اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

مشکل واشنگتن است نه کره شمالی

         «قتل عام در کره» اثر پابلو پیکاسو

نوشته : مایک ویتنی

برگردان: سرژ آراکلی

این روزها با تاسف ناظر آن هستیم که نه تنها مردم عادی بلکه بسیاری از کسانی که مدعی عدالت خواهی و انسان دوستی و سوسیالیسم و امثال آن هستند نیز به جهت کاهلی در مطالعه و تحقیق و سپردن گوش و هوش خود به رسانه های خود فروخته ی غربی که عمدتاً کارشان به فرمانبرداری وبازگویی فرامین جنگ طلبان کشیده است، از حقایق بحران کره همانقدر بیخبرند که از مسئله ی سوریه. و همزبان با آنان به باز تکرار تبلیغات ابله فریبان می پردازند (م)

واشنگتن هر گز تلاش نکرده است تحقیر کره شمالی را پنهان کند. در 64 سالی که جنگ متوقف شده است، ایالات متحده با همه توانی که داشته، در تلاش مجازات، تحقیر و تحمیل رنج و محنت بر این کشور بوده است. واشنگتن جمهوری دموکراتیک خلق کره را با جلوگیری از درسترسی آن به بازار جهانی و سرمایه خارجی به گرسنگی محکوم و اقتصاد آن را با تحریم های فلج کننده دچار خفقان نموده و پایگاهای نظامی وسیستم های موشکی نابود کننده در مرز آن قرار داده است.

سرژ آراکلی

مذاکره ناممکن است، چرا که واشنگتن از نشستن بر سر میز مذاکره با کشوری که آن را حقیر می داند، دون شآن خود می انگارد. بجای آن ایالات متحده، چین قدرتمند را دارد که با بکار گیری دیپلمات های آن همچون طرف صحبت، توقع این را دارد که آنها اولتیماتوم های واشنگتن را با تهدید آمیز ترین شکل ممکن منتقل کنند. امید شان البته این است که پیونگ یانگ در برابر قلدری عمو سام تعظیم کند و به دستوراتش عمل نماید. شمال اما هرگز در برابر تهدید های ایالات متحده سر فرود نیاورده و هیچ نشانه ای از این که در آینده این روش را تغییر دهد، وجود ندارد. بجای آن جمهوری دموکراتیک خلق کره به ایجاد یک سیستم تسلیحات اتمی کوچک جهت دفاع از خود، در صورت تلاش آمریکا درتحمیل سلطه ی خود با آغاز جنگی دیگر؛ پرداخته است.

هیچ کشوری به اندازه ی کره شمالی نیاز به سلاح های اتمی ندارد. آمریکائیان مغرشویی شده ای که اخبار خود را از Fox و CNN دریافت می کنند ممکن است نظری خلاف این را داشته باشند، اما اگر یک کشور متخاصم ناوگان تهاجمی خود را به سواحل کالیفرنیا بیاورد در حالی که در مرز مکزیک به مانورعظیم نظامی جهت ایجاد وحشت در مردم، پرداخته است، آنگاه شاید دیدشان نسبت به مسئله تغییر کند. ممکن است ارزش داشتن چند سلاح اتمی را برای جلوگیری از کشور متخاصم برای دست زدن به کاری بسیاراحمقانه را در یابند.

بگذارید صادق باشیم، تنها دلیلی که کیم جونگ اون به عاقبت صدام حسین و قذافی دچار نشده است، 1- این است که کره شمالی بر دریایی از نفت قرار ندارد و2- کره شمالی قادر است سئول، اوکیناوا و توکیو را به ویرانه ای از آتش و دود تبدیل کند. اگر کیم جونگ سلاح های کشتار جمعی نداشت، پیونگ یانگ مدتها پیش با تهاجم پیشدستانه روبرو و کیم جونگ اون به سرنوشتی چون قذافی دچار شده بود. سلاح اتمی تنها پادزهر شناخته شده در برابر ماجراجویی های ایالات متحده است.

مردم آمریکا که حافظه ی تاریخی شان فراتر از نوزده سپتامبر(9/11) 2001 نمی رود، هیچ شناختی از روش ایلات متحده در جنگ ها و قصابی ها و ویرانگری وحشتناکی که در کره شمالی کرده است، ندارند.

گزارش زیر یادآوریِ مختصری است از این که چرا کره شمالی بعد از گذشت حدود70 سال ازامضاء متارکه ی جنگ، هنوز نگران کردار آمریکا است.

» در اوایل 1950، ایالات متحده بیش از همه ی بمب هایی که در جنگ دوم جهانی در منطقه ی اقیانوس آرام ریخته بود، برسرمردم کره شمالی ریخت. بمبارنی مَفروش، شامل 32 هزار تن بمب ناپالم، که اغلب آگاهانه؛ مردم معمولی را همانقدر هدف میگرفت که نظامیان و اهداف نظامی را. و ویرانی کشور را در هدف داشت، ماورای جنگ. بسیاری از شهر ها نابود وهزاران تن مردم بیگناه کشته و بسیارانی دیگر گرسنه و بی خانمان آواره شدند.

در مقاله ی » آمریکائی ها فراموش کرده اند که ما با کره ی شمالی چه کرده ایم!»i

بر اساس تحقیقات بلاین هاردنii خبرنگار آمریکایی: » در گزارشی که کورتیس مک لی مِیiii، فرمانده نیروی هوایی استراتژیک آمریکا در زمان جنگ کره به اداره ی ثبت تاریخِ نیروی هوایی در 1984 ارایه کرده است گفته است، در مدتی حدود سه سال، ما بیست در صد جمعیت کره شمالی را نابود کردیم».

دین راسک، مشوق جنگ کره که در دوره بعد وزیر امورخارجه شد، گفت که ایالات متحده » هر جنبنده و هر آجری که بر آجری قرار داشته، بمباران کرده است،.» بعد از کمبود اهداف شهری، بمب افکن ها به بمباران و ویرانی سد های برق رسانی و آبرسانی پرداختند که به سیلاب مزارع و نابودی محصولات کشاورزی منجر شد.

» روز سوم ژانویه 1950ساعت ده ونیم صبح 82 بمب افکن ناوگان ایالات متحده بار مرگ آور خود را روی شهر پیونگ یانگ خالی کردند . . . صدها تُن بمب و مواد آتش زا ،همزمان بر سرتاسر شهر ریخته شد، که موجب آتش سوزی مداوم و خاموش نشدنی گشت. بَربَرهای ماورای آتلانتیک، شهر را با مواد منفجره ی بسیار قویِ تاخیری (فسفوری)، که در تمام روز با فاصله منفجر وخروج مردم را از پناه گاه ها ناممکن میکرد، بمباران کردند. تمام شهربمدت دو روز در آتش سوخت وهفت هزار و هشتصد و دوازده خانه ی مسکونی به خاکستر تبدیل شدو آمریکائیان کاملاً آگاه بودند که در شهر هیچ هدف نظامی وجود ندارد . . .

شمار مردم پیونگ یانگ که در اثر این عملیات حیوانی، زنده زنده در آتش سوختند و یا در اثر دود ناشی از آتش دچار خفگی شدند، از شمار بیرون است . . . حدود 50 هزار نفر از ساکنین شهری که قبل از جنگ 500 هزار نفرجمعیت داشت، باقی ماندند. ( «امریکایی ها فراموش کرده اند که ما با کره شمالی چه کرده ایم»، به نقل از: ووکس ورلد)

ایالات متحده بیش از دو میلیون نفر از مردم کشوری را که هیچ تهدیدی برای امنیت آن نبودند بقتل رساند. مانند ویتنام، جنگ کره تمرین عضلانی دیگری بود که هر گاه ایالات متحده ملول و کسل می شود و یا نیاز به آزمایش سلاح های تازه اش دارد؛ به آن می پردازد. ایالات متحده هیچ چیزی برای غارت و تملک در شبه جزیره کره ندارد جز آمیزه ای از تسلط امپراتورانه و شرارت ناب همچون موارد متعدد دیگری که در گذشته دیده ایم.

بگفته ی ژورنال آسیا-پاسیفیکiv:

» در پایان سال 1352 هیچ هدف با ارزشی برای بمب افکن های ایالات متحده جهت بمبارن باقی نمانده بود. هر شهر و شهرک و منطقه ی صنعتی در کره شمالی بمباران شده بود. در بهار 1353 نیروی هوایی سد های

آبیاری روی رودخانه ی یالو را، جهت نابودی برنجزارها ی کره شمالی و همچنین وارد کردن فشار بر چین، که ناچار بود مواد غذایی بیشتری را جهت کمک به کره ارسال کند؛ مورد هدف قرار داد. در نتیجه ی بمبارانِ پنج سد آبیاری، هزاران هکتار از برنجزارها نابود و شهرها دچار سیل و ویرانی شده و ملیونها نفر از اهالی کره شمالی اولیه ترین خوراک روزانه شان را از دست دادند وتنها با کمک های اضطراری چین و اتحاد شوروی و دیگر کشور های سوسیالیستی ازقحطی گسترده و همگانی در امان ماندند.» («ویرانی و بازسازی کره شمالی، 1950-1960» ژورنال آسیا-پاسیفیک، ژاپن)

شهر سوخته و ویران شده ی تئوجان بعد از بمباران ایلات متحده1950

باری » مخازن آب، سدهای آبیاری، برنجزارها، سدهای برق رسانی و مراکز مسکونی » همه با ناپالم ویران شدند، همه با فرش بمب پوشانده و همه با خاک یکسان شدند و چیزی سالم نماند. هرچیزی اگر حرکت داشت با شلیک و اگر نداشت با بمب نابود شد. ایالات متحده اما ناتوان از تسخیر، کشور را به سرزمین غیر قابل سکونت تبدیل کرد. » بگذار گرسنگی بکشند. بگذار از سرما یخ بزنند. . . بگذار برای زنده ماندن از ریشه ی گیاهان و خزندگان تغذیه کنند. بگذار در خندق ها بخوابند و در میان ویرانه ها زندگی کنند، برای ما چه اهمیتی دارد؟ ما مهم ترین کشور روی زمین هستیم. خداوند به آمریکا برکت دهد.»v

این است شیوه ی معامله واشنگتن، و این شیوه از سال 1890 که گردان هفتم سواره نظام آمریکا 150 تا 300 مرد و زن و کودک سرخ پوست را در ووندد نیvi قتل عام کرد تغییری نکرده است. با قبیله سیوکسvii در منطقه پاین ریج بهمان شیوه رفتار شد که با کره شمالی ها، و یا ویتنامی ها، ویا نیکاراگوئه ای ها، و یا عراقی ها و دیگران و دیگران. و نهایت این که هر کس بر سر راه عمو سام قرار گیرد، دنیایی از بمب و مصیبت و جنایت بر سرش خواهد بارید.

توحش تهاجمی آمریکا به کره شمالی مُهری چنان ابدی بر روان مردم آن بر جای گذاشته است که بهر قیمتی، نمی تواند به تکرار سناریویی مشابه آن در آینده تن در دهد. آنها با هر آنچه در امکان دارند باید برای دفاع از خود آماده شوند. اگر این آمادگی به معنی داشتن سلاح اتمی است، بگذار باشد. بقای خود ازاهمیت درجه اول برخورداراست.

آیا امکانی برای پایان دادن به این رویارویی بی معنی بین پیونگ یانگ و واشنگتن وجود دارد، امکانی برای بهبود روابط و برقراری اعتماد متقابل؟ البته که وجود دارد. کافیست ایالات متحده آغاز به برخورد محترمانه با جمهوری خلق کره نموده و قول های داده شده را به اجرا درآورد. کدام قول ها؟

قول ساختن دو رئاکتور آب-سبک جهت تولید گرما و برق برای مردم در مقابل پایان دادن به برنامه ی سلاحهای اتمی. شما قول وقراراین توافقنامه را در رسانه ها نخواهید دید، چرا که رسانه ها در واقع شاخه تبلیغاتی وزارت دفاع (پنتاگون) هستند. آنها هیچ سودی در راه حل مسالمت آمیز نمی بینند. سهام تجاری آنها در جنگ و جنگ های بیشتر سرمایه گذاری شده است.

شمالی ها خواهان اجرای تعهدات ایلات متحده در چارچوب قرارداد 1994هستند. همین. فقط پایبندی به تعهدات. این مگر چقدر مشکل است؟

جیمی کارتر رئیس جمهور پیشین ایالات متحده در جمع بندی خود، در واشنگتن پست، 24نوامبر 2010 چنین نوشته است:

» . . . در سپتامبر 2005 اساس توافق نامه ی 1994 مورد تائید قرار گرفت. چارچوب توافق نامه شامل غیراتمی کردن شبه جزیره کره، تعهد عدم تهاجم و تجاوز ایالات متحده و گام هایی جهت امضاء قرارداد صلح بجای توافق نامه ی آتش بسِ ایالات متحده – کره شمالی – چین که از جولای 1953 برقرار است، بود. متاسفانه اما هیچ پیشرفتی از 2005 تا حال صورت نگرفته است . . .

» در جولای گذشته من برای تحویل گرفتن یک آمریکایی زندانی (آجولان گومز) ، به پیونگ یانگ دعوت شدم، با این امید که اقامت من به اندازه کافی برای مذاکره با مقامات کره شمالی طولانی خواهد بود. آنها تمایل خود را با جزئیات، جهت غیر اتمی کردن منطقه و آتش بس دائمی بر اساس توافق نامه ی 1994 و شروط پیشنهادی شش قدرت جهانی در سال 2005 را ابراز کردند.

» مقامات کره شمالی همین پیام را به دیگرآمریکایی هایی که اخیراً از کره دیدن کرده اند، منتقل و اجازه دسترسی متخصص های اتمی را به یکی از تاسیسات پیشرفته ی خالص سازی اورانیوم داده اند. همان مقامات به من گفتند که این انبوه سنتر فیوژها در مذاکرات با ایالات متحده » روی میز » خواهند بود، گر چه خالص کردن اورانیم که یک روند دراز مدت است، در توافق نامه ی 1994گنجانده نشده است.»

«پیونگ یانگ با فرستادن پیام های متوالی گفته است که در جریان مذاکرات مستقیم با ایالات متحده، آماده ی پایان دادن به برنامه های اتمی خود، گذاشتن همه ی آنها تحت نظارتIAEA و یک قرارداد صلح دائمی بجای آتش بس 1953 است. ما باید به این پیام پاسخ بدهیم. جایگزین ناخواسته برای کره شمالی، برداشتن گام هایی است که آنها جهت دفاع از خود در برابر عمده ترین نگرانی شان، تهاجم نظامی ایالات متحده در جهت تغییر رژیم.» viii ضروری میدانند.

بسیاری از مردم در غرب فکر می کنند که مشکل این بحران از سوی کره شمالی است. اما چنین نیست. مُشکل از سوی ایالات متحده و عدم تمایل آن به مذاکره برای پایان جنگ است، مشکل عدم تمایل به تعهد امنیت کره شمالی و حتی نشستن بر سر میز مذاکره با مردمی است که در اثر کله شقی ابلهانه ی واشنگتن در حال کامل کردن سیستم موشک های دور پروازِ قاره پیما یی هستند که قادر به زدن شهرهای آمریکا است. احمقانه نیست؟ دار و دسته ی ترامپ به سیاستی چسبیده اند که در64 سال گذشته شکست خورده و به روشنی با زیر پا نهادن امنیت ملی ایالات متحده، شهروندان آمریکا را در معرض خطر مستقیم قرار داده است. با چه هدفی؟

برای نمایش چهره ی » مرد استوار»، برای اقناع مردم که ایالات متحده با کشورهای ضعیف مذاکره نمی کند، برای اثبات به جهان که » هر چه ایالات متحده بگوید، باید انجام دهید»؟ آیا چنین است؟ آیا نمایش این چهره مهمتر از فاجعه ی اتمی است؟

روابط با کره شمالی می تواند عادی شود، مناسبات اقتصادی می تواند برقرار شود، اعتماد متقابل می تواند بازسازی شود، و تهدید اتمی میتواند محو شود. روابط با کره شمالی می تواند بحرانی نباشد، تنها نیازمند تغییر سیاست است، و اندکی درایت سیاسی و رهبرانی که واقعاً خواهان صلح باشند و نه جنگ.

i – مقاله ی منتشره در Vox World

ii – Blaine Harden نویسنده و خبرنگار برجسته ی آمریکایی.

iii – Air Force Gen. Curtis LeMay

 هر کدام از مدال های سینه ی ژنرال حاصل خون هزاران انسان بیگناه است.

iv – the Asia-Pacific Journal

v – »  God bless America «

vi – Wounded Knee – یکی از مشهور ترین قتل عام های شرم آور درتاریخ ایالات متحده امریکا است که جزئیات آن در کتاب مشهور» قلبم را در وونددنی بخاک بسپارید» با ترجمه ی فارسی » فاجعه ی سرخپوستان امریکا» برگردان ارزشمند محمد قاضی، نشر خوارزمی 1353 ، تشریح شده است.

vii – The Lakota Sioux یکی از قبایل بزرگ مردم بومی امریکا .

viii– (“North Korea’s consistent message to the U.S.”, President Jimmy Carter, Washington Post)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Translate »