سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
منشور مطالبات حداقلی، گامی در راه سازماندهی جبههای انقلابی
اخیرا متنی تحت عنوان «منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران» با امضاء بیست تشکل و نهاد مدنی و صنفی منتشر شده است.
تدوین کنندگان این بیانیه با مقدمهای شامل ارزیابی وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران از جمله نوشتهاند « در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. …پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما – عموم مردم ایران تحمیل شده است.»
آنها در «منشور 12ماده ای مورد توافق خود» خواستار
آزادی فوری و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲. آزادی بیقید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکلهای محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکه های اجتماعی و رسانه های صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرمهای تبعیض آمیزعلیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعهی رنگین کمانیِ “الجیبیتیکیوآیایپلاس”، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هرگونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیرساختهای مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبانهای رایج در جامعه.
۸. بر چیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را به یغما برده اند. ثروت حاصل از این مصادرهها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی محروم و از امکانات کمتری برخوردار بودهاند.
۱۰. پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی، اجرای سیاستهای بنیادین برای احیای زیرساختهای زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن آن بخشهایی از طبیعت،(همچون مراتع، سواحل، جنگلها و کوهپایهها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آنها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده بهکار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی» شده اند.
برای کسی که مسائل سیاسی ایران رادنبال میکند میداند که خواسهای مطروحه دراین منشورخواستهای تازه وفی البداحه ای نیستند. قبل ازاین منشورها و پلاتفرم های مشابه و کاملتری ازسوی نیروهای سیاسی انقلابی وسوسیالیست ازجمله برخی ازاین تشکلهای امضا کننده این منشور بصورت جمعی ویا به صفت فردی دربرنامه های حداقلی وحداکثری خود بیان کرده اندو علاوه برآن درمبارزات جاری نیز مضمون این بندها با اشکال وادبیات محتلف وازجمله درشعارهای خیزش زن – زندگی- آزادی مطرح هستند .
آنچه که این منشور را به نقطه عطف در جنبش زحمتکشان تبدیل کرده است. متحد شدن تعدادی از تشکلهای صنفی و مدنی ایران حول منشوری است که خطوط کلی آن بیانگر فصل مشترک خواستها و مطالبات اقشار مختلف جامعه با تاکید بر حقوق لایههای تهیدست جامعه و مبارزات کارگران، زنان، معلمان و بازنشستگان، خلقهای تحت ستم و استثمار و لایه های مختلف زحمتکشان در خیزش زن – زندگی – آزادی است.
واقعیت این است که در خیزش زن- زندگی-آزادی که ادامه چهل سال مبارزه علیه جمهوری اسلامی است اقشار مختلفی از مردم و نیروهای سیاسی از راست محافظهکار گرفته تا چپ رادیکال با خواستها و افقهای متفاوتی شرکت داشته و دارند. در نبود صف مستقل طبقه کارگر آگاه و سوسیالیست و سازمانها و احزاب و تشکیلاتهای انقلابی که مورد وثوق و اعتماد بخشی از تودههای بپاخاسته باشند و درحالیکه جنبشهای اجتماعی و مبارزات تودههای مردم در حال پراکندگی و بی سازمانی بسر میبرند و از طرفی جریانات بورژوائی و ضدانقلابی شامل بخشی از طبقه حاکم که با برخی از سیاستهای اقتصادی و روابط بین المللی رژیم مشکل دارد و به همراه صاحبان ثروت رانده شده از حاکمیت با پشتیبانی قدرتهای خارجی که در سودای وجه المصالحه قرار دادن اعتراضات عمومی با هدف سازش و حل تضادهای خود با جمهوری اسلامی هستند و بظاهر خود را دموکرات و نماینده جنبشهای اجتماعی و آلترناتیو بالاستحقاق رژیم جمهوری اسلامی جامیزنند، در چنین شرایطی اتحاد تشکلهای پراکنده زحمتکشان حول منشوری که بخش رادیکال این جنبش را نمایندگی میکند، گام بزرگی به جلو در راه اتحاد جنبشهای اجتماعی رادیکال باجهت گیری ضد سرمایه داری در مبارزه با طبقه حاکم و قدرت سیاسی و مذهبی سرکوبگرآن است.
درپی انتشار این منشور در حالیکه شمار زیادی از احزاب و سازمانهای سیاسی و نهادهای مدنی از آن حمایت کردهاند . درباره برخی امضاهای زیر منشور و برخی مفاد آن انتقاداتی نیز در شبکههای اجتماعی و رسانههای گروهی مطرح شده است. از جمله کانال صنفی معلمان خواهان آن است که “نهادهایی همتراز و هم سطح کنار هم قرار بگیرند. اگر نگاهی به اسامی نهادها بیندازیم برخی اسامی اصلاً وجود خارجی ندارند و برخی دیگر در حد یک کمیتهٔ پیگیری هستند…” وعدهای دیگر انتقاد دارند که چرا آلترناتیو و ساز و کار رسیدن به این منشور به میان نیامده است.وانتقادات سازنده دیگری از سوی سندیکای شرکت واحد مطرح شده است که میتوان با برخی از این انتقادات موافق بود و خواستار تصحیح و تکمیل آن بود. امضاء کنندگان منشور نیز کار را تمام شده ندانستهاند و اعلام کرده اند «مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهیست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیقتری به آنها خواهیم پرداخت.» بنظر ما طرح انتقادات سازنده میتواند ابهامات را برطرف کرده و به پیوستن سایر تشکلها ونهاد ها و نیز گسترش و تقویت اتحاد جنبشهای اجتماعی رادیکال کمک کند.
اما برخی از این انتقادات مخرب و از روی دشمنی، تخریب و تفرقه اندازی مطرح شدهاند که بیشتر از سوی ائتلاف اپوزیسیون راست محافظه کار وابسته بهقدرت های خارجی، نظیر انتلاف سلطنت طلبان ، کیهان لندن و امثالهم است که اتحاد حول این منشور را تفرقه افکنانه در اپوزیسیون و خطری جدی برای اهداف خود میدانند و یا انتقادهای غیر سازندهای که از سوی برخی از نیروهای چپ سکتاریست و فرقهگرا مطرح شده است که به عوض خدمت به اتحاد جنبشهای اجتماعی پراکنده در ایران عملا با مطرح کردن طرحهای ذهنی و انتظاراتی که در طرفیت این این تشکلهای بیست گانه نیست به تفرقه دامن زده و در مقابل اتحاد جنبشهای اجتماعی مانع ایجاد میکنند و عملا موضع جریانات راست را تقویت میکنند. همانطور که امضا کنندگان منشور اعلام کردهاند « پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی پیشرو جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیین کنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفته اند. » و بدرستی اعلام کرده اند که « این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود است”
سازمان ما ازسالها قبل با تحلیل مشخص از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و روند مبارزات طبقه کارگر و تودههای زحمتکش مردم ضرورت اتحاد جنبشهای اجتماعیِ پیشرو- جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابریخواهانۀ زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام باجهت گیری ضد سرمایه داری را در یک جبهه انقلابی باهدف سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران را از ضروریات مبرم این مرحله از جنبش تودههای زحمتکش مردم اعلام کرد . بنظر ما اتحاد این بیست نهاد صنفی گامهای اولیهای در جهت تشکیل یک نهاد تودهای است که میتواند تمامی متحدین طبقه کارگر در این مرحله از مبارزه را زیر چتر خود متحد بکند ما با تمام امکانات خود موظفیم به شکلگیری چنین اتحادی یاری برسانیم. ما از همه تلاشهای امید بخش درجهت گسترش و سازمانیابی و اتحاد جنبشهای اجتماعی رادیکال در جهت تعمیق خیزش زن – زندگی – آزادی حمایت میکنیم .