سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
من تسلیم نخواهم شد !
روز سه شنبه ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ کمی بعد از ساعت چهار به وقت محلی رییس جمهور سوسیالیست منتخب مردم شیلی، سالوادورآلنده آخرین سخنان خود را از طریق رادیو ” ماگالانز” خطاب به مردم شیلی بیان داشت او در بخشی از سخنانش چنین می گوید؛
” هممیهنان!
به احتمال قوی این آخرین فرصتی است که می توانم با شما سخن گویم. نیروهی هوائی برجهای فرستنده رادیوهای «پورتالس» و «کوپوراسیون» را بمباران کرده است. سخنان من حاوی اندوه نیست، ولی حاکی از تاسف است. سخنان من برای کسانیکه به سوگند خود خیانتکردهاند، یک کیفر اخلاقی است.
…
سربازان شیلی!
دریاسالار مرینو، که خود خویش را به عنوان فرمانده کل منصوب کرده و آقای «مندوسا»، این ژنرال فرومایه که تا همین دیروز وفاداری و اخلاص خویش را به دولت ابراز میداشت، اینها سوگندشکنانند! بنابراین واقعیات برای من کار دیگری باقی نمیماند به جز آنکه در مقابل زحمتکشان یک بار دیگر تکرار کنم:
من استعفاء نمیدهم!
من در یک مرحله گذار تاریخ، به وفاداری خلق با ایثار جان خویش پاسخ میدهم و به شما میگویم:
من مطمئنم بذری را که ما در وجدان و آگاهی شایسته هزارها هزار مردم شیلی کاشتهایم، نمیتوان ریشهکن کرد. آنها قدرت دارند، آنها میتوانند ما را به زیر یوغ خود درآورند، ولی با جنایت و اعمال قهر نمیتوان از سیر تکامل اجتماع جلوگیری کرد. تاریخ از آن ماست و صفحات آن را خلقها مینگارند…. “
سالوادور آلنده در پایبندی به قول خود مبنی بر مردن بخاطر دفاع از منافع خلق استوار و قاطع بود . او سمبل وقار، بزرگی، ارزش، قهرمانی و فداکاری بود . مقوله ای که نظامیان فاشیست با آنها آشنایی ندارند . آلنده با اقدام پرعظمت، بی نظیر و بی مانند خود برای همیشه و برای تمام طول تاریخ ، پینوشه و همکارانش را در ننگ و رسوایی ابدی فرونشاند .
در سال 1971 ، فیدل کاسترو مسلسلی به سالوادور آلنده هدیه داد . مسلسلی که وی در روز 11 سپتامبر 1973 با آن تا آخرین دقایق زندگی خود دلاورانه در راه آرمان های کارگران و زحمتکشان شیلی مبارزه کرد و به خون تپدید. یکی از اشتباهات آلنده این بود که او مخالفان خود را دست کم گرفت و به اشتباه می پنداشت که آنها به خواسته های مردم و قانون اساسی احترام خواهند گذاشت. این عواقب مهلکی برای او و شیلی به دنبال داشت. بی دلیل نبود که فیدل کاسترو یک سلاح را به صورت سمبولیک به اوهدیه داد.
اکنون ۴۳ سال ازآن روز گذشته است، کودتا آغاز ۱۷ سال حکومت نظامی ننگین و یک دیکتاتوری وحشتناکی بود که در طی آن هزاران نفر از فعالین سیاسی کشته یا ناپدید شدند، ده هاهزار نفر محبوس و شکنجه شدند و بیش از صد هزار نفر دستگیر و یا مجبور به ترک کشور شدند.
بعد از کودتا حکومت نظامیان به رهبری پینوشه در یک قرارداد، مالکیت دولت روی تمامی صنایع ملی دولتی را از بین برد . سرمایه خارجی با خرید این صنایع مهم با نیروی تمام به حراج شیلی دست زد . معادن مس شیلی که جزو بزرگترین منابع مس دنیا محسوب می شود به دست کمپانیهای بین المللی افتاد . خصوصی شدن صنایع در این سال شروع شد . ده خانواده برزگ شیلی سرنوشت کشور را به دست گرفتند . خانواده آنجلینی با در دست داشتن بیش از سه میلیادر دلار بخش بزرگی از صنایع مس را خرید و خانواده لارایم با چهار میلیارد دلار به تاراج صنایع نساجی پرداخت که اینها همه بخشی از برنامه های از پیش تعیین شده آنها بود . در این مدت میزان فقر در جامعه به 70 درصد رسید 35 درصد فقر مطلق رابه جامعه تحمیل کردند و بسیاری از کارگران از روی بیکاری به مشاغل غیرتولیدی روی آوردند . بیمه درمانی کشور به دست کمپانیهای بزرگ اسپانیای ، سعودی و امریکای شمالی رسید . آب ، طبیعت ، رودخانه ها ، جزایر ، پلها ، صناییع پرورش ماهی تمامی سیستم آموزش و پرورش ، همه اینها از بیخ و بن خصوصی شدند .
آلنده نقش مهمی برای برابری جامعه ایفا کرد . رل وی در سیستم آموزش و پرورش یک نمونه است . زمانی که وی دانشجوی پزشکی بود ، تلاش برای بوجود آوردن بهداشت همگانی را دامن زد . کودتا در واقع ادامه تلاشی بود برای از بین بردن تمامی دستاوردهای دوران حکومت آلنده سازمان داده شده بود .
در سه سال پیش از این کودتا سالوادر آلنده رهبر جبههٔ مردمی و رییس جمهور منتخب مردم شیلی بود. جبههٔ مردمی در طی این سه سال یک سری برنامه ها ی اجتماعی را انجام داد، مرگ و میر کودکان ۲۰٪ کاهش یافت، بیکاری نصف شد، حقوق و دستمزدهای کارگران و زحمتکشان ۳۴٪ و تولید صنعتی ۱۲٪ افزایش یافت، همزمان با آن آمریکا و متحدانش تحریم اقتصادی و قرضی بین المللی علیه شیلی به راه انداختند.
با این کودتا اولین تلاش تاریخی برای ایجاد یک مرحلهٔ گذار مسالمت آمیز به سوسیالیسم متوقف شد و در همهٔ دنیا بحثهای داغی در رابطه با گذاربدون خشونت به سوسیالیسم و یا مبارزهٔ مسلحانه زبانه کشید۰
آلنده مشعل امیدی را برای یک قارّهٔ فقیر و ذلیل شده، زندانی زنجیرهای امپریالیسم آمریکا، غارت شده به دست سرمایه داری کلان و محروم از اساسی ترین حقوق بشر روشن کرد که همچنان در سالهای اخیر قویتر و زیباترپدیدار است.
بدون شک کارگران و زحمتکشان سراسر جهان الخصوص ایران هرگز تجربهٔ تاریخی و مهم کودتای شیلی و درسهای آن را فراموش نخواهدکرد.