا منتظر شرایطی بودند که بتوانند بار دیگر وارئ صحنه شده و امتیازاتی بدست آورند وبه زندگی خود سر سامانی بخشند ، تجربیات گذشته را به کارگرفتند وبدرستی بیاد داشتند که هم پالگی های انها در کودتای ۲۸ مرداد با امتیازاتی که گرفته بودند، وبرو بیائی پیدا کرده بودند و قدرتی به هم زده بودندو دستشان باز گذاشته شده بود تا آزادانه و بدون ترس از تعقیب قانونی به هرکاری ازجمله تجارت جنسی ، قاچاق مواد مخدر ، دزدی ، اختلاس ، باجگیری دست زنند . یا پست ها ومقامات ارگانهای سرکوب را اشغال کنند لذا تلاش میکردند تا موثعیت خود را تثبیت کرده شاید بتوانند امتیازات مشابهی بگیرند.
اما تعدادی از این لمپن ها که با توجه به دگرگونی که پیش امده بود وبا توجه به اینکه تلاش حاکمیت جدید را می دیدند که سعی بر بازسازی ارگانهای تخریب شده دارد از موقعیت استفاده نموده وخود را در این ارگانها جا دادند .ارتجاع حاکم نیز که نیاز مبرمی برای سرکوب انقلاب به آنها داشت این تیپ ازافراد و عناصر لمپن را پذیرفت. این گونه بود که آنها در کمیته های انقلاب و سازمان اطلاعات نو پا ودر دادستانی انقلاب گزینش گردیدند.
از این قبیل افراد می توان «محمد» معروف به «ممد لاشخور» باج خور شکوفه نو در زمان شاه یاد کرد که حالا معاونت کمیته منطقه ۲ را داشت یا«مهدی سیاه» و«احمدوند» که در کمیته رییس ومعاون شده که بعدا احمدوند به پاسداری زندان گوهر دشت ارتقا مقام یافت.
«حاج داوود» یکی دیگر از اینها بود که علاوه بر ریاست زندان به ریاست سندیکای آهن فروشان نیز رسید.«برادران خوشت گوشت» نیز بازجو شده ودر کنار لاجوردی قرار گرفتند.که اینان در حال حاضر علاوه بر مسیولیت خود در اطلاعات ودادستانی در تهران به یکی از برج سازان تبدیل شده وبرج برادران خوش گوشت برای اکثر مردم معروف می باشد.اینان که در راس امور قرار گرفتند دسته های سر کوب ولباس شخصی های اولیه را به رهبری زهرا خانم به راه انداختمند. که این دسته کارشان این بود که به دکه های کتاب فروشی و نیروهای جلو دانشگاه حمله نمایند.
البته این بدان معنا نیست که اکنون لمپنیسم دارای زندگی ومعیشت ان تامین شده است .بلکه با توجه به بحرانهای موجود ورشد جمعیت ورشد بی کاری لمپنیسم باز تولید شده و هم اکنون نیز رژیم با فیلمها وسریالهای تلویزیونی سعی بر گسترده نمودن فرهنگ لمپنی دارد . اکنون نیز همین لمپن ها به پشیزی خود را فروخته ودر سرکوب نیروهای انقلابی اعم از جنبش دانشجویی وکارگران شرکت می نماید.
محسن رجب زاده ۸۵/۹/۲۳