اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

مختصری درباره هویت طبقاتی احزاب سبز در جهان

حمید پویا

همچنانکه معلوم هست، احزاب سبز مشخصه ویژه و خاص اشان عبارتست از  خواست و هدف و سیاست یا خط مشی- البته بسته به حزب معین مورد نظر بمیزانی بیشتر یا کمترمترقیانه و مثبت- حفظ محیط زیست و مبارزه با آن عملکردها و فعالیت های افراد بشر که موجب تخریب و آلوده یا نا سالم سازی محیط زیست میگردد. این مشخصه عموماً در اساس خود جدا از تعلق طبقاتی افراد  بیانگر نگرش و برخورد بالنسبه  انسانی و مثبت نسبت به طبیعت، نسبت به مولفه های معینی از طبیعت که “محیط زیست” را تشکیل میدهند میباشد؛ معذلک این مشخصه(که امکاناً تا اندازه نسبتاً زیادی هم در مخالفت با ستم انسان بر حیوانات سمت و سو میابد) در حد معینی نیز برحسب تطابق یا عدم تطابق منافع اقتصادی طبقات مختلف با این امر بشری عدم تخریب محیط زیست و لذا برحسب اینکه افراد بشر(در جامعه طبقاتی سرمایه داری) از کدامین طبقه اجتماعی بوده باشند، نزد آنان بالنسبه تقویت یا تضعیف میگردد، مثلاً  نزد عموم سرمایه داران و سایر بورژواها بطور بالقوه یا بالفعل و بدرجات مختلف شکل تضعیف شده یا ضعیف داشته و یا در موارد نسبتاً کمی اصلاً وجودنداشته و یا حتی ضد آن وجود دارد و نزد عموم افراد دارای مشاغل کارگری بطوربالقوه یا بالفعل شکل تقویت یافته یا قوی بخود میگیرد.  بدینسان  میزان موافقت یا مخالفت طبقات و اقشار اجتماعی مختلف در این جامعه با امر حفظ محیط زیست، این امر بشری و نیز (بلحاظ مرامی و اخلاقی) انسانی، این امر مورد نیاز همه افراد جوامع  بشری و نیز عموم سایر موجودات ذیحیات معلوم میگردد.

اما بلحاظ ماهیت اجتماعی بمعنای هویت  طبقاتی،  احزاب سبز، بنابر استنباط من، امکاناً  در وهله نخست بمثابه نوعی سازمانهای سیاسی باصطلاح “تمام خلقی” (بمعنای نوعی ایدئولوژی خرده بورژوایی رادیکال) بنظر میایند لیکن در تحلیل نهایی نوعی بورژوایی  محسوب میشوند؛ بدین معنا که تمامی طبقات و اقشار و گروههای اجتماعی در جامعه سرمایه داری را در روابط و پیوند های بیشتر یا کمتر ستم آمیز و  ناانسانی اشان با یکدیگر، همانگونه که در این جامعه وجود و واقعیت دارند، و در عین حال از دیدگاه حفاظت از محیط زیست اساساً بطور یکسان در نظر میگیرند، بدون اینکه تمایزات و تضادهای طبقاتی را بنحوی اساسی و بنیادی موردمخالفت و مدنظرقراردهند و درنتیجه جامعه ای واقعاً فراتر از جامعه بورژوایی مزبور یعنی با نظام اجتماعی حقیقتاً تکامل و تعالی یافته تر- که فقط میتواند همان جامعه حقیقتاً کمونیستی آتی باشد- درنظر داشته و خواهان آن باشند، یعنی  جامعه ای که در آن چنین روابط و پیوندهای ظالمانه و نا انسانی بین انسانها دیگر وجود نداشته و موجودیت پیدا نمیکنند. عمومآ(یعنی بغیر از موارد استثنائی امکان پذیر) خواستارهمزیستی طبقات و اقشار و گروههای اجتماعی مزبور در ابعاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی با یکدیگر در چارچوب جامعه بورژوایی هستند و برای این امر چاره جویی و تلاش و فعالیت میکنند. عموماً مصالح و منافع یا به بیان دیگر خواسته ها و مطالبات گروه های اجتماعی مختلف و یا متضاد اساساً آشتی ناپذیر تشکیل دهنده جامعه بورژوایی را در چارچوب همین نظام سرمایه داری درنظر داشته و میخواهند در همین چارچوب حاکمیت سرمایه به آنها تحقق بخشند و آنها تحقق پیداکنند و…… و…

البته به تصور من(یعنی بدون اینکه اطلاعات مشخصی در اینباره داشته باشم) غیرممکن نیست که بعضی اعضاء و هواداران برخی احزاب سبز گرایشات “کمونیستی” هم داشته باشند ولی چنین گرایشات قاعدتاً باید تحت تأثیر انواعی از شبه کمونیسم، دروغین کمونیسم تا کنون بوجودآمده در جهان مانند بعضی نظرات و تئوری های قطعاً شبه کمونیستی موجود در لنینیسم یا مائوئیسم یا استالینیسم و غیره ایجاد شده باشد که حقیقتاً کمونیستی و متعلق به کمونیسم بمفهوم راستین نیستند و بعلاوه بهرحال در سطح کلیت هر حزب سبز معین گرایشات اجتماعی و زیست محیطی فعلاً رایج حاکم است. معذلک همچنین غیر ممکن نیست که از زمان کنونی به بعد و در آینده ها  ایده های حقیقتاً کمونیستی در بین پاره ای از هواداران و اعضاء این احزاب جذب و پذیرفته شود و چنین چیزی تبعات از دیدگاه کمونیستی مطلوبی برای این احزاب  در پی داشته باشد و غیره.

بنابراین احزاب سبز کنونی(البته هرکدام در کلیت خود بمثابه یک سازمان سیاسی)، درحالیکه بیشتر یا کمتر دارای نگرش و برخورد نسبتاً مترقی  به مولفه های زیست محیطی طبیعت هستند، عموماً احزاب بورژوایی، دارای نوعی نگرش و خط مشی سیاسی-اجتماعی بورژواء رفورمیستی میباشند. بنابر حدس و تخمین من، تعداد کمی از آنها ممکن است چنان نگرش و خط مشی اجتماعی- سیاسی باصطلاح رادیکال تر از عموم آنها داشته باشند که قاعدتاً باید گفت خرده بورژوایی هستند. البته ممکن است هر حزب سبز دارای دو یا سه جناح باشد که نسبت به همدیگر  باصطلاح راست تر و چپ تر و میانه رو محسوب شوند. لذا این احزاب، تا آنجا که به نگرش و خطمشی اجتماعی و غیرمحیط زیستی آنها مربوط میشود، در کشورهای باصطلاح توسعه نیافته، که ازنظر سطح تکامل اقتصادی-اجتماعی برای گذار به سوسیالیسم(جهت نیل به کمونیسم) هنوز آماده نشده اند، هنوز محافظه کار و ارتجاعی بحساب نمیایند ولی- بنظر من- از این لحاظ در کشورهای پیشرفته که واجد تکامل کافی اقتصادی-اجتماعی البته کاپیتالیستی جهت گذار به مرحله تاریخاً بالاتریعنی سوسیالیسم (جهت نیل به کمونیسم)میباشند-در هرصورت، عموماً بمثابه سازمانهای سیاسی محافظه کار و لذا ارتجاعی(البته عموماً با درجات پایین محافظه کاری و ارتجاع) هم باید ملحوظ و درنظر گرفته شوند. طبعاً از جهت نگرش و سیاست زیست محیطی اشان که مترقی محسوب میشوند ممکن است بعضی نسبت به بعضی دیگر باصطلاح رادیکالتر یا غیررادیکالتر باشند  و غیره و غیره.

حمید پویا

   5 مه 2023

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.