سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
پاسخ به سوالات
بحث درباره همکاری و اتحاد بین نیروهای انقلابی همواره یکی از مهمترین موضوعات بین فعالین جنبش کمونیستی بوده است. مقاله “جنگ میان جنگ و موضع سوسیالیست انترناسیونالیست “که اخیراً در نشریه کار منتشر شده است، ضمن پرداختن به این که: چگونه نیروهای سوسیالیستی در برابر جنگهایی که به بهانه دفاع یا پیشرفت انجام میشوند، موضعگیری میکنند، به بحث اینکه در شرایط کنونی وظیفهی نیروهای انقلابی چیست و در چه بستری می توانند مبارزات مشترک خود را پیش ببرند؟ از منظر فدائیان کمونیست پاسخ میدهد در همین رابطه سوال زیر از طرف یکی از خوانندگان به دست ما رسیده است .
سوال
اگر بر اساس شرایط مشخص کنونی “ضرورت اتحاد گسترده در یک جبهه انقلابی” نتیجه گیری این نوشتار تحلیلی است، پس چرا از “شورای همکاری” خارج شدید؟!
دلیل آن زمان شما، مسترج از کنگره هم در اصل چندان قانع کننده نبود و نیست!
*) پیش بسوی اتحاد منسجم و مستحکم “طیف فدائی”)
جواب:
با درود و تشکر
1-شورای همکاری همانطور که از ناماش معلوم است. شامل همکاری چند نیرو و سازمان چپ و کمونیست است و نه اتحاد و یا جبهه، این همکاریها و یا اتحاد عملها در موارد لزوم و برای تحقق هدفی معین، همواره وجود داشته و خواهد داشت بهنظر ما نیازی به داشتن عناوینی نظیر شورای همکاری (که در درون به توهمات بین اعضا و در بیرون به انتظاراتی غیر واقع بینانه دامن میزند که قادر به پاسخگوئی بدانها نیست )، نمیباشد. این همکاریها در موارد لزوم و برای تحقق هدف معینی میتواند درسطح گستره و یا محدود برای رسیدن به هدفی مشترک مثل گذاشتن آکسیون و یا دادن اعلامیه و غیره شکل بگیرد.
2- جبهه چپ انقلابی اتحاد جنبشهای انقلابی فیالحال موجود در ایران را هدف خود قرار داده است پاسخ به نیاز شرایط حساس کنونی است. بهنظر ما این تاکتیک در برهه کنونی میتواند جنبشهای اجتماعی موجود با جهتگیری ضد سرمایهداری را در یک جبهه انقلابی برای سرنگونی نظام حاکم و تغییرات بنیادی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران مبتنی بر شوراها، گرد آورد و توازن فعلی قوای طبقاتی را به نفع کارگران و زحمتکشان تغییر دهد. امری که هم اکنون در میان بخشی از فعالین عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، محیطزیستی و زنان، کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار محروم تحت ستم و استثمار و تبعیض و نابرابری و غیره در حال شکلگیری است. طبیعتا چپها و کمونیستها و سوسیالیستها در داخل و خارج کشور هم که ممکن است سوسیالیست و کمونیست بودن همدیگر را قبول نداشته باشند، اما میتوانند در زیر پلتفرمی در چهارچوب برنامه حداقل پرولتاریا در چنین ساختاری از اتحاد گرد آیند و در مبارزه برای تحقق اهداف و مطالبات شان متحد شوند.
پس میبینید که جبهه انقلابی و شورای همکاری دو چیز کاملا متفاوتی هستند . صد البته ناقض همدیگر هم نیستند. حتما میدانید که ما در همان جلسه استکهلم و بعد از آن برغم مشارکت جدی مان در تدوین پلاتفرم شورای همکاری همواره به ضرورت جبهه انقلابی برای پاسخگوئی به وضعیت موجود تاکید میکردیم.
اما پرسیدهاید که چرا از شورای همکاری خارج شدیم ؟
میدانید که تشکیل حزب طبقه کارگر ایران و جبهه چپ انقلابی از شعارهای استراتژیک فدائیان از همان بدو تاسیس آن بوده است. که بهدلیل ضربات متعدد و وقایع بیشمار بعدی چه قبل از قیام و چه بعد از آن در این زمینه موفقیتی حاصل نشد. بهنظر ما این دو هدف استراتژیک کماکان اهمیت خوداش را حفظ کرده است . فدائیان کمونیست برای تحقق هر دو هدف تابهحال کوشش بسیار کرده است. اتحادهائی که یا فراخوان دهنده بودیم، نظیر اتحاد چپ کارگری، اتحاد انقلابی و اتحاد نیروهای چپ و کمونیست و یا از فراخوان دهندگان و فعالین عملی بسیاری دیگر از این نوع همکاریها بودهایم که هر کدام با مشارکت تعداد زیادی از سازمانها، احزاب و نهادها آغاز کرد اما بعد از هفت هشت سال بهدلیل اختلافات جزئی و کلی آب رفت و از آخرین آن که شامل 26 حزب و سازمان و نهاد بودند چند جریان باقی ماند که ما هم جزوی از آنها بودیم که به امید گسترش همکاری و اجرای وظائفی که هیچ کدام به تنهائی از عهدهاش بر نمیآمدیم، نشستی در استکهلم تشکیل دادیم و این بار تحت عنوان شورای همکاری به فعالیت ادامه دادیم. اما متاسفانه برغم تلاشهائی که شد این شورا گسترش پیدا نکرد و نه توانست کاری انجام دهد که از عهده خود سازمانها بر نمیآمد . و برغم صرف انرژی و وقت بسیار اما در عمل دستاورد نظری و عملی در برداشت و حد اقل انتظاراتمان از آن هم بر آورد نشد. البته شکست اتحادهای قبلی اشتباه بودن چنین فرمی از اتحاد ها و همکاریها را اثبات کرده بود. از این رو دیگر ضرورتی برای ماندن در آن چهار چوب ندیدیم.
3- بنظر ما سوسیالیسم و انقلاب سوسیالیستی امر طبقه کارگر است و طبقه کارگر نیروی اصلی و اساسی چنین انقلابی است . طبقه کارگر باید حزب انقلابی خود را که به سوسیالیسم علمی مجهز و دارای برنامه، استراتژی و یکسری تاکتیکهای معین و دیگر ملزومات حزب انقلابی طبقه کارگر بوده باشد، و در جریان مبارزات عملی جاری بتواند علاوه بر اکثریت کارگران، تودههای انبوه زحمتکشان، یعنی متحدین مرحلهای خوداش را هم با خود همراه سازد تا انقلاب سوسیالیستی را رهبری کرده و به ثمر برساند. کمک به تشکلیابی حزبی و تودهای طبقه کارگر و در حد توان فراهم نمودن ملزومات نظری و عملی و ترویجی و تبلیغی رسیدن به چنین هدفی از وظائف اصلی ما بوده و خواهد بود.
4- همکاری کمونیستها چه در قالب تشکیلات و چه فرد تنها با مباحثه نظری و همکاری عملی برای رسیدن به وحدت حول یک برنامه پرولتری و یکسری تاکتیکهای اساسی ثمر بخش است که ضمن رفع موانع پراکندگی جنبش کمونیستی میتواند به هدف بالا، یعنی به شکلگیری حزب انقلابی طبقه کارگر خدمت کند و پروسه آن را تسهیل نماید .
5- تجمع سازمانها وافراد حول هدف کلی“ سوسیالیسم“ با نظرات و دیدگاههای ناسخ و منسوخ درباره مبارزه طبقاتی و سوسیالیسم، دولت و غیره در واقع شکل دادن به یک تجمع پوپولیستی تحت نام ”سوسیالیسم“ است که در نهایت به خاطر همین اختلاف نظرات و برداشتهای متفاوت امکان گسترش و عملی کردن آرزو هائی که به شکل پلاتفرم تنظیم میشوند را نداشته و فاقد دستاوردهای نظری و عملی خواهد بود. کمونیستها نباید بهخاطر ضعف و ناتوانی کنونی خود تجربیات تاریخی جنبش کارگری و کمونیستی و معیار ها و اصول شناخته شده مبارزه طبقاتی و سوسیالیسم را نادیده بگیرند.
از همه اینها گذشته ادامه حضور در زیر تابلوئی که در بیرون انتظارات و توهماتی را دامن میزند اما محصول آن بسیار اندک و ناچیزتر از فعالیت تک تک سازمانها و از جمله خود ما بوده و حداقل انتظارات ما را بر آورد نمیکرد دور از منطق بود .