اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

مضحکه انتخابات “آزاد” در جمهوری اسلامی

انتخابات در ایران به خاطر از فیلتر “شورای نگهبان” رد شدن کاندیدا ها و دست چین شدن آن ها از بالا ، بیشتر به یک خیمه شب بازی ای شبیه است تا هر چیز دیگری.

با نزدیک شدن جمعه ٢۴ آذر ماه ۱٣٨۵، روز مضحکه انتخابات همزمان مجلس “خُبرگان رهبری” و “شوراهای شهر و روستا” ، تضاد بین جناح های مختلف عوامل رژیم جمهوری اسلامی آن چنان بالا گرفته که بعضی از عناصر شناخته شده و مهره های قدیمی رژیم به عنوان اعتراض یقه خود را دریده و از عصبانیت عمامه خود را بر زمین می کوبند.

چهارمین مجلس “خُبرگان رهبری” قرار است که با ٨۶ نفر “فقیه و مجتهد” برای هشت سال آینده ، سالی دو بار اجلاس داشته و با بررسی عملکرد های “ولایت فقیه” در صورت تشخیص عدم صلاحیت و کارائی “ولایت فقیه” او را عزل کرده !! و یا در صورت مرگ او “رهبر” بعدی را انتخاب کند.

“اصول گریان” که با “اکثریت” شدن و بردن پست ریاست جمهوری در سه انتخابات مختلف اخیر ، بیشتر رقبای سیاسی خود را به کنار رانده اند ، برای حفظ مقام و جایگاه “رهبری” هم با تصویب یک سری قوانین ضرب العجل درخصوص تغییر آیین نامه های اجرایی در مورد انتخابات مجلس “خُبرگان رهبری” ، مثل عدم احتیاج به حداقل رای آوری (به این معنا که تک کاندیدای یک منطقه می تواند تنها با رای خود وخانواده اش انتخاب شود !!) و یا عدم احتیاج به همخوانی محل تولد و یا محل سکنی کاندیدا با  ناحیه ای که در آن در انتخابات شرکت می کند (یعنی فرستادن نامزد های انتخاباتی مورد نظر به مناطقی که اصلا کاندیدا ندارند و یا برای خنثی کردن عرض اندام کردن  کاندیدهای رقبای سیاسی که بعد از  قبولی در امتحانات کتبی و شفاهی و بعد از عبور از فیلتر “شورای نگهبان” وگذشتن از “هفت خوان” رستم به “احراز صلاحیت” رسیده اند !!) برنامه ریزی هائی کرده اند تا با سرکار گذاشتن همفکران خود در همه ارکان کشوری جائی برای مخالفین نظری خود باقی نگذارند.

اما تضاد ها بین جناح های رژیم واقعی هستند و با نزدیک شدن به ایام انتخابات ، این تضاد ها رشد بیشتری می کنند.  این جناح ها اگر می توانستند برای بی آبرو کردن یکدیگر ریش همدیگر را خشک خشک می تراشیدند.

در بیانیه ای از بخشی از “اصلاح طلبان” به نام “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران” درخصوص تغییر آیین نامه های اجرایی انتخابات مجلس خُبرگان ، چنین آمده: “تغییرات اخیر در آیین نامه های مربوط به برگزاری انتخابات خبرگان توسط شورای نگهبان، حکایت از آن دارد که حاکمان کنونی حتی وجود انتخاباتی با مختصات انتخابات دوره های دوم و سوم مجلس خبرگان را که به مدد قوانین، مقررات و شیوه اجرای آن، از جمله محدودترین و غیررقابتی ترین انتخابات تاریخ نظام جمهوری اسلامی بوده است، دیگر برنمی تابند و به هیچ وجه حاضر به پذیرش هیچگونه ریسکی نبوده و برگزاری انتخاباتی با نتایج مطمئن و قطعی را دنبال می نمایند. لذاست که تهیه کنندگان آیین نامه های جدید، آخرین نشانه های تاثیر نهادهای انتخابی و همچنین آحاد مردم را در برگزاری انتخابات مجلس خبرگان که می تواند ضامن آزادی و سلامت نسبی انتخابات باشد، به نفع حاکمیت و بسط ید مطلق شورای نگهبان و عوامل تحت فرمان خود از میان برده اند تا دیگر هیچگونه شبهه ای باقی نماند که فرآیند جایگزین کردن نوعی “انتصابات” در پوشش و تحت نام “انتخابات” به مراحل نهایی و پایانی خود نزدیک شده است.  سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به دنبال هشدارها و ابراز نگرانی های مکرر خود درخصوص سرنوشت “انتخابات آزاد” در کشور، ضمن اعلام اعتراض شدید به برگزاری همزمان انتخابات مجلس خبرگان و شوراهای اسلامی که آن را اقدامی به منظور کنترل عملی انتخابات شوراها توسط شورای نگهبان و زایل نمودن فرصت مهیا شدن سازمان‌های سیـاسی غیرپادگانی برای حضوری فعال و همه‌جانبه در انتـخابـات شـوراها می داند، تغییرات به عمل آمده کنونی در آیین‌نامه‌های انتخـابات مجلس خبرگان را که بدون اطلاع رسانی لازم به افکار عمومی رخ داده است، به مثابه برداشتن نخستین گام ها برای تثبیت برگزاری “انتخابات فرمایشی” و به دیگر سخن برپایی “انتصابات” به جای “انتخابات آزاد” تلقی نموده و آن را شدیداً محکوم می کند. ”   

در بیانیه دیگری از بخشی از “ملی- مذهبی” ها درخصوص شرکت نکردن در انتخابات مجلس خُبرگان ، چنین آمده: “رویه انتخاب مجلس خبرگان طبق قوانین کنونی، حاوی تناقض بوده و مانع انجام اساسی‌‏ترین وظیفه نظارتی این مجلس است زیرا همان‌‏گونه که در یک دهه اخیر، از سوی افراد و جناح‌‏های مختلف از جمله تعداد زیادی از رهبران روحانی درون حاکمیت نیز عنوان شده است، رویه انتخاب خبرگان مستلزم یک دور متناقض است زیرا رهبر، فقهای شورای نگهبان را انتخاب می‌‏کند و آن فقها نیز باید صلاحیت اعضای مجلس خبرگان را تایید کنند و نیز بر انتخابات مجلسی نظارت کنند که می‌‏بایست بر رهبری نظارت کند. این نوع سلسله مراتب قدرت خود مانعی جدی برای شکل‌‏گیری مجلسی مستقل و قوی برای نظارت بر رهبری خواهد بود. در حالی که اگر فرد یا نهادی می‌‏خواهد بر فرد یا نهاد دیگری نظارت کند، می‌‏بایست از شان و قدرتی اگر نه بالاتر لااقل مستقل و غیروابسته برخوردار باشد تا بتواند چنین وظیفه مهمی را بر عهده گیرد.”

نامه “محرمانه” ١٨ سال پیش خمینی جلاد در باره علل پذیرش قطعنامه ۵٩٨ شورای امنیت که در آن او به خاتمه دادن به جنگ با عراق بعنوان زهر کشنده یاد میکند ، که چندی پیش توسط دفتر هاشمی رفسنجانی به صورت علنی پخش شد هم با همه دلائلی که داشت باز در همین راستا و در تضاد بین به اصطلاح “اصول گریان” در یک سو با مخالفین شان و امثال هاشمی رفسنجانی می تواند معنا پیدا کند.

هاشمی رفسنجانی ، این میلیاردر باغ های پسته و صاحب برج های ساختمانی در تهران و دوبی ، که به یکی از ثروتمند ترین سرمایه داران جهان معروف است ، کماکان در چاپیدن سرمایه های ملی کشور ولع داشته و حاضر نیست که میدان را برای رقبای دیگر خالی کند.  او برای حفظ ثروت و سرمایه های خود و در نتیجه تداوم جمهوری اسلامی ، ناچار است که به این نوع “سیاست بازی” ها بپردازد و در بی آبرو کردن رقبایش از به اصطلاح “آبروی” خود مایه بگذارد.    از این رو برای حفظ نظام  در شرایطی که تضاد های درونی بالا گرفته بود ، او به عنوان رئیس “مجمع تشخیص مصلحت نظام” ، مصلحت نظام را در این تشخیص داد که با پخش نامه “محرمانه” ١٨ سال پیش خمینی جلاد در مورد قبول شکست در جنگ عراق با اشاره و کنایه به رقبای سیاسی خود در مقابله با غرب و در مورد تعلیق غنی سازی اورانیوم هشدار سیاسی داده باشد.

خامنه ای هم که از نارضائی عمومی مردم و از اوضاع نا بسامان کشور آگاه است ، از هرگونه تحریک مردم که منجر به توهم آن ها و شرکت آن ها در انتخابات بشود از ته قلب استقبال می کند.  خامنه ای با به نعل وارونه زدن ، گله گزاری افراطی مسئولان از یکدیگر را به ویژه در “افکار عمومی” کاری غلط برمی شمارد و در زمینه پایان جنگ و قطعنامه بیان شده اشاره می کند که: “…اگر این حرفها و گله گزاریها بیان نمی شد البته بهتر بود اما حالا که صورت گرفته نباید درباره تأثیر آن اغراق کرد و به گونه ای حرف زد که انگار حادثه مهمی اتفاق افتاده است !”

هم چنان که در آن نامه کذائی ، خمینی می گوید که جنگ با عراق هشت ساله و طولانی شده و با نبود چشم انداز پیروزی ، بسیجی ها خسته شده اند و در جنگ شرکت نمی کنند ، خامنه ای هم می داند که مردم هم از شرایط اجتماعی – اقتصادی خود ناراضی اند و به بهبودی اوضاع امیدی ندارند و در نتیجه در انتخابات شرکت چشم گیری نخواهند داشت.  پس رژیم مجبور است که دستی دستی هیاهو بیافریند که مردم را به شرکت در انتخابات ، برای رای دادن به این دسته علیه آن دسته ترغیب کند.

خامنه ای چون هر انتخاباتی را به مثابه رای برای تایید و حمایت کل نظام جمهوری اسلامی اعلام می کند ، مجبور است که با دوز و کلک ، چپاندن رای در صندوق ها و هر گونه تقلب دیگری ، تعداد آرا جمع آوری شده از تمامی استان ها ، در قیاس با این که اعلام داشته اند که ۴۴ میلیون نفر رای دهنده واجد شرایط وجود دارند ، را با ارقام بالا نشان دهد.  ولی این خود مستلزم علاقه اولیه مردم در رای دادن و یک حد اقلی است که بخشی از آن به کمک گرم کردن “تنور انتخابات” میسر می شود.

پخش علنی نامه کذایی با حذف سریع از اشاره به “اسلحه های لیزر و اتمی” که در جراید و در سایت های ایرانی سر و صدای بسیاری کرد ، طرفداران “اصول گرایان” را معتقد کرده است که هاشمی رفسنجانی با افشای متن نامه که در آن با کمبود اسلحه های متعارف در آن زمان در جنگ با عراق و خواست و تولید اسلحه های لیزری و اتمی در ادامه جنگ تا پنج سال دیگر برای رسیدن به پیروزی ، بر خواست ایران در ساختن و داشتن اسلحه های اتمی تاکید کرده است و  ادعای احمدی نژاد را که می گوید ما فقط به دنبال انرژی هسته ای هستیم را بی اعتبار می کند و این کار هاشمی رفسنجانی در خدمت دشمن (یعنی آمریکا) می باشد.

طرفداران “اصلاح طلبان” هم میگویند که هاشمی رفسنجانی با افشای این نامه خواسته به احمدی نژاد بگوید که خمینی پراگماتیک بود و وقتی با مسایل اشاره شده در نامه مذکور در جنگ با عراق مواجه بود ، آتش بس و شکست را قبول کرد.   حالا احمدی نژاد هم  باید از او یاد بگیرد و در مورد تعلیق غنی سازی اورانیوم در مقابله با غرب عقب نشینی کند.

اما هرچه که علت اصلی پخش این نامه درست دو ماه قبل از انتخابات بوده باشد در نهایت کمک به داغ کردن “تنور انتخابات” می کند.   ممکن است که خامنه ای خود را از وقوع این کار دلخور نشان بدهد و ایشان به همه تذکر دهد: “… مسئولان از این گله گزاری های افراطی از یکدیگر بویژه در افکار عمومی خودداری کنند.”  ولی در باطن تا زمانی که افسار ها در کنترل باشند، از وقایعی که باعث قطبی شدن اوضاع میشود و “تنور انتخابات” را داغ می کند خشنود است چرا که نتیجه نهائی انتخابات از قبل رقم زده شده است و این جور “ورق” رو کردن ها در اصل قضییه تغییری حاصل نمی کنند.

در این میان ، بهزاد نبوی رئیس “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران” در گفت و گو با خبرنگاران اعلام می کند که ایشان و هم نظرانش یعنی “اصلاح‌‏طلبان” حاضر نیستند “…که تنها هیزمی برای گرم ‌‏کردن انتخابات باشند !”

همچنین منصور مقدم‌نیا از اعضای “شورای مرکزی حمایت‌های مردمی از اهداف رئیس‌جمهور” اظهار می دارد که: “…یکی از اهداف عمده‌ ما به ثمر رسیدن اهداف رئیس‌جمهور است.  ما سعی داریم در انتخابات شوراها حضوری فعال داشته تا بتوانیم تنور انتخابات را گرم کنیم !”

کارهایی باید انجام بگیرند و حرف های تندی زده شوند تا گرمای “تنور انتخابات” بالا رود.  اما قرار است که این کار ها و این حرف ها تلویحی باشند ، قرار نیست که گفته شود که این کار ها برای گرم کردن “تنور انتخابات” صورت می گیرد که بهزاد نبوی از این جناح و منصور مقدم نیا از آن جناح ، ناشیانه عین این لغات را به زبان می آورند.

آری قرار نیست که بازیکنان دو طرف نمایشنامه انتخابات مجلس خبرگان و شوراها ، ناشی گری های بهزاد نبوی و منصور مقدم نیا را کرده و از لغات “تنور” و “انتخابات” در کنار هم استفاده کنند!

اما جالب ترین قسمت این مضحکه غم انگیز را در مقاله ای به نام “آیا دولت احمدی نژاد مطیع رهبری است؟” می شود پیدا کرد.  نویسنده “اصلاح طلب” مقاله مذکور با آوردن نقل قول از خامنه ای در بر حذر کردن دولت و نظامیان بر تاثیر گذاری در جهت و مسیر انتخابات یعنی همان مواظب بودن در بر ملا نشدن “تقلب در انتخابات” می نویسد که: مقام معظم رهبری در دوره های پیشین نیز از دولتها خواسته بودند در انتخابات دخالت نکنند ، اما این دستورات به دلیل اطاعت دولتها اینگونه علنی نشده اند و مطابق اخبار موجود در محافل دوستانه چنین توصیه هایی به آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی نیز شده بود .   اما چرا این بار ایشان در مجلسی رسمی و علنی بر این موضع تأکید کردند؟  به نظر می رسد که توصیه های ایشان در جلسات قبلی (دولت کنونی) مورد توجه عملی قرار نگرفته است و لذا مقام معظم رهبری این تأکید و دستور را صریح و علنی کردند !   متأسفانه برخی اخبار حاکی از آن است که ستادهایی تحت عنوان “حامیان” به جای ستادهای مردمی “محمود احمدی نژاد” در حال فعالیت هستند و برخی مشاوران رئیس جمهور همچنان مشغول سازماندهی این ستادها هستند. لذا باید هر چه سریعتر سخنگوی دولت در مورد صحت و سقم این اخبار توضیح دهد. در غیر اینصورت ممکن است ادعای دولت نهم در تبعیت از مقام معظم رهبری دچار اعتبار زدایی شود و چنین مباد.” !!

در پایان ، مردم ما با درس گیری از تجربیات ٢٧ سال مبارزه با حکومت دیکتاتوری وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به خوبی می دانند که انتخابات در این رژیم چیزی به جز مضحکه و خیمه شب بازی نیست و تنها راه رهائی شان برای این که خود سرنوشت خود را رقم بزنند ، سرنگونی تمامیت نظام جمهوری اسلامی در پروسه انقلابی قهر آمیز بدست پر توان کارگران و سایر اقشار زحمتکش خواهد بود.

نیما مینائی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.