سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
مهاجرت و گسترش ترکان
یسنده: گلچین چاندارلی اوغلی* (G. اandarloًlu)
مندرج در نشریه “Yeni Türkiye” (ش 44 )
مهاجرت و گسترش ترکان
در دنیای علم شایع است که ترکان قومی چادرنشین بوده اند. در میان اندیشمندان ترک نیز معدودی با این نظر مخالفت مىکنند. رادلف (W. Radloff) ترکشناس آلمانی الاصل روسی، بررسی هایی در میان آن عده از جوامع ترک که تحت اداره روسها مانده و فرهنگ خود را از دست داده اند، انجام داده و نظراتی درخصوص تاریخ عمومی ترک ابراز داشته است که تا امروز پژوهشگران غربی را بسیار تحت تأثیر قرار داده است.
رادلف ساختار اجتماعی و اداری ملت ترک را به شکل: «خانواده فراخ ـ مالکیت مشترک ـ اربابی که بدون انتخاب سرکار آمده ـ حکومت زورگو ـ سلطه طبقه ممتاز ـ رژیم فاقد اصول حقوقی» تعریف کرده است.
کسانی که با ویژگیهای فرهنگ ملی ترک به خوبی آشنا هستند، نظرات رادلف را بی اساس مىدانند.
افلاطون فیلسوف یونان قدیم از نخستین کسانی است که به اظهار نظر درخصوص چادرنشینی دست زده است؛ وی مىگوید که چادرنشینان جوامع ابتدایی بودند و از طریق کشاورزی قدم در صحنه تمدن گذارده اند.
شرایط منطقه عامل اصلی در آفرینش و پیدایش شکل و طرز زندگی است. کسانی که در کنار شهرها و در مکانهای مناسب با کشاورزی زندگی مىکنند، به آسانی با زندگی کشاورزی الفت مىیابند و آنهایی که در مرازع بزرگ اقامت دارند، به دامداری روی مىآورند.
ابن خلدون مورخ و فیلسوف مشهور اسلامی نظرات مشابهی دارد. به نظر او انسانها به دو صورت شهرنشین و چادرنشین ادامه حیات مىدهند؛ و به تصور اینکه صحراها و استپ ها شبیه یکدیگرند، مىگوید، ترکان مقیم استپ ها نیز نمىتوانند متمدن باشند.
به نظر مىرسد که این گونه تفکرات، توینبی (Toynbee) اندیشمند و مورخ انگلیسی قرن بیستم را نیز تحت تأثیر قرار داده است. به نظر او «زندگی صحرانشینان و جوامع مقیم استپ ها شبیه هم است. صحرانشینان تاریخ ندارند، تصادفی زندگی مىکنند و از قانون و نظام بی خبرند.»
ضیاء گوک آلپ به هنگام صحبت از صحرانشینی و تمدن، مىگوید که تمدن تنها در مفهوم شهری بودن نیست، احداث یک تشکیلات منظم دولتی از سوی قبایل پراکنده نیزتمدن است.
به نظر استاد ابراهیم قفس اوغلی «ملت ترک بی تاریخ نیست؛ برعکس جامعه ای است که همراه با گذشته درخشان خود، غنای تاریخی دارد. این ملّت بىقانون نیست، ملتی است که در سایه روح سازماندهی که جزء لاینفک فرهنگش است، دولتهای متعددی برپا کرده و با اجرای موازین حقوقی، ممتاز شده است. بدین سبب ترکان را نمىتوان جمعیت چادرنشین، که معنا و ماهیت مخالفی دارد به حساب آورد.»
ویژگی تاریخ ترک
ترکان اعضای ملتی بزرگ هستند که از چهار هزار سال پیش در آسیا، اروپا و افریقا گسترده شده اند و از قدیمىترین و پایدارترین اقوام تاریخ جهان به شمار مىآیند.
ترکان از سرزمینهای اصلی خود در آسیای میانه به صورت پیوسته به مهاجرتها دست زده اند و از این جا استنباط مىشود که جمعیت انبوهی داشته اند. کثرت جمعیت و ادامه زندگی پرتحرک، سبب شده است که ترکان نقش های مهمی در تاریخ جهان ایفا کرده اند.
گسترش ترکان
مهاجرت های بزرگ که از ویژگی های جوامع ترک به حساب مىآید، جای مهمی در تاریخ دوره قدیم و قرون وسطی اشغال مىکند.
ترکان در دوره های قدیم در شمال غربی کوههای آلتای ـ صایان مىزیستند. اجداد اولیه ترکان به عنوان توده های «جنگاور» از سال 1700 پیش از میلاد به بعد، حاکمیت مناطق اطراف را در دست گرفتند. دویست سال بعد کوههای آلتای و تانری را نیز جزو مناطق ترک درآوردند. جوامع هم نژاد از طریق قزاقستان به ماوراءالنهر آمدند و در این منطقه با اقوام مقیم سواحل مدیترانه تماس یافتند؛ درنتیجه ارتباط گروههایی که به سوی غرب مىرفتند، با اقوام فین ـ اوغور تأمین شد.
ترکان در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد در ناحیه وسیعی مىزیستند که در شرق با دریاچه بایکال، در غرب با رودخانه اورال (یاییک)، در جنوب با کوههای تانری و در جنوب غربی با قزاقستان و خوارزم جنوبی هم مرز بود.
توده های عظیم ترکان حدود سالهای 1100 پیش از میلاد به سوی استپ های کان سو Kan-su و اوردوس (Ordos) در شمال غربی چین روی آوردند. هسته جامعه ای را که در منابع چینی به صوت “Hsiungnu” عنوان شده، همین ترکان تشکیل دادند.
در جریان سالهای 1000ـ1300 پیش از میلاد تعدادی از ترکان در ترکستان دیده شدند. با توجه به اینکه سرامیکهای رنگی که در شمال غربی چین دیده شده اند، منبع و اصالت آسیایی دارند، معلوم مىشود که ارتباط میان این دو منطقه از سوی ترکان فراهم شده است.
ترکان که تا سالهای 700 پیش از میلاد در آلتای اقامت گزیده بودند، وطن اصلی خود را ترک کردند و با سه مهاجرت در اوردوس (Ordos) ، ولگا (Volga) و آسیای شمال غربی جای گرفتند.
تصور مىشود که شاخه یاقوت ترکان در این دوره به سیبری مهاجرت کردند و چاووش ها که مدتی با آنان زندگی مىکردند، به سوی غرب متوجه گشتند و در جنوب کوههای اورال مستقر شدند.
در جریان قرنهای سوم و چهارم پیش از میلاد یکی از دو توده بزرگ ترک (ترکان غرب) در غرب رودخانه ایرتیش (فrti) واقع در حوضه دریاچه خزر و دیگری (ترکان شرق) در نقاط مختلف آسیای میانه و شمال غرب چین زندگی مىکردند.
به نظر مىرسد که نخستین حرکت ترکان در حوالی ایندوس ـ پنجاب هندوستان، حدود هزاره اول پیش از میلاد رخ داده است.
مهاجرتهای ترکان در دوره بعد از میلاد
درخصوص مهاجرتهای ترکان در دوره بعد از میلاد اطلاعات دقیق تاریخی در دست است. این مهاجرتها به ترتیب عبارتند از:
1) در اواخر قرن اول و اواسط قرن دوم میلادی، هون ها از منطقه اورهون به استپ های قفقاز جنوبی و ترکستان کوچیدند.
2) حدود سال 350 میلادی آق هون ها به سوی افغانستان و شمال هندوستان سرازیر شدند.
3) در جریان سالهای بعد از 375 میلادی هون ها به اروپا آمدند.
4) در فاصله سالهای 461 تا 465 میلادی اوغورها از جنوب غربی سیبری به شمال روسیه رفتند.
5) در نیمه دوم قرن پنجم میلادی صابارها از شمال آرال به سوی منطقه قفقاز مهاجرت کردند.
6) در اواسط قرن پنجم میلادی آوارها از آسیای میانه به سوی اروپای مرکزی کوچیدند.
7) در سالهای متعاقب 669 میلادی بلغارها از شمال دریای سیاه به منطقه بالکان و سواحل رودخانه ولگا آمدند.
8) پس از سال 830 میلادی تعدادی از قبایل ترک همراه با مجارها از شمال قفقاز به اروپای مرکزی سرازیر شدند.
9) در سالهای متعاقب 840 میلادی اویغورها از منطقه اورهون به آسیای میانه آمدند.
10) در فاصله قرنهای نهم و یازدهم میلادی پنجک ها، کومان ها (قبچاق) و اوزها که شاخه ای از اغزها بودند به اروپای شرقی و منطقه بالکان آمدند.
11) در جریان قرن دهم میلادی اغزها در منطقه اورهون به سواحل رودخانه سیحون مهاجرت کردند.
12) در جریان قرن یازدهم میلادی همان اغزها از طریق ماوراءالنهر به ایران و آناتولی کوچیدند.
انجام مهاجرت ها
حادثه بزرگ تاریخی است که ترکان در طول اعصار و قرون از سرزمین اصلی خود بیرون آمدند و در نقاط مختلف جهان گسترده شدند.
مهاجرت هون ها و اغزها به سبب طی مسافت طولانی و نتایج مهمی که به بار آورده قابل توجه است.
ویژگی مهاجرت ترکان را مىتوان در دو نقطه خلاصه کرد:
1) نخستین ویژگی این مهاجرتها، «فتوحات» بزرگی است که به قصد برپایی وطن صورت مىگرفت. این مهاجرتها که هدف معینی داشتند، به ماجراهایی که پایانی ندارد، شبیه نبودند. همه این مهاجرتها از سوی حکمرانان ترک با نظم و ترتیب خاص اداره مىشد و بدین سبب با موفقیت همراه بود.
براساس ذهنیت و سنت حکمرانی در میان ترکان قدیم، اعضای خاندان حکمران مقدس شمرده مىشدند و مردم وابستگی شدید بدانان داشتند. این ذهنیت سبب شده بود که توده های عظیم ترک برغم شرایط سخت، از خود محافظت کنند.
2) ترکان از طریق «نفوذ» نیز گسترده شدند. این نفوذ از طریق افراد قبایل و خانواده ها یا جوانانی که در دولتهای بیگانه مشغول خدمت مىشدند، تحقق مىیافت. ترکان بدین ترتیب در جوامع جدید به توفیقاتی دست یافتند، و حاکمیت در نیروهای نظامی یا حیات سیاسی را به دست آوردند. حتی به طوری که در مصر و هندوستان دیده شد، به احداث دولت نیز دست زدند.
گسترش ترکان از طریق فتوحات یا نفوذ به آسانی حاصل نشد و گاهی به درگیریهای شدید منجر گشت؛ و بیگانگانی که بدین ترتیب با ضربه های سنگین مواجه مىشدند، ترکان را دوست نمىداشتند. ترکانی که در استپ ها تربیت یافته بودند، به سبب شرایط جغرافیایی روحی خشن، با اراده و پیکارجو داشتند و در عین حال انسانهای حق دوست، نیک و عادل به شمار مىآمدند. این مبارزات عظیم را که در جریان مهاجرت های بزرگ صورت مىگرفت، مىتوان دلیل اتهاماتی دانست که به غلط به ترکان بسته مىشد.
دلایل مهاجرت ترکان
انسانها حتی اقوام خیلی ابتدایی نیز تنها برای تفریح به تغییر جا دست نمىزنند. برای انسانها بسیار مشکل است که برای همیشه از سرزمین خود جدا شوند. بنابراین ضرورتهایی برای انجام چنین مهاجرتها باید وجود داشته باشد. ترکان نیز برای مهاجرت به سه قاره بزرگ جهان دلایلی داشتند. این دلایل عبارتند از:
1) منابع تاریخی نخستین دلیل مهاجرت ترکان را نارسائی سرزمین های اصلی از دیدگاه گذران زندگی ضبط کرده اند. خشکسالیهای بزرگ، افزایش جمعیت و کمبود مرتع، مشکلات اقتصادی پیش آورده بود.
طبیعت در استپ ها بازدهی نداشت و امکان کشاورزی محدود بود. ترکان زندگی خود را بیشتر از راه دامداری تأمین مىکردند. برای تامین مواد مختلف غذایی، پوشاک و سایر احتیاجات، سرزمین هایی با اقلیم و طبیعت مساعد لازم بود. در آن روزگاران کشورهای همسایه که جمعیت کمتری داشتند، از این امتیازات برخوردار بودند.
ترکان نه تنها به کشورهای دیگر مهاجرت مىکردند، که به سرزمین های دیگر جوامع ترک، که امکانات فراوان اقتصادی و تجاری داشتند نیز روی مىآوردند. بدین طریق توده ای از ترکان، دیگر جامعه ترک را از سرزمینش بلند مىکرد و به مهاجرت مجبورش مىساخت. مهاجرتهایی که در طول قرن یازدهم میلادی صورت مىگرفت، بدین شکل تحقق مىیافت.
2) ترکان گاهی با فشارهای شدید خارجی مواجه مىشدند. آنان ترجیح مىدادند که به جای قرار گرفتن زیر سلطه دولتی بیگانه و از دست دادن استقلال خود، سرزمین خویش را ترک کنند. این مسأله که برای اقوام شهرنشین خیلی مشکل بود، برای استپ نشین ها چندان اشکالی نداشت. مهاجرتهایی که در جریان قرنهای یازدهم میلادی در سایه حملات مغول صورت گرفت، بدین شکل به میان آمد.
3) دلیل دیگری که سبب شد ترکان در جهات مختلف گسترده شوند، استحکام و سلامت معنویات ترکان است. هر ملت نمىتواند روی به افق های ناشناخته بگذارد، به خطراتی که هر لحظه مىتواند اتفاق افتد، آغوش باز کند و به صورت پیوسته در مبارزه مرگ و زندگی قرار گیرد. این سرزندگی و جنبش روحی به شکلی بارز در ترکان دیده مىشود. این سرزندگی در طول تاریخ با موفقیت هایی که کسب مىکردند، افزایش مىیافت و هر پیروزی نظامی راه یک هدف سیاسی را باز مىکرد.
منابع:
- W. Radloff, Das Kutadku Bilik 1, Petesburg, 1891.
- A. قenel, Eski Yunanda Siyasal Düünü, Ankara, 1968.
- فbn Haldun, (Türkçe tercüme), Mukaddime I, فstanbul, 1954.
- A. Toynbee, A study of History, London, 1962.
- Ziya Gِkalp, Türk Medeniyeti Tarihi, فstanbul, 1924.
- ف. Kafesoًlu, Türk Milli Kültürü, فstanbul, 1977-1999 (19 bask yapld).
- B. ضgel, فslamiyetten ضnce Türk Kültür Tarihi, Ankara, 1962.
- G. اandarloًlu, فslam ضncesi Türk Tarihi ve Kültürü, Kazakças Türkistan 1998, Krgzcas, Bikek, 2001 Türkçesi baskda فstanbul.
*. استاد دانشکده ادبیات دانشگاه معمار سنان.