اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

نفرین نفت در سرزمین کردها

نفت که زمانی، نور امیدی برای عراقِ ویران شده و انگیزه ای برای حمایت ایالات متحده از اقلیم کردستان بود، اکنون این اقلیم را قربانی فساد و جنگ کرده است.

اربیل-اقلیم کردستان؛ فرمانده “کمال کرکوکی” درهای چوبی بزرگی را برای برگزاری یک کنفرانس خبری گشود. آنجا در واقع اتاق عملیات جنگ بود. درون اتاق، یک میز بزرگ با صندلی های مجلل پوشیده از چرم مخمل، چندین نقشه با چند پین و یک هواپیمای بدون سرنشین ساخت چین وجود داشت.

او گفت:”ببخشید که مدت زیادی منتظر ماندید. ” “با آمریکایی ها جلسه داشتم.”

کرکوکی مردی لاغر اندام بود که لباس سنتی کردی بر تن داشت. باوجودیکه او یکی از بالاترین مسئولیت ها در میادین جنگ عراق را دارد، بسیار فروتن بود. او در ارتش کردستان عراق که به عنوان نیروهای پیشمرگه شناخته می شود، یک افسر ارشد بود. پیشمرگه ها از متحدین اصلی ایالات متحده در جنگ زمینی علیه نیروهای دولت اسلامی(داعش) هستند.

تیم او وظیفه کنترل شهر “دوبز” و روستاهای اطراف آن را برعهده دارد. “دوبز” در ۸۰ مایلی جنوب شرقی موصل قرار دارد. این شهر بخشی از استان کرکوک است و از ژوئن سال ۲۰۱۴ که ارتش عراق از آن عقب نشینی کرد، تحت کنترل نیروهای کرد در آمده است. این منطقه کانون جنگ علیه سازمان تروریستی داعش است؛ چراکه بخشی از بزرگترین ذخایر نفتی کردستان عراق در این منطقه قرار دارد. داعش در صورت تصرف این شهر منابع مالی مورد نیاز خود برای عملیات تروریستی در سراسر جهان را تأمین می کرد.

“هر اقدامی که ما انجام دادیم برای حفاظت از نفت این منطقه بود.”

کمال کرکوکی شدت روشنایی اتاق را پایین آورد و پروژکتور را روشن کرد. او پس از یک مقدمه کوتاه به همان موضوعی پرداخت که نمایندگان ارتش آمریکا چند دقیقه قبل به آن پرداخته بودند. نیروهای پیشمرگه اطلاعات جدیدی دریافت کرده بودند. آنها فیلمی ازهواپیماهای بدون سرنشین به دست آورده بودند که نشان می داد یکی از جنگجویان داعش در یکی از خانەهای اطراف پنهان شده است – فیلم راننده ای را سوار بر یک ماشین نشان می داد که به سمت پایین یک جاده خاکی می رانَد و جلوی درب یک خانه کوچک می ایستد.
کرکوکی با پوزخندی گفت: “در این خانه حدود ۲۰ سرباز پنهان شده¬است. آنها قصد رفتن به آن خانه را دارند اما هرگز از آن بیرون نخواهند آمد.”

او چند عکس گرفته شده از آن منطقه را نشان داد که اشاره به خانەهای امن و تونل های داعش داشت. پروژکتور خاموش شد و فرمانده چراغ ها را روشن کرد. یک نقشه بزرگ بر روی یکی از دیوارها آویزان بود. پونزهای آبی و قرمز تعیین کننده موقعیتهای مختلف در میدان نبرد بودند. قرمز موقعیت داعش و آبی موقعیت پیشمرگه ها. فرمانده مجموعه¬ای از جنگ های اخیر و حرکت  نقاط آبی و قرمز را بررسی کرد تا نشان دهد که تا چه اندازه نیروهایش در مقابل گروه تروریستی داعش موفق بوده اند.

او در حین توضیح یکی از بزرگترین نبردهای سال ۲۰۱۵  گفت: “هر اقدامی که ما انجام دادیم برای حفاظت از نفت بود.”

یکی از وظایف اصلی کمال کرکوکی حفاظت از منابع نفت و گاز منطقه و فرماندهی نیرویی است که اصطلاحاً پلیس نفت و گاز خوانده می شود. پلیس نفت و گاز یک تیم ویژه از نیروهای پیشمرگه است که مسئولیت حفاظت از منابع نفتی در منطقه را برعهده دارد؛ کاری که پیشتر برعهده آمریکایی ها بود. وظیفه فرمانده در کل، بر حفاظت از لوله های نفتی متمرکز شده است.

در بخشی از این نشست، گروهی از سربازان وابسته به این تیم ویژه وارد اتاق شدند و به نشانه سلام نظامی پاهای خود را بر زمین کوبیدند. سربازان این تیم همگی بلندقامت و دارای تناسب اندام بودند. آنها سربازان نخبه هستند و در مأموریتها جزء بهترینها محسوب می شوند. برای کردهای عراق ارزش نفت کمتر از امنیت آینده و رفاه نیست.

یکی از آنها بعدها هنگامی که از جیپ خود در یکی از میادین نفتی پایین می آمد، در تحقیقات گلوبال پست گفت: “کار ما حفاظت از شرکتهای نفتی است.” شب بود و شعله های آتش کل پالایشگاه را روشن کرده بود. او همچنین گفت: “اقتصاد ما وابسته به نفت است.”

کرکوکی و گروهش که وظیفه حفاظت از میادین نفتی را برعهده دارند نتیجه محاسبات از پیش انجام شده¬ این تفکر هستند: ذخایر نفت فراوان و عمدتاً دست نخورده شمال عراق می توانند پایه و اساس شکل گیری یک منطقه مرفه و پرجنب و جوش در منطقه ای را فراهم کند که باقی نقاط آن عمیقاً ناامن است. این استراتژی بود که توسط ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهان، هم پیش و هم پس از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، توسعه پیدا کرد.

اما همانند بسیاری از نقاط جهان گاهی خانه ای که منبع ذخایری ارزشمند است، تبدیل به چیزی متضاد آن می شود. نفت نیز کردستان عراق را در درگیریهای سیاسی، فساد و یک جنگ تمام عیار فرو برده است.

حدود ۸۰ درصد از اقتصاد کردستان عراق وابسته به درآمد نفت است. لوله های نفت همانند شریانهای خون انسان در روستاهای این منطقه تنیده  شدەاند‌‌‌. بسیاری از آنها برای حضور در بازار¬های بین المللی به یک خط لوله بزرگتر در ترکیه متصل  شدەاند‌‌‌. خط لوله ها در معرض دید چشم های غیر مسلح در بیابانها، زیر پلها و اطراف خانەهای مردم قرار گرفته است و این موضوع باعث شده است در صورت وقوع حمله آنها به آسانی هدف قرار بگیرند و تولید در سراسر شبکه متوقف و اقتصاد منطقه نابود شود.

کردها نه تنها برای تأمین اقتصادی مردم خود بلکه برای تأمین استقلال از سیاستهای خصمانه دولت مرکزی نیز به نفت وابسته هستند. وجود نفت در شهر “دوبز” و استان کرکوک در تحقق رویای کردها¬ که همان استقلال کامل از دولت مرکزی است، بسیار مهم است. در زمان صدام حسین دولت مرکزی سعی در نسل کشی آنها داشته است.

در دهه ۱۹۸۰، صدام حسین به شمال عراق حمله کرد، در آن زمان کردها متحد دولت ایران شده بودند. جمعیت کردها به شکل پیوسته در عراق، سوریه، ترکیه و ایران پراکنده شده است و مدتهاست برای تشکیل یک کیان مستقل تلاش می کنند. در جنگ با صدام حسین، هزاران نفر از آنها در بمباران شیمیایی کشته شدند. میلیون‌ها نفر از خانەهای شان آواره، و مجبور به زندگی در ادوگاه‌ها شدند. پس از آن نیز قدرتمندان عراقی، اعراب را به خانەهای آنها فرستادند و خانەهای آنها را اشغال کردند.

روزی که آمریکایی‌ها صدام را سرنگون کردند، کردها جشن گرفتند. هنگامیکه شرکتهای برق شروع به سرمایه گذاری در این منطقه کردند پتاسیل واقعی استقلال اقتصادی شکل گرفت و به نظر می¬¬رسید امکان  و فرصت واقعی تحقق آن وجود دارد.

اما اکنون به نظر می¬رسد راه درازی تا رسیدن به این موفقیت وجود دارد؛ اگرچه هنوز جرقه‌هایی از امید باقی مانده است. کمال کرکوکی و تیم او نیز خود را مدافعان این تفکر می¬دانند.

آمریکایی‌ها

حتی اگر کمال کرکوکی در مأموریت خود موفق شود و امنیت ذخایر نفت شمال عراق را در برابر تهدید¬های جاری دولت داعش تأمین کند، ضرورت دیگری در کردستان عراق وجود دارد؛ و آن مبارزه با فساد دولتی است. اگرچه این مبارزه داری چهره خشنی نیست اما یک چالش بزرگتر است.

از سال ۲۰۰۳ میلییاردها دلار وارد کردستان عراق شده است، اما هنوز هم این منطقه دچار رکود اقتصادی است. شرایط تا آنجا در این منطقه نامناسب است که برخی از مردم خانەهای خود را رها کرده و به کمپ ها پناهنده  شدەاند‌‌‌ چراکه در آنجا غذا و آب به اندازه کافی وجود دارد.

دولت منطقه به دلیل به وجود آوردن چنین شرایطی به شدت مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته است. کاری که دولت این منطقه با ملت خود کرده است کم از حمله داعش نیست. رشد غیرقابل کنترل فساد عامل کلیدی و اصلی در ایجاد این بحرانها در منطقه است. فساد سبب شد تا تمام سرمایه گذران محلی و بین¬المللی این منطقه را ترک کنند. زمانی مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان برای جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی، شعار تبدیل کردستان عراق “به دژ دموکراسی و کثرت گرایی” را سر داده بود.

مانند تمام نقاط دنیا، فساد از بالا شروع می شود. در عراق همیشه در راس همه امور آمریکایی ها قرار دارند، مقامات آمریکایی به بالاترین مقامات دولتی اقلیم کردستان عراق در روی آوردن به فساد کمک کره اند و البته خود نیز از آن سود بردەاند.

تقریباً، بلافاصله بعد از مراسم تحلیف، جورج دبیلو بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا، و تقریبا دوسال پیش از شوی تلویزیونی ترس و وحشتِ یازده سپتامبر، آمریکایی ها چشم به کردستان عراق، به عنوان یک منطقه تقریباً ناشناخته که دارای اولویت بهره برداری از منابع نفت و گاز بود، دوختند. کردها نیز برای سرمایەگذاری آمریکایی‌ها از جان مایه گذاشته بودند. آنها این روش را سادەترین راه برای خارج شدن از دایره قدرت مرکزی بغداد می دیدند.

“دلشاد شعبان”، معاون کمیته نفت و گاز در پارلمان کردستان می گوید: “مقامات اقلیم از اواخر دهه ۱۹۹۰ مشغول راه اندازی بخش نفت شدند و به طور منظم شروع به ملاقات و مذاکره با آمریکایی‌ها و انگلیسیها کردند.” “آنها تمام تلاش خود را به کار بستند تا بتوانند از بهترین شرکتهای نفتی بین المللی، برای سرمایه گذاری در این منطقه که فاقد زیر ساخت های و پروسه های رسمی بود استفاده کنند.”

دقیقاً یکسال قبل از حمله آمریکا به عراق، وزارت امور خارجه آمریکا مطالعه بر روی یک سیاست توسعه ای را با عنوان “پروژه آینده عراق” آغاز کرد. گروه کاری شامل مجموعه ای از روشنفکران عراقی و مشاوران سیاستهای توسعه عراق در بخشهای  انسان دوستانه، مالی و نفتی بودند. یکی از این کمیته ها به توسعه یک پروتکل کمک نمود و در نهایت آن را به قانون تبدیل کرد. طبق این قانون  کنترل ۸۱ درصد از میادین توسعه نیافته نفتی در عراق به شرکت های آمریکایی و بریتانیایی سپرده می‌شد.

همزمانی منافع شرکتهای آمریکایی با حمله آمریکا در ۲۰۰۳ باعث مطرح شدن سوالات اخلاقی فراوانی شد. اما در عین حال رسانه ها به طور گسترده تحولات سیاسی و نظامی زمینی را تحت الشاع قرار دادند.

عمق همکاری آمریکایی‌ها و کردها در اسناد سازمان دیدبان قضایی به شکل برجسته ای نشان داده شده است. دیدبان قضایی یک سازمان غیرانتفاعی محافظه کار است که به منظور ایجاد شفافیت در عملکرد دولت ایجاد شده است. این سازمان در ۲۰۰۲ قانون درخواست آزادیِ تبادل اطلاعات با وزارت بازرگانی را ثبت کرد و در عوض اسنادی شامل نقشه میادین نفتی عراق، خطوط لوله، پالایشگاه ها، ترمینال ها، دو نمودار از جزئیات پروژه های نفت و گاز در عراق  و همچنین “اسامی کشورهای خارجی خواهان سرمایه گذاری و قرارداد در میادین نفتی” دریافت نمود.  این اسناد نشان دهنده آن است که تا چه حد دولت بوش خواهان توسعه سرمایه گذاری در عراق بود و چگونه فرصت های شغلی و سرمایه گذاری را برای آمریکایی ها ایجاد کرد.

این نقشه به طور گسترده توزیع بلوکهای گازی و نفتی کردستان عراق در میان منافع بین المللی، از الجزایر گرفته تا ایتالیا و چین را نشان می دهد. در بالای نقشه نام گروه های کاری که در قراردادها و پروژەهای نفتی کردستان عراق مشغول به کار بودند ذکر شده بود. اما در این میان نام یکی از آنها کمتر شناخته شده بود: “نیروی کار انرژی بوش – چنی”، ترکیب نام جوج بوش و دیک چنی معاون رئیس جمهور. در بخش توسعه سیاستهای انرژی ملی، گروه کاری بوش راه اندازی بخش آغازین پروژەهای نفتی در کردستان عراق را برعهده داشت و گروه کاری دیک چنی نیز یک بخش کاری کوچکتری را در دست داشت.

اطلاعات درز کرده از وزارت امورخارجه آمریکا نشان می دهد که تا چه اندازه آمریکایی‌ها در توسعه میادین نفتی کردستان عراق بویژه بخش نفت خیز کرکوک فعال بودەاند. این شهر بخشی از بزرگترین میادین نفتی در سراسر کشور را دارد و از اینرو انتخابات محلی نقش بسیار مهمی در توسعه قراردادهای بین المللی نفتی ایفا می‌کرد.

در سال ۲۰۰۶ ، “آشتی هورامی” وزیر تازه منصوب شده وزارت منابع طبیعی کردستان عراق چند هفته ای را بدون سرو صدا در هوستون آمریکا با مقامات آمریکایی به سر برد.

او در این سفر با دیک چنی، جیمز بیکر رئیس کارکنان کاخ سفید، ژنرال دیوید پترائوس، اد رویس از اعضای کنگره آمریکا، و مدیران کمپانی هالیبترون، شرکتی که چنی قبلاً مدیرعامل آن بود، ملاقات کرد. با توجه به حضور مدیر سابق بخش نظارت و نیز آژانس آمریکایی که نظارت و بررسی معاملات مالی را برعهده داشت جلسات بسیار پر بار بود. محققی که با شرط شناخته نشدن هویتش با گلوبال صحبت کرد، گفت: “آمریکایی‌ها به هورامی وعده کنترل مرزهای کردستان عراق که بطور سنتی توسط دولت مرکزی عراق اداره می شد و همچنین پاسداری از ذخایر نفتی را دادند.”

بریتانیا نیز کمکهای مشابهی در شکل گیری بخش نفت خیز کردستان عراق ایفاد نمود.

جانی باکستر، رئیس دپارتمان توسعه روابط بین المللی در عراق بین سال های ۲۰۰۷-۲۰۰۸ بعدها عنوان کرد که بریتانیا و ایالات متحده از نزدیک با هم روی این پروژەها کار می‌کردند.” خط کاری اصلی ما کمک به بازکردن منابع نفت خیز عراق و استفاده از آنها در جهت خدمت مؤثر به مردم عراق بود .”

او در ادامه افزود: “آنچه به عراقیها کمک می‌کرد سازماندهی ظرفیت مدیریت برای رسیدن به این اهداف بود. بنابراین آنچه که در مدیریت سطح بالا مهم بود رسیدن به پاسخ این سؤال بود که ما قصد انجام چه کاری را داریم؟”

سود حاصل از فروش این منابع طبیعی به سختی به عراقی¬ها رسیده است.

[“هیچ کس در این منطقه کمکی را بدون  هیچ چشمداشتی ارائه نمی¬دهد. چیزی به نام نوع دوستی در این منطقه وجود ندارد، منافع شخصی در این منطقه محرک اصلی است.”]  سیمون هاتفیلد، مدیرعامل کمپانی زاگرس غربی

پس از دیدار هوستون، پیشگامان نفت- با کمک و حمایت ویژه نیروهای ایالات متحده- به سرعت شروع به جستجو برای چاههای مراقبت نشده نفت کردند. براساس تحقیقات کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC)، آشتی هورامی تیمی در گروه اطلاعات قرار داد تا از مکانهای بالقوه برای سرمایەگذاری شرکت ها مطلع شود.

بسیاری از مقامات آمریکایی از از نتایج حاصل از قراردهای منعقد شده بهره بردند. هیچ کدام از این مقامات به اتهامات کیفری متهم نشدند.  SECگفته است: چند تن از آنها به طور مصلحتی به این جرائم اقرار کردەاند.

جیمز جفری، از سفیران سابق ایالات متحده در عراق، که به شدت در مذاکرات توسعه میادین نفتی منطقه با مقامات کُرد نقش داشته است، هم اکنون به عنوان مشاور ارشد یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی این منطقه -اکسون موبیل – مشغول کار است. او همچنین به عنوان محقق در مؤسسه ای در واشنگتن در زمینه سیاستهای شرق نزدیک فعالیت می‌کند. اتاق فکر این مؤسسه در واشنگتن دی سی مستقر است. رکس تیلرسون،  مدیرعامل [سابق] شرکت اکسون موبیل نیز به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده نامزد شده ¬است. [در زمان انتشار این گزارش. او اکنون وزیر امور خارجه است. م]

علی خدری، یک شهروند آمریکایی که به عنوان دستیار ویژه ۵ سفیر آمریکا در عراق خدمت کرده است، کسب و کاری خارج از دایره دانش خود در زمینه صنعت نفت در کردستان عراق راه‌اندازی کرده است. او که کسب و کار خود را با عنوان مشاوره آغاز کرده است، اکنون به شرکت اکسون موبیل مشاوره می دهد. او پیش نویس و پیاده سازی های شرکت خود را براساس استراتژیهای کشور عراق انجام داده است. او معمار و مذاکره کننده ارشد این شرکت بوده و میلیاردها دلار پول وارد کردستان عراق کرده است.

زالمای خلیلزاد نیز سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل متحد و بغداد بود و بعدها عضوهیئت مدیره شرکت نفتیِ “راک”( RAK) شد. “راک” یک سها¬مدار عمده شرکت “دی. ان. او” است. “دی. ان. او” یک شرکت نفتی نروژی است که زمانی سهام قابل توجهی در کردستان عراق داشت.

پیترگالبرایت، دیپلمات پیشین ایالات متحده و عضو سابق کمیته روابط خارجی سنا است. او در هنگام تهیه پیش نویس قانون اساسی جدید عراق، از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵  وظیفه ارایه مشاوره به دولت منطقه ای کردستان عراق را برعهده داشت. او به کرد ها کمک کرد تا شرایطی را در توافق با دولت مرکزی ایجاد کنند که به آنها اجازه توسعه نفت در آینده را بدهد.

همزمان، گالبرایت با تاسیس یک شرکت، قراردادی با شرکت “دی.ان.او”، همان شرکت سرمایەگذار نفتی، امضا کرد. در نهایت گالبرایت اعتراف کرد که به دلیل وجود منافع مالی در معادلات نفتی کردستان عراق، در آن زمان به کردها در تهیه پیش نویس قانون اساسی عراق کمک کرده است. اما او به روزنامه “بوستون گلوب” گفت که کار او هیچ تضادی با منافعش نداشته و او در آن زمان تنها به ایفای نقش خود به عنوان یک شهروند معمولی پرداخته است.

او به این روزنامه گفت:” منافع تجاری من شامل سرمایەگذاری در کردستان می شد و مطابق با دیدگاه های سیاسی من نیز بود.  این تمام آن چیزی بود که به توسعه آن پرداختم و البته سود قابل توجهی هم از صنعت نفت کردستان عاید مردم کردستان و همچنین سهامداران آن شد.”

درواقع هیچ سودی از صنعت نفت کردستان عراق عاید مردم این منطقه نشد.

بسیاری از مقامات ایالات متحده با آشتی هورامی در وزارت منابع طبیعی همکاری می کردند و برای سالها از رابطه با کردها بهرمند شدند. بخشی از مقامات سطح بالای آمریکایی و افسران نظامی از همان روزهای آغاز اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ شروع به بازسازی صنعت نفت کردستان کردند و این کار را تا سال ۲۰۰۸ درست پیش از پایان دور دوم ریاست جمهوری جرج بوش ادامه دادند.

ژنرال جی گارنر، اولین رئیس دفتر بازسازی و کمک های بشردوستانه به مردم عراق در سال ۲۰۰۳ بود. این دفتر مسئولیت بازسازی عراق پس از حمله را برعهده داشت. گارنر و معاونش، سرهنگ “ریچارد ناب”  در سال ۲۰۰۸ برای انجام اکتشافات گسترده وارد هیات مدیره یک شرکت کوچک وابسته به آلبرتا به نام “واست اکپلوریشن” شدند. معاملات اکتشافاتی گسترده در همان سال در کردستان عراق صورت گرفت و ۱۰۰ میلیون دلار سرمایەگذاری روی سکوهای نفتی و سایر زیر ساخت های آن انجام شد.

ریچارد پرل، رئیس سیاست کمیته مشورتی انجمن دفاع  از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ در دوران بوش بود. بنا به گزارش وال استریت ژورنال، او در سال ۲۰۰۸ درصدد بود تا با همکاری یک شرکت ترکیه ای به نام  “گروه بین المللی آ.ک” و  با مشارکت شرکت “اندور انترناشنال” مستقر در هوستون، یک قرارداد نفتی در کردستان عراق امضاء کند.

ریچارد پرل دنبال میدان نفتی “خورمال” واقع در بخش شمالی حوزه کرکوک بود،  که از سال ۲۰۰۷ تحت کنترل دولت کردستان عراق قرار داشت.  میدان نفتی خورمال یکی از غنی¬ترین میادین نفتی در کل منطقه است. این قضیه برای اولین بار در گزارش سیمور هرش در سال ۲۰۰۳  در “نیویورکر” آشکار شد و در نتیجه آن ریچارد پرل از سمت ریاست کمیته مشورتی استعفا داد.

شاید نگران کننده ترین سرمایەگذاری آمریکایی ها در کردستان عراق در دوره جنگ و اشغال عراق، توسط “ری هانت” سوداگر نفتی ایالت تگزاس صورت گرفته باشد. سرمایه گذاری هانت در جریان یک سری تحقیقات ننگین در سال ۲۰۰۸ توسط “هنری واکسمن” رئیس آتی کمیته نظارت و اصلاحات دولت آمریکا لو رفت.
ری هانت جزو مهمترین اسپانسر¬های بوش در طول مبازرات انتخاباتی و عضو پیشین هیئت مدیره شرکت هالیبرتون بود. او همچنین به عنوان یکی از اعضای مشاوران خارجی بوش نیز خدمت می کرد. او در سال ۲۰۰۷ با وجودیکه از لحاظ فنی سرمایەگذاری در کردستان عراق، بدونِ مجوزِ بغداد، غیر قانونی بود، در یکی از بلوکهای نفتی کردستان عراق سرمایه گذاری کرد. هنگامی که خبر این معامله منتشر شد، دولت بوش مدعی شد که به هیچ عنوان از سرمایەگذاری ری هانت مطلع نبوده است. اما  با بررسیهای واکسمن اسنادی به دست آمد که با ادعاهای دولت بوش در تناقض بود. واکسمن در خصوص این اسناد نامه ای به “کاندولیزا رایس” وزیر امور خارجه آمریکا نوشت:

” پنج روز پس از اعلام قرارداد نفتی ری هانت، یکی از مقامهای وزارت امورخارجه با شرکت هانت تماس گرفت تا در مورد یک فرصت عالی دیگر در عراق اطلاع بدهد. او بخش توسعه نفتی شرکت را ترغیب کرد تا برای ری هانت بنویسد: “این یک فرصت عالی برای ماست… این یک موقعیت فوق العاده است … شانس به ما رو کرده است.”

درحالی که مقامات و دیپلماتهای آمریکایی از درآمد حاصل از میادین نفتی کردستان عراق به سودهای فراوانی دست یافتند، مردم محلی بهره ای از آن نبردند. پول حاصل از درآمد صنعت نفت در کردستان عراق هرگز به اقشار پایین جامعه سرازیر نشد؛ علت اصلی آن نیز فساد مقامات کُرد است که ناشی از واقعیت کار آنها با آمریکایی هاست.

تجارت خانوادگی و مهندس آن

در مرکز این قراردادها و مذاکرات آشتی هورامی قرار داشت. وظیفه او تبدیل این ثروت به مکانیسمی برای توسعه اقتصادی، سیاسی و رفاه عمومی بود، اما او در انجام این وظیفه بسیار ضعیف عمل کرد.

برآوردهای متفاوتی در دست است. اما خسارات ناشی از فساد در بخش نفت کردستان عراق به میلیاردها دلار می¬رسد.  قرار بود این دلارها تأمین کننده بودجه زیرساخت هایی مانند مدارس و بیمارستانها باشد.

“لوئی الخطیب” یک کارشناس صنعت نفت عراق و مشاور پیشین دولت این کشور  در زمینه سیاستهای انرژی می گوید: “عراق با سوء مدیریت، میلیاردها دلار از ثروت خود را از دست داده¬ است.” او تخمین زده است که دولت اقلیم کردستان از سال ۲۰۰۸ تاکنون، علاوه بر درآمد حاصل از تخصیص بودجه¬ فدرال، بین ۴۰ تا ۴۵ میلیارد دلار از صنعت نفت و گاز خود درآمده داشته است.

الخطیب می گوید: “سوال اینجاست که آنها با این همه درآمد چه کردند؟”

پاسخ این سوال ساده است. این پولها همانجایی جاری شد که مقامات و خانوادهای حاکم بر کردستان عراق خواهان آن بودند؛ به عبارت دیگر به سمت پروژه هایی رفت که در نهایت به جای استفاده عمومِ مردم از آنها، به ثروتمند شدن آن عده قلیل انجامید.

در کردستان عراق خانواده همه چیز است و دو خانواده بارزانیها و طالبانیها بر سیاست این منطقه حکم می رانند. هر تصمیم دولتی و تجاری که در کردستان عراق صورت می گیرد با انگیزه افزایش ثروت خانوداگی و مطرح شدن اجتماعی بیشتر آنها است.

الخطیب می گوید: “مذاکرات نفتی کسب و کار احزاب حاکم است.”

“گرمینا آسی” معلم ۳۲ ساله مدرسه ای در شهری در اطراف اربیل می گوید:

“اگر این روند به همین شکل ادامه پیدا کند ما به سمت دیکتاتوری پیش می رویم. آنچه که دولت درحال حاضر در حال انجام آن است سرقت ثروت ملی و غصب کردن حق ملت است.”

بارزانی ها در میان کردها به قهرمانی شهرت یافته¬اند- آنها در میدانهای نبرد جان خود را در راه آرمانهای کردها از دست دادند- جلال طالبانی نیز در میان کردها با عنوان “عمو طالبانی” شناخته شده است. او اولین رئیس¬جمهور غیرعرب عراق است که در خلال سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ بر مسند ریاست جمهوری بود. قباد پسر او هم اکنون معاون نخست وزیرِ اقلیم کردستان است. دیگر پسر او،”پاویل”، هم اکنون رابطه نزدیکی با دولت منطقه ای کردستان در اربیل دارد و به عنوان مشاور وزارت منابع طبیعی اقلیم کردستان فعالیت می کند.

هر دو خانواده مالک چند شرکت بزرگ محلی هستند و ارتباط نزدیکی با سیاستمداران و تجار قدرتمند در بریتانیا و ایالات متحده دارند. همه طالبانیها دارای تابعیت دوگانه بریتانیایی و عراقی هستند. بارزانی ها نیز هم در بریتانیای کبیر و هم در ایالات متحده دارای ملک و املاک هستند. مسرور بارزانی، پسر ارشد رئیس اقلیم کردستان،  صاحب یک خانه چند میلیون دلاری در “مک لین”ِ ایالت ویرجینیا است.

این دو خانواده واحزاب سیاسی مرتبط با آنها، در معاملات تجاری از جمله صنعت انرژی رقیب یکدیگر هستند. یک تفکر رایج در این منطقه آن است که هر معادله نفتی در کردستان عراق برای یکی از این دو خانواده منفعتی کلان به همراه دارد.

این سوء مدیریت جنون آمیز، زندگی طبقه متوسط این جامعه را به تباهی کشانده است.

” تمام سیاستمداران برای رسیدن به زمین، پول و قدرت بیشتر با یکدیگر درگیر هستند. اگر احزاب کرد نتوانند با هم به توافق برسند، آیا امکان حرکت روبه جلو وجود دارد؟”.

خانواده بارزانی برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ آشتی هورامی را وارد هیات مدیره وزارت منابع طبیعی کرد و متعاقبا از او در جهت منافع خود استفاده کرد. آشتی هورامی فرد باتجربه ای بود. او تنها یک مهندس نبود، بلکه به عنوان صاحب و مدیر یک شرکت مهندسی و خدماتی نیز در بریتانیا کار کرده بود. علاوه بر این او به عنوان مشاور شرکت نفتی “گولف پترولیوم” نیز کار کرده بود. او لیستی از شرکت های فعال در بازار لندن در سال ۲۰۰۴ را در اختیار آنها قرار داد. هورامی بلافاصله درهای کردستان عراق را، برای عقد قرارداد های نفتی، به روی شرکتهای نفتی بین المللی گشود و برای کمک بیشتر به این موضوع جلساتی را در ایالات متحده برگزار کرد. او در عین حال رابطه اش را با “عدنان سامرایی” مدیر¬اجرایی شرکت “گولف پترولیوم” حفظ کرد. سامرایی از عملکرد داخلی قدرت نفت در عراق آگاه بود. او کارمند پیشین شرکت ملی نفت عراق بود و به عنوان زمین شناس در این شرکت کار می کرد. او می دانست در چه جاهایی امکان یافتن منابع نفتی وجود دارد. اطلاعات او به آشتی هورامی کمک می کرد تا شرکت های نفتی را به مناطقی بکشاند که پیشتر وجود نفت درآنها توسط دولت مرکزی کشف شده بود، اما در عین حال هرگز به شرکتهای بین المللی واگذار نشده بود. در نهایت نیز السامرایی به عنوان مدیر منطقه ای  “گلف پترولیوم” در حوزه نفتی کردستان عراق انتخاب شد.

آشتی هورامی هنوز هم تنها مقام رسمی در کردستان عراق است که از نحوه کارکرد قرارداد های نفتی آگاه است. مدیریت تمام مذاکرات نفتی برعهده اوست. هورامی به تنهایی درباره شرایط قراردادهای نفتی تصمیم می گیرد و به این شرکتها ایمیل می زند. بنا به گفته “دلشاد شعبان” عضو کمیسیون نفت و گاز در پارلمان کردستان، هورامی چند بار به تنهایی با این شرکت ها مذاکره کرده است؛ این بدان معناست که تنها چند نفر از وضعیت مالی این وزارتخانه و مفاد قراردادها مطلع هستند.

به گفته  الخطیب “مقامات وزارت دارایی دولت اقلیم کردستان هیچگونه اطلاعاتی از وضعیت مالی نفت وگاز اقلیم ندارند.”

“گلوبال پست” چندین بار تلاش هایی برای مصاحبه با آشتی هورامی انجام داده است، اما هیچ کدام به نتیجه نرسیده است. یک مصاحبه برنامه ریزی شده در آخرین دقایق به شکست انجامید.

مردی بنام “امید”  که بنظر می رسید رئیس دفتر او باشد، به ما گفت: “وزیر درخواست شما را مجدداً بررسی خواهد کرد.” او بدون آنکه نام خانوادگی خود را برای ما عنوان کند گفت: “باوجودیکه می دانم این موضوع از اهمیت زیادی برای شما برخوردار است، اما با این حال از اهمیت چندانی برای ما برخوردار نیست.”

آنهایی که به ثروت رسیدند

یک مقام سابق نظارتی برای “گلوبال پست” فاش ساخت که میزان فساد در وزارت نفت تا چه اندازه آشکار و مخرب بوده است.

او به ما درباره ظرفیت سازی برای پاداش ها –پاداش های تعریف نشده در پایان هر قرارداد- و سازماندهی پاداش های محلی خبر داد؛ “رشوه های عظیمی” که همگی مستقیماً روانه حسابهای بیکران اعضای خانواده بارزانی و طالبانی می شد. او گفت: “تقریباً در تمام قراردادهای نفتی کردستان عراق چنین پاداش هایی وجود داشت.”

به عنوان مثال، یک قرارداد بین دولت اقلیم کردستان و شرکت زاگرس غربی، یک شرکت مستقر در کانادا، نشان می دهد که دولت اقلیم ۴۰ میلیون دلار پاداش برای خود در نظر گرفته است. “زاگرس غربی” در ۳۰ روز اول شروع قرارداد به عنوان اولین پرداخت نیم میلیون دلار به دولت پرداخت کرد و با دوبرابر شدن ظرفیتِ فعالیت، در یک دوره ۱۴ ماهه، هرماه ۲.۵ میلیون دلار پرداخت کرد.

“سیمون هاتیفیلد” مدیر عامل شرکت “زاگرس غربی” طی اظهاراتی در جریان یک دادگاهی در لندن گفته بود:”هیچکس در این منطقه بدون چشمداشت کاری انجام نمی دهد.” او افزوده بود:” چیزی به نام نوع دوستی- در آن منطقه- وجود ندارد. منافع شخصی محرک اصلی هر چیزی است.”

دلشاد شعبان، معاون رئیس کمیته نفت و گاز پارلمان کردستان عراق می گوید: “ما باید قراردادهای نفتی کردستان عراق را براساس منافع تمام مردم کرد تنظیم کنیم، نه فقط منافع افراد قدرتمند…”

عموم مردم اغلب از این پاداش ها بی اطلاع هستند و قطعاً هیچکدام از آنها به تصویب هیچ مؤسسه دولتی نرسیده -است.

الخطیب می گوید:” وزارت نفت در ۱۸ ماه گذشته تازه شروع به ارسال گزارش ماهانه در وبسایت خود کرده است.” و در ادامه نیز می افزاید:” هرچند بیشتر این گزارش ها نیمه آماده و فاقد اطلاعات ارزشمند و ضروری هستند.”

یک مثال کلاسیک که شبیه فیلمنامه های بد هالیوودی است، از آشکار شدن ایمیلهایی میان آشتی هورامی و مدیران ارشد یکی از معتبرترین شرکتهای نفتی فعال در عراق خبر می دهد. بنا به این ایمیلها، این شرکت فعال در زمینه نفت و گاز که دفتر اصلی آن در امارات متحده مستقر است، یک هفته پیش از عقد یک قرارداد، ۱۲ خودروی ضدگلوله را برای وزیر منابع طبیعی ارسال کرده بود.

اسناد شرکت حمل و نقل دریایی “میرسک” جزئیات خودروهای ارسال شده و دستورالعمل نحوه تحویل آنها در کردستان عراق را نشان می دهد. این شرکت ماشینها را به کمک کشتیهای باری و از طریق مرز ترکیه، به درخواست وزیر منابع طبیعی و نچیروان بارزانی که مدتی بعد [دوباره] نخست وزیر اقلیم کردستان شد، ارسال کرده است.

رشوه در عین حال که راهی برای انباشت ثروت است، شکل دیگری از تجارت نیز محسوب می شود.

البته آشتی هورامی از جزئیات شرکتهایی که در فکر خرید سهام هستند و آنهایی که پرداخت های مالی خوبی ندارند و نیز میادین نفتی که حداکثر تولید نفت و حداقل تولید نفت را دارند، باخبر است. او از این اطلاعات برای حفظ منافع خود و شرکای تجاری اش در بانکهای HSBC و “جِی.پی.مورگان” استفاده می کند. گلوبال پست این اطلاعات را از طریق تبادل  ایمیل با کمیته نظارت بر بورس و اوراق بهادار دولت آمریکا، “اس.ای.سی”، به دست آورده است.

از اینرو، هنگامی که یک شرکت بزرگ نفتی در کردستان عراق به شرکت دیگری واگذار می شود، آشتی هورامی به معامله سهام می پردازد.
مقامهای خدمات مالی بورس اوراق بهادار لندن در سال ۲۰۰۸ پس از اینکه آشتی هورامی شخصاً به شرکت نفتی “هریتیج” اجازه بررسی قرارداد اعطا کرد، او را به معامله سهام متهم کردند. هورامی مدعی شد که این معاملات مجاز بوده  و به حساب دولت منتقل شده است. اما “اس.ای.سی” می گوید میلیونها دلار پول در این تجارت مفقود شده است.

در اکتبر سال ۲۰۰۸، بورس نروژ، شرکت DNO را مورد تفتیش قرارداد. این شرکت نفتی نروژی معامله ای در کردستان عراق انجام داده بود. در این معامله این شرکت 43 میلیون سهم خود را به یک مشتری ناشناس به قیمتی حدود ۳۰ میلیون دلار فروخته بود. کاشف به عمل آمد که خریدار شرکت ترکیه ای “گنل انرژی” بوده است و آشتی هورامی نیز در این معامله نقش دلال یا واسطه را بازی کرده است. فعالیت DNO در این منطقه به حالت تعلیق درآمد. اما آشتی هورامی هرگز مجازات نشد.

دلشاد شعبان می گوید: “تمام مردم کردستان باید از سود قراردادهای نفتی بهرمنده شوند، نه فقط افراد قدرتمند.”

نفوذ فساد به بخش های زیرین جامعه

فساد مقامات ارشد کُرد در میان مقامات پایین دولتی و همچنین مردم عادی نیز رسوخ کرده است. در واقع فساد در مقیاس کوچک به عنوان بخشی عادی از زندگی روزمره مردم درآمده است به گونه ای که تنها بخش کوچکی از جامعه آن را به عنوان یک ضد ارزش می دانند. به عبارت ساده تر، در تمام امور معمول زندگی مورد نیاز است.

فساد تقریباً بر تمامی سطوح دولت و بر بخش های خصوصی سایه دوانده است. مردم نیز در انجام تمام امور خود، حتی اگر خرید و فروش پولهای جعلی، تجویز داروهای غیرضروری به بیماران، یا قبول اعانات از شرکت های نفتی بین الملی باشد، غرق در فساد  شدەاند‌‌‌. حتی برخی از مخالفان و مبارزان علیه فساد دولتی در کردستان عراق نیز تا اعماق در این فسادها فرورفته اند.

دلشاد شعبان می گوید: “بیشتر مردم فکر می کنند که فساد لازمه زندگی ست.”

او می گوید: “به یاد می آورم روزی نچیروان بارزانی نخست وزیر، به یکی از جلسات ما آمده بود و به ما گفت: شاید در گذشته در صنعت نفت این منطقه فساد وجود داشته باشد، اما اگر به آنچه که رخ داده است نگاه کنیم، متوجه می شویم که ما هم مجبور به انجام آن هستیم، ما باید از کردستان محافظت کنیم.”

این نوع تفکر حتی در میان کسانی که مدعی مبارزه با فساد بوده اند نیز توسعه پیدا کرده است.

“شیرکو جودت” یکی از نمایندگان پارلمان کردستان عراق است. او اشتیاق فراوانی برای مقابله با فساد مقامات داشت و هم اکنون ماههاست که در نزدیکی مرز ایران و در انزوا زندگی می کند. او شهرتش لکه دار شده است. جودت اطلاعات ویژه ای را که از جلسات خصوصی با مقامات دولتی کسب کرده بود، به یک بنگاه نفتی داده بود.

شرکت “کرسنت پترولیوم”، طی  طرح یک دعوی از وزارت منابع طبیعی اقلیم کردستان، به دلیل تأخیر در پرداختها خواهان ۱۱ میلیارد دلار غرامت شده بود. جودت برای کمک به شرکت مذکور در آن پرونده، اطلاعات ویژه ای در اختیار آنها قرار داد و در ازای آن، از آنها خواست که یکی از اعضای خانواده اش را در این شرکت استخدام کنند.

روزنامه نگاران محلی این اقدام او را افشا کردند و در عرض چند ماه شهرت او به عنوان یک اصلاح طلب و مدعی مبارزه با فساد لکه دار شد و از بین رفت. از نظر افکار عمومی عمل او همانقدر مورد تقبیح بود که عمل مقامات رسمی دیگر، بنابراین شرایط علیه جودت تغییر کرد. در ماه ژانویه وزارت منابع طبیعی مدعی شد ادعای او مبنی بر اختلاس وزارتخانه دروغ بوده و از او شکایت کرد.

او در مصاحبه ای با گلوبال پست، از خانه اش در سلیمانیه، گفت: “همه این را می دانند. هیچ رازی در کار نیست. آن وزارت توسط هیچ نهاد مستقلی بررسی یا تأیید نشده است. اگر اطلاعات شما به صورت حرفه ای قابل تایید و بررسی نباشد، نمی توانید تصمیم صحیحی اتخاذ کنید.”

جودت در ماههای اخیر چند بیانیه در مطبوعات منتشر کرده است. اما هنوز هم چگونگی رابطه اش با وزارت منابع -طبیعی روشن نیست.
هم اکنون فساد در تمام بخش های کشور رسوخ کرده است. در بیمارستانی در اربیل، بیماران برای دریافت اجازه ورود به بخشِ اورژانس و تسریع فرایند درمان به پرستاران رشوه می دهند. در فرودگاهها چمدانهای گمشده تنها پس از پرداخت رشوه به کارکنان فرودگاه بازگردانده می شود.

در یک مثال دیگر، دولت به کسانی که عزیزان خود را در مبارزه با داعش از دست دادەاند، مبلغی پرداخت می‌کند. از اینرو بعضی خانواده ها برای به دست آوردن این مبلغ ادعای دروغین از دست دادن فرزندان خود را مطرح می کنند.

محمد گوران اقتصاددان کرد و مشاور وزارت دارایی می گوید:”کسی برای رسیدگی به این مسایل وجود ندارد. بنابراین آنها نیز این مبلغ را دریافت می کنند.”

پیامدهای فساد

در همین مدت زمان کوتاه، فساد به حدی در اقتصاد محلی اختلال ایجاد کرده است، که دیگر کسی توجهی به آن ندارد.

در خلال سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ تولید ناخالص داخلی در کردستان عراق حدود ۷ درصد رشد داشت. گوران می-گوید: “سرمایەگذاری های مستقیم خارجی بر روی املاک و مستغلات و بخش گردشگری و نفت و گاز موجب شکوفایی اقتصادی این منطقه شد.”

گوران می گوید:”نفت تبدیل به هویت ما شد. اما توسعه صنعت نفت به شدت سریع بود و ما قادر به توقف آن نبودیم. ما نمی توانستیم جلوی ورود این همه پول به منطقه را بگیریم و در حال حاضر نیز شاهد عواقب آن هستیم.”

در تابستان سال ۲۰۱۴ زمانی که جنگ علیه داعش آغاز شد، نیروهای مسلح کردستان عراق کنترل چاههای نفت در مناطق مورد مناقشه با دولت مرکزی را به دست گرفتند. اقلیم کردستان بدون مجوز بغداد شروع به صادرات نفت این مناطق کرد و سود حاصل از این تجارت را برای خود ضبط کرد. این استراتژی ای بود که به برکت آمریکایی ها از یک دهه قبل به آن رسیده بودند. بغداد نیز در پاسخ، از ارسال بودجه ۱۷ درصدی دولت فدرال به دولت اقلیم کردستان خودداری کرد . (طبق قانون اساسی عراق، دولت مرکزی موظف است ۱۷ درصد از بودجه سالانه خود را به اقلیم کردستان عراق اختصاص دهد.)

از زمان کاهش قیمت نفت، قیمت هر بشکه نفت تا ۲۴$ سقوط کرد. در سال ۲۰۱۵ رشد اقتصادی  ۲.۵ درصد تنزل پیدا کرد. درحال حاضر نرخ بیکاری در کردستان عراق بیش از ۱۴ درصد است.

بدون تزریق مالی دولت مرکزی، دولت اقلیم کردستان هیچ پولی ندارد. درحالی که خانواده های برجسته اقلیم و مقامات وفادار به آنها همچنان در حال فربەتر کردن خود هستند، ماههاست که حقوق کارمندان دولت پرداخت نشده است و آنها مجبور به ترک شغلهای خود و یا یافتن شغل دوم هستند.
در اربیل، پایتخت این منطقه، تضاد شدیدی میان کسانی که از نفت کردستان عراق به ثروت رسیدند و کسانی که حتی در ساختار طرحهای این منطقه گنجانده شده اند‌‌‌ دیده می شود.

در بیست مایلی شمال اربیل و در نزدیکی فرودگاه بین المللی، ساختمانهای ۵۰ طبقه مزین به لوسترهای مجلل مشاهده می شود، شهرکی که در حال تبدیل به زباله دان برجهای لوکس است و هر روز نیز به تعداد این مجتمع های لوکس افزوده می شود. این آپارتمان ها متعلق به سوداگران بین المللی نفت،  پیمانکارانشان و صدالبته کارمندان نزدیک به بازار نفت این منطقه است. در نزدیکی این مجموعه آپارتمانها، هتل “دیوان” قراردارد- ساختمانی پر زرق و برق و مأمن امن تجار و بازرگانان بین المللی. هزینه اقامت در این هتل برای یک شب بیش از ۳۰۰ دلار است. پشت این ساختمانها اردوگاه موقتی پناهجویان قرار دارد، ۳۰ خانواده ایزدی در این اردوگاهها زندگی می کنند که معتقدند کمکهای غذایی به آنها ناکافی است.

در خیابانی پایین تر کودکان بر سر نشستن روی صندلی کلاس های پرجمعیت بر سر و کول یکدیگر می زنند. مردم پشت دستگاههای خودپرداز محلی به صف ایستادەاند، چرا که می دانند این ماشین ها تا چند روز دیگر جمع آوری خواهند شد. مردان در مسیر خیابانهای  اصلی به امید توقف اتوبوسِ یک شرکت ساخت و ساز چمباتمه زده اند تا آنها را برای یک روز کاری استخدام کند.

در مرکز شهر، طلافروشان پشت پیشخوان های شیشه ای خود ایستادەاند و از سقوط قیمت گردنبند و گوشواره و دستبند می گویند. یکی از طلافروشان که با حالتی عصبی طلاها را داخل سینی خود می چیند، می گوید:”حدود یکسال است که در اینجا همه چیز به کندی پیش می رود. در واقع باید بگویم که نرخ سود ما در این فروشگاه پایین و حدود ۲۰ درصد است.”

عواقب فساد در صنعت نفت و فروپاشی اقتصادی، در بیمارستان دولتی این شهر که درواقع بهترین بیمارستان این منطقه محسوب می شود نیز دیده می شود.

دکتر “شاخوان دزه ای”  مدیر بزرگترین بیمارستان اربیل است. او وابسته به یک خانواده ثروتمند است و با استفاده از میراث خانوادگی اش در یکی از خانەهای لوکس روبروی هتل دیوان زندگی می کند. دخترش دریکی از دبیرستانهای معتبر نزدیک مرز ایران درس می خواند و در آینده نیز به یکی از دانشگاههای لندن فرستاده خواهد شد.

دفتر او در بیمارستان “رزگاری” در مرکز شهر قراردارد. دزه ای روی یک صندلی چرم و پشت میز خود نشسته است. او پیراهن و شلواری بر تن دارد که می گوید آنها را از لندن خریداری کرده است. دست در جیب اش کرد، فندکی بیرون آورد و با جرقه فندک سیگاری روشن کرد. پُک محکمی به سیگارش زد و گفت:”به کسی نگو . ما اجازه نداریم اینجا سیگار بکشیم.”

نفس عمیقی کشید و گفت:”می بینی؟ چون من از خانواده ثروتمندی هستم این بحرانها هیچ تأثیری روی من ندارد. اگر می توانستم به عقب برگردم و همه چیز را تغییر دهم، پزشک نمی شدم، اما برای شروع یک زندگی جدید دیگر پیر شده ام، دخترم جوان است و برای یک آینده بهتر شانس بیشتری پیش رو دارد.”

دزه ای توضیح داد که سقوط اقتصاد اقلیم چگونه به بیمارستان ضربه زده است. او در ماه ۱۳ هزار دلار صرف تعمیر و نگهداری بیمارستان می کند. او گفت:”ماه گذشته یکی از آسانسورهای ما که به طبقه همکف می رفت، خراب شد و من پولی برای تعمیر آن ندارم.” او در ادامه اضافه کرد که در سراسر کردستان عراق تنها یک دستگاه رادیولوژی وجود دارد.”برای راه‌اندازی بیمارستان پول کافی در اختیار نیست.”

دزه ای بر ۱۷۰۰ کارمند نظارت دارد. او می گوید بیشتر آنها دو یا سه شغله هستند. گاهی آنها در محل کار خود حاضر نمی شوند چراکه از حرفه های دیگر درآمد بیشتری کسب می کنند. دکتر میگوید: “شغل من ایجاب می کند با دیسیپلین با آنها برخورد کنم و سر آنها داد بزنم. دوست ندارم چنین کاری را انجام دهم، نمی توانم آنها را برای به دست آوردن پول سرزنش کنم. اما درعین حال، این روند کار مرا بسیار دشوار خواهد کرد.”

پزشکهای برجسته در بیمارستان هایی مانند “رزگاری” ماهیانه درآمدی حدود ۵۰۰ دلار دارند. درصورتی که تا قبل از بحران اقتصادی آنها درآمدی نزدیک به ۲۵۰۰ دلار در ماه داشتند. پزشک هایی که در رتبه بندی کاری پایین تری قرار دارند دارای درآمد ماهیانه ای کمتر از ۲۰۰ دلار هستند.

از سال ۲۰۱۴ هزاران پزشک اربیل را ترک کرده اند و هم اکنون در اروپا مشغول به کار هستند. آن دسته از پزشکانی که شغل دولتی خود را هنوز ترک نکردەاند، راس ساعت ۱۳:۰۰ محل کار خود را ترک می کنند و راهی کلینیکهای خصوصی سودآور خود می شوند. آنها تا ساعت ۹:۰۰ شب کار می کنند. باقی پزشکان نیز به شغل هایی مانند رانندگی تاکسی و یا شغل پلیسی روی آوردەاند.

درنتیجه این شرایط، بیماران رنج بیشتری متحمل می شوند. دزه ای می گوید یکی از دستگاههای پرتودرمانی منطقه از سرویس رسانی خارج شده است و پول تعمیر آن نیز موجود نیست. لیست نوبت بیماران این دستگاه به یک ماه رسیده است.

بیمارستان رزگاری بزرگترین بیمارستان دولتی اربیل است. اما برخی از دیوارهای آن رو به تخریب است و حتی در برخی از آنها سوراخ هایی ایجاد شده است. اتاق اورژانس در طبقه اول قرار دارد و مملو از بیمار است. ده ها تن از آنها در راهروها نشسته اند و نان و خرما می خورند. آنها منتظر ویزیت دکتر یا پرستار هستند. به دلیل نبود متخصص، اتاق اورژانس بمنزله فیلتر بیمارانی که نیاز به عمل جراحی ندارند عمل می کند. این بیمارستان همچنین دارای یکی از آزمایشگاههای خون در شهر می باشد.

در اوایل بعد از ظهر، اتاق عمل بیمارستان ساکت است، چراکه پزشکان، بیمارستان را برای شروع کار بعدی خود ترک کردەاند، دسته ای تِی روی زمین افتاده است. جویی از خون نیز از اتاق عمل جاریست.

“گاهی باخود می گویم به لندن بروم و آنجا زندگی کنم. آنجا فرصتهای بهتری برای زندگی پیش رو دارم. اما خانواده من در اینجا به من و پشتیبانی من نیاز دارند.”

تکرار تاریخ

بحران فراگیر عراق منحصر به فرد خاصی نیست. میلیون ها نفر از مردم کردستان عراق توسط شرکت های بین المللی نفتی و دولت فاسد محلی از حق برخورداری از منابع طبیعی خویش محروم مانده و در سراسر جهان آواره  شدەاند‌‌‌. این مردم قربانی چیزی هستند که به عنوان “نفرین منابع”  شناخته می شود. این اصطلاحی است که برای اولین بار یک تاجر آمریکایی بنام “جرج سوروس” در توصیف شکست این کشورها در بهره مندی ازسود منابع طبیعی خود به کار برد.

“جنیک رادون”، استاد امور بین الملل دانشگاه کلمبیا که بر روی صنعت انرژی تحقیق می‌کند، می گوید: “روند مذاکرات معاملات نفت و گاز در کشورهایی که دارای نفرین منابع طبیعی هستند، توسط افرادی مانند آشتی هورامی اشغال شده است”.

رادون در کتاب خود، “فرار از نفرین منابع طبیعی” می نویسد: “تقریبا در هر کشوری که مشعل کشف نفت در آن روشن شود ملت آن رویای ثروت را در سر می پرورانند و اغلب هم مذاکرات صورت گرفته دراین مسیر بر رویای آنها اثر می گذارد. در شتاب سرمایەگذاریها اغلب دولتها در دراز مدت به نفع شرکتهای سرمایەگذاری عمل می کنند، نه کشور خود. در کردستان عراق پیش از ورود آشتی هورامی، دولت نگران دادن مجوز به شرکتهای بزرگ نفتی از بابت معافیتهای مالیاتی و موانع پیش روی تجارت آزاد بود.

البته نفت اصلی ترین عامل فساد است. به عنوان مثال نگاهی به نیجریه می اندازیم. نیجریه یکی از بزرگترین تولید-کنندگان نفت در جهان و جزء ده تولید کننده اول نفت خام است. همانند کردستان عراق، نفت نقش مهمی در اقتصاد این کشور بازی می کند. در دهه ۱۹۷۰ جزو ۵۰ کشور ثروتمند جهان بود. اما اینک جزو ۲۵ کشور فقیر جهان است.

مهمترین عامل سقوط نیجریه، فساد دولتی و عدم شفافیت قراردادهای نفتی بود. روزانه صدها هزار بشکه نفت در بازار سیاه به فروش می رسید و سود آن به جیب مقامات نیجریه ای می رفت.

در نتیجه فقر و محرومیت، اعتراضها در جامعه نیجریه شکل گرفت و همچنین فرصت مناسبی برای شکل گیری سازمانهای تروریستی به وجود آمد.

بلای نفت دیگر کشورهای جهان از جمله آنگولا، چاد، ونزوئلا، لیبی، گینه نو، بوتسوانا، پرو، شیلی و بسیاری کشورهای دیگر را نیز دربرگرفته و هم اکنون نیز کردستان عراق را درگیر خود ساخته است.

آینده

امروز در کردستان عراق نبرد علیه داعش همچنان در جریان است. هرروز هزاران کرد به اردوگاهها می گریزند. درحالی که قیمت نفت به آرامی دوره نقاهت را طی می‌کند، اما هنوز هربشکه آن حدود ۵۰ دلار است. دولت مرکزی هنوز سهم منصفانه ای از بودجه ملی را در اختیار کردها قرار نمی دهد.
حتی در خوشبینانه ترین حالت، چشم اندازی برای استقلال اقتصادی کردستان عراق دیده نمی شود.
دولت منطقه ای کردستان عراق برای اینکه بتواند نیازهای خود را تأمین کند هر ماه به بیش از یک میلیارد دلار نیاز دارد. “فاضل نبی” معاون وزارت دارایی کردستان عراق می گوید: ” در حال حاضر ما با ۴۰ درصد از بودجه ای که پیش از شروع جنگ با دولت اسلامی به ما اختصاص داده شده بود زندگی می کنیم. هم اکنون اولویت اصلی ما پرداخت حقوق کارمندان است.”

صنعت نفت که با وعده های خوب به سراغ ما آمده بود، هم اکنون در حال فروپاشی است. برخی از بلوکهای نفتی در حال خشک شدن هستند و شرکت های نفتی بین المللی -نگران از فساد و امنیت- در حال خروج از این منطقه هستند. در سال ۲۰۱۵ شرکت بریتانیایی “آفرین” گفت که حوزه “برده رش” یعنی منطقه مورد بهره برداری این شرکت ذخایر چندانی ندارد. شرکت بین المللی ایرلندی “پتروسلتیک” و شرکت آمریکایی “هس” نیز هر دو با هم از قرارداد “دینارتی” خارج شدند. شرکت “چِورون” نیز بدون به پایان رساندن اکتشافات خود از منطقه “رووی” خارج شد.

برخی از مدیران ارشد این شرکتها گفته اند که علت خروج آنها از کردستان عراق دستکاری وزارت منابع طبیعی در قراردادها  و اجبار آنها به ترک منطقه بوده است.

براساس گفته های الخطیب شرکتهای بزرگ نفتی نیزکه در برابر کاهش قیمت نفت مقاوم هستند، با مشکلاتی مانند تحمل هزینه های سنگین اقتصادی در کردستان عراق و روبرو شدن با وزارت منابع طبیعی کردستان عراق مواجه هستند.

شرکت نفتی “گلف پترولیوم” در بیانیه ای در سال ۲۰۱۵ هشدار داد که با توجه به کاهش قیمت نفت و عدم همکاری دولت اقلیم کردستان در پرداخت ها و “به وجود آمدن شریط ناپایدار نگرانیهای قابل ملاحظه ای در میان اعضای این گروه برای ادامه همکاریها به وجود آورده است.”

حتی شرکت نفتی گلف پترولیوم که شریک اصلی آشتی هورامی در روزهای آغازین فعالیت های نفتی بود. به دلیل فقدان پرداخت های دولت دچار فرسایش و ناامیدی شده است. پس از چند ماه عدم پرداخت از سوی دولت، هیات مدیره این شرکت باید تصمیم می گرفت که یا با طرح دعوی در محاکم بین المللی به دولت فشار بیاورد، کاری که دیگران انجام دادند، و یا آنکه به معامله های زیرمیزی روی بیاورد و طلبهایش را از نو زمانبندی کند. این شرکت در نهایت تصمیم خود را گرفت. در آغاز ماه دسامبر، شرکت معادل ۱۵ میلیون دلار از فروشی که در ماه سپتامبر انجام داده بود را دریافت کرد، هرچند هنوز در انتظار بدهیهای معوقه دولت است.

شرکت “دانا گاز” متعلق به گروه “کرسنت” در اوایل سال جاری در یک دعوی دو میلیارد دلاری که در دادگاه KEG  لندن علیه دولت اقلیم کردستان اقامه کرده بود، برنده شد.

وزرات منابع طبیعی اقلیم کردستان عراق برای حسابرسی مقدار پول گمشده و یا حساب نشده این وزارتخانه  از سال ۲۰۰۴ شرکت Deloitte را استخدام کرده است. گرچه این پروسه هنوز در مراحل آغازین خود قرار دارد اما این نیز یک نشانه مثبت است.

در عین حال که کردهای عراق در رنج و عذاب بسر می برند، روز به روز بر میزان خشمشان نسبت به دولت اقلیم افزوده می شود.

احمد قصی، ۴۲ ساله و کارگر سابق صنعت نفت است. هم اکنون او به همراه  خانواده اش در کمپ پناهندگان نزدیک شهر مخمور زندگی می کند. او می گوید کل زندگی اش را در صنعت نفت گذرانده است. او علاوه بر داعش به دلیل ایجاد ویرانی ها، از دولت نیز به دلیل عدم سهیم کردن مردم در ثروت ملی نفت عصبانی است. او می گوید: “جناحهای سیاسی برای دسترسی مردم به مزایای صنعت نفت کار چندانی انجام ندادند.”

او می گوید: “دولت تنها این نفت ها را برای خود استخراج کرد و برای مردم محلی کاری انجام نداد.”

“هنگامیکه آمریکایی ها وارد عراق شدند به ما گفتند با این همه سرمایەگذاری در آینده، شما در کاخ زندگی خواهید کرد” او سپس نگاهش را به سمت فرزندانش که در گوشه ای با شلنگی در حال شستشوی پای خود بودند برگرداند و گفت: “آنها به ما نگفته بودند که زندگی ما اینگونه خواهد شد.”

ارین برانگو

Globalpost Investigations
برگردان از انگلیسی:NNSROJ

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Translate »